پرستو که عاشق نمی شود ازدواج نمی کند معمولا پرستوها یا گنجشک های قرمز به سراغ مردان خارجی می روند پرستوها آموزش می بینند و می دانند چطور از خودشان دفاع کنند و حتما باید مسلح باشند پرستو به دنبال این نیست که طرف با زنان دیگری هم ارتباط داشته باشد اما در این مورد خاص خانم میترا استاد هیچ کدام از این ویژگی ها را ندارد دائما با نجفی بر سر مسائل مختلف دعوا داشته است بالاخره یکی از همین دعواها منجر به قتل میشود

وقتی مسئولین توی پول و امکانات غرق میشن و میرن دنبال زندگیهای لاکچری پرستو که سهله سیمرغ هم میره طرفشون البته اگه یکم هم سیاسی باشند بهتر جواب می ده

افسوس- صد افسوس که اسم این پرنده زیبا "پرستو" روی این افراد شنیع گذاشته شده !!!!

پرستو همان ابابیل است که در یک جنگ سنگهای ریزی برسر دشمن دینداران ریخته شد وانها را نابود کرد.پس پرستو از همان تاریخ وجود داشته.

خدایا بوسیله این پرستو ها یقه مسولان ریاکار و بی کفایت را بگیر تا این سیستم اصلاح شود

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

اول باید به چند نکته توجه کنیم:
1- وقتی درآمد جامعه ای در نیم قرن به یک ششم می رسد و در همان زمان جمعیتش دو و نیم برابر می شود، به مفهوم کاهش واقعی درآمد سرانه به یک پانزدهم و در نتیجه توسعه سیستماتیک فقر است.
2- آیا معصوم علیه السلام نگفت وقتی فقر از یک وارد می شود ایمان از در دیگر خارج می گردد.
3- افزایش جمعیت اگر با تقارن متناسب با سنتهای یک کشور باشد، برکت آفرین است. در غیر اینصورت نه تنها موهبت نیست بلکه موجب مذلت مردم و جامعه نیز می گردد.
4- وقتی یک کشور دانشگاه را بی حد و رویه توسعه میدهد، بطور طبیعی سن ازدواج را برای هر دو قشر خانم و اقا دچار تاخیر میکند زیرا برای بسیاری از دانشجویان ، ازدواج دست و پا گیر و کاهنده سرعت محسوب می شود.
5- وقتی یک کشور سیاستهای کلان مبارزه با الگوهای منفی بین المللی (مثل صهیونیزم و استکبار و ...) را انتخاب می کند، باید آمادگی مبارزه با پیامدها و تحمل شوکهای وارده را داشته باشد. کوچکترین پیامدها تحریم اقتصادی و تجاری و گسترش بیکاری و فقر در جامعه است.
6- ردیف اول موجب کاهش درآمد کل جامعه گردید یعنی دتعداد دهکهای فقیر افزایش یافته است و همچنین حرص برای غارت جامعه توسط دهک ثروتمند و یا ورود به این دهک را حداقل پانزده برابر نموده است. ردیف دوم یعنی تعداد دهک با ایمان متزلزل چند برابر شده است. ردیف سوم میگوید در کشور ما جمعیت نسوان بیش از آقایان است و این عدم برابری جمعیت دختران در شرف ازدواج برای مابه التفات نسبت به لایه بالایی آقایان ، بسیاری از دختران را از ازدواج محروم مینماید بخصوص که در کشور ما شوهران حتما باید بزرگتر از زنان باشند که فرصت سوزی مهمی است. طبق ردیف چهار، وقتی همین گروههای مستعد ازدواج را به دانشگاه بخصوص در شهرهای دیگر میفرستیم، تمایل به ازدواجشان کمتر و کمتر نیز می گردد. ضمن اینکه تمایل به زندگی مستقل و مرفه در ایشان بشدت افزایش مییابد. و زمانی که با اجرای ردیف پنجم، با موج بیکاری مواجه میشویم، دامنه و ابعاد فقر گسترش می یابد بنحویکه برخی برای رسیدن به ثروت هر کاری میکنند از تن فروشی و خیانت به همسر گرفته تا اختلاس و کلاهبرداری و جنایت.

بیایید بپذیریم که : گندم از گندم بروید، جو ز جو
مجموعه این عوامل را کنار هم بگذاریم، چیزی جز فروپاشی خانواده و الگوهای سنتی یک جامعه نیست.

