واي بر انسانهايي كه با كم كاري و بي توجهي و بي مسئوليتي چه بر سر مردم بالاخص خانواده معزم شهدا ميكنند نميدانم چگونه ميخواهيم در قيامت جلوي شهدا سربلند كنيم .واي برما ......
وقتی فرزندان این مملکت همه چیز خود را تقدیم این کشور کردند و حالا از درمان انها طفره می روند و انها و خانواده شان را بدون کمترین توجه رها کردند نتیجه ی بهتر از این در انتظار نیست/این تذهبون
مسئولان بایستی یک زندگی شرافتمندانه را برای فرزندان شهیدان و سایر اقشار جامعه بوجود آورند تا نه تنها از فشار زندگی بر این عزیزان و سایر آحاد جامعه جلو گیری کنند .
خوش به حال مسئولین راست و چپ ما . هرگز هیچ حزبی را به فکر میردم دیده ایم ؟ راه ، راه مستقیم و راه قران است. دوستان به خودمون بیایم . تا اتفاقات بیشتری نیفتاده
من نمی دانم در جهان چگونه با خانواده شهدا رفتار میشود یعنی خانواده شهدا بعد از آنان چه امتیازاتی دارند ولی نظر شخصی من اینه که باید همان اول هر کار و خدمت و حمایتی که هست از خانواده عزیزان شهید صورت گیرد و انان تحت حمایت بیمه و مستمری قرار گیرند و بعد از آن لازم به دستگاههای عریض و طویلی نیست که مادام العمر کار کنند چرا که همه مردم به صورت یکسان نیاز به خدمت و حمایت دارند و پس از حمایتها و کمکها و بیمه و مستمری اولیه دیگر باید همه مردم یکسان باشند و سهمیه نیز وجود نداشته باشد تا چنین انتظاراتی نباشد و چنین فجایعی بر اساس انتظارات به وجود نیاید
یک نامه ی خون آلود ، از جبهه ی خاکستر
با بوسه به دستای ، مادرش شروع میشه
میدونه که این سنگر ، فردا زیرِ آتیشه
میگه اسم اون کوچه ، اسمِ من نشه مادر
اسمِ نسترن روشه ، چه اسمی از این بهتر
نسترن رو میشناسی ، اون دخترِ همسایه است
میخواستم عروست شه ، اما بعدِ آتش بس
برقِ چشم اون اینجا ، تووی جبهه با من بود
اون دلیلِ جنگیدن ، اون معنی میهن بود
مادر نکنه یک وقت ، خونِ منو بفروشن
اونایی که بعد از من ، پوتینامو میپوشن
نگذاری که اسمِ من ، ابزار غضب باشه
خونِ من و هم رزمام ، بازیچه ی شب باشه
نگذاری که اسمِ من ، باطوم بشه توو پهلو
یا تیرِ خلاصی شه ، توو صورت دانشجو
اونایی که اسمم رو ، با عربده میخونن
از بغضِ شبِ حمله ، یک قطره نمیدونن
اونا توو شب آتیش ، فکرِ جونشون بودن
رنگِ سفره هاشون بود ، خونِ صد تا مثلِ من
مادر نذار اسمِ من ، اسم کوچمون باشه
وقتی عشق نمیتونه ، تووی کوچه پیدا باشه
وقتی عشق به شلاق و ، حبس و توبه محکومه
ردِ پای بغضِ من ، روی نامه معلومه
یادِ منو پنهان کن ، توو اون دلِ پهناور
حتی عکسمو بردار ، از رو طاقچمون مادر