در همیشهٔ‌تاریخ افراد ،و یا گروه هایی ، بوده ،و هستند ،که برای رسیدن به منافع خود ،برای رقیب ،و یا مانع ، دام میگسترانند ؟ روزی برای رسیدگی به صورت وضعیت ، پیمانکاری ،که زیاده خواهی داشت ،‌قرار کاری در دفتر آن گذاشتیم ؟ وقتیکه من سر ساعت رفتم ، در دفتر ، تنها یک خانم جوان ، بیوه بود ،که من سراغ مهندس را گرفتم ، گفتند ، کاری پیش آمده که یکی ،دو ساعت ، تاخیر دارند ، و مرا برای پذیرایی شما فرستاده اند ؟ آن زمان ،من ۳۲ ساله بودم ؟ الحق خانم هم خیلی زیبا ،و متین و با وقار بنظر میرسید ،‌، من سوال کردم ،چه پذیرایی میخواهید از من بکنید ؟ ایشان گفتند ، هر چه شما بخواهید ؟ من بیوه هستم ؟ غافل از اینکه من ایشان را قبلا‌ ، میشناختم ،، ایشان مرا نمیشناخت ؟ ، من گفتم که همسر سابق شمارا میشناسم ، چگونه شده که حاضر به اینکار شده اید ؟ من زن ،و دو دختر دارم ، که زیبایی خانم من از شما اگر بیشتر نباشد ، کمتر نیست ،و سن خانم من از شما خیلی هم جوان تر است ،و فقط بگو چقدر گرفته اید که میخواهید ، من خواسته منهدس را برآورد کنم ؟ که گفتند ، مبلغ دویست هزار تومان ، قرار کاری من برای همین امروز است ؟ گفتم من میروم ،و شما یک ساعت دیگر به منهدس زنگ بزنید ،و بگویید کار تمام شد ؟ پول خود را دریافت نمایید ،و باقی ماجرا با من ؟ بگویید ، قرار رسبدگی را فرداد صبح در دفتر ایشان ( من ) گذاشته ام ،و همه چیز روبراه است ، ، فردا که جناب مهندس تشریف آوردند ، چونکه از قبل من ، مدیرکل را در جریان قرار داده بودم ، مدیر کل هم شخص ثالثی را برای دستیاری من تعیین کردند ،و حکم برای ایشان زدند ،( دستور اداری ) ، بیچاره مهندس ، که این بار با دو نفر طرف بود ؟ که بهانه هایی برای تاخیر در رسیدگی می آورد ؟ که امروز توان دفاع ندارد ؟ کار را کنار نهادیم ،و دسیار من هم به دفتر خود رفت ، من ماندم ،و مهندس ، که گفتند ، مگر شما دیروز ، کار را تمام شده نگفتید ؟ آیا میخواهید ، مجددا ، قرار پذیرایی بگذارم ، من گفتم ، از دامی که گذاشته بودید ، بسلامتی رهیدم ؟ فقط آن خانم که بیوهٔ‌فلانی است ، سر شما را کلاه گذاشت ،آنهم به راهنمایی خود من ؟ اکنون ،مدیر کل هم در جریان است ؟ اما من نمیخواهم مشکلات را پیچیده کنم ،و آبروی چندین نفر را به باد دهم ،و پس بحق خود قانع باش ،و ، بیراه نرو ؟ البته ، ایشان به معاون مدیر کل پول کلانی آن زمان داده بود ؟ آنهم اینگونه بود که به پیمانکارانی که مبلغ قرارداد آنان بیش از سی میلیون تومان میبود ، ادارهٔ کل ، حوالهٔ یکدستگاه ماشین آلات سنگین ساختمانی میداد ، که به ایشان حوالهٔ یک دستگاه بیل میکانیکی زنجیری داده بودند که تفاوت قیمتی بیش از دو ،سه برابر در بازار آزاد داشت ؟ که از محل فروش آن به معاون ، چندین میلیون تومان پرداخت نموده بود ،، به پشتوانهٔ ایشان تلاش بیهوده میکرد ؟ که سر انجام آنکه بازنده شد ، من بودم ، زیرا مدیر کل بعد از یکی ،دو سال، رفتند ،و مدیرکل جدید فاسدی محلی انتخاب شد ،که جناب معاون ؟ آنچنان ضربه ای به من زدند که حتی در دوران بازنشستگی هم ، وجود ،دارد ؟ آری پرستوها همیشه بوده ،و هستند ، اقدام کنی نابودی ، اقدام نکنی ،شکسته میشوی؟،،،،

پرستو بهتر است یا ملخ

درکل حساب کنیم کشوری داریم باسیاست های کاملاکثیف که مطمنن ادامه داشته باشه سقوط خواهیم کرد