ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
جای سالمی در مملکت مونده اصلا؟
کلاهتان را بالاتر بگذارید
پاسخ ها
ناشناس
| Germany |
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
داداش خودتو کنار نکش همه ی ما نیاز به بازنگری در رفتار و اخلاقمان داریم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
فقط رومون زیاده
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
" چَکامه دماوند "

سال ها را به سرفرازی زیست
ابر نوشید و آبشار گریست
تا جهان بوده ، تا جهان باقیست ؛
چون دماوند کس نماند و نزیست .
امپراتور تاج برفیِ خاک !
به چه افسون بدل به سنگ شدی ؟
خیره در رنگ های آدمیان
غرق گل های رنگ رنگ شدی .

شب که در نور ماه افسونگر
آسمانت ستاره باران است
شب که از دور، گرگ های جوان
رو به مهتاب می کشند غریو؛
در سکوت شب و تنوره دیو
وعده گاه مَه و پلنگ شدی !

ابر ها در طوافشان گریان
بر چَکادت دخیل می بندند
بادها از چهار سوی جهان
زیرپایت به خاک می غلتند.
کهکشان ها به جشن بارش نور
بر سریرت شهاب می ریزند
اختران بر حریرتار شبت
سوده الماسِ ناب می ریزند.
آبنوش غزال های غریب
آشیان عقاب های جسور
قاف سیمرغ تیزچنگ شدی!

چشمه ها را ز اشک چشم بهار
سوی دریاچه ها روان کردی
بادها را ز آه پاییزی
در بیابان ترانه خوان کردی
سیب ها را به رنگ گونه یار
زینت دست عاشقان کردی !
مست عطرشکوفه گیلاس
غرق سیل شقایق وحشی ؛
قلعه کبک های قهقهه زن
راغ مرغان شوخ وشنگ شدی !

سبز کردی به چین دامانت
باغِ گردوی کوهسارت را
شِنگ و مریم گلی و آویشن
کاسنی و هزارخارت را
میش کردی به نای چوپان ها
شیرْمستان "دشت لار"ت را !
ریختی پای "غار رود افشان"
اشک دریاچه های"تار" ت را !
برگشودی به روی تشنه لبان
آب شیرین خوشگوارت را ....
رود جوشان شهد و شیر وعسل
در دل دره های تنگ شدی !
درنگاهت ، سپاه "اسکندر"
تا افق های بی نشان رفتند
جنگجویان به شوق آب حیات
برلب مرگ ، جان فشان رفتند
کاروان های مُشک وابریشم
از کنارت کشان کشان رفتند .....
سایه کردی به کوچ قافله ها
خیره ماندی به راه آدمیان
محو آوازِ ساربان و جرس ؛
بانگ چاووش و ساز زنگ شدی!

عاشقان در هوای دیدارت
راه دور ودراز می پویند
زایرانت به بارگاه بلند
ازحضورت نیاز می جویند
پهلوانان مراد می طلبند
عارفان شرح راز می گویند.....
راه بستی به ناله ضحاک
در گشودی به روی مردمِ پاک ؛
نزد آزادگان ، شراب صبوح
بهرخودکامگان شرنگ شدی!

برستیغت سپیده سر زد و رفت
تیر "آرش" به "تور" پر زد و رفت .
"پرچم کاویان " گرفته به دوش ،
"کاوه" بر "اژدها " کشید خروش .
دشتت از شورش "سیاوش" ها
غرق آلاله های گلگون شد
درسحرگاه سرخ پیروزی
تخت "ضحاک" از "فریدون " شد !
روح دستان سرکِش "آرش"
بال پرواز آن خدنگ شدی !

در کدامین کمرکِش تاریخ
تیغ "گشتاسپ " را نهان کردی ؟
در کدامین مَغاکِ خود ، "ضحاک"
حبس ، تا آخرالزمان کردی ؟
کی نشاندی به تخت زرین "کی"
کی کیان بر سر "کیان" کردی ؟
موبدان را به "معبد خورشید"
حافظ آتش مُغان کردی
"زال" را شیر خواره "سیمرغ"
بر بلندای آسمان کردی ؛
بر زمین چون ستاره تابیدی
فخر آفاق روم وزنگ شدی !

دیگر از "رستمت " ، نشانه مجو
از "فریدون" و"جم" ، فسانه مگو
رستمت را "شَغاد"ها کشتند !
حرمتت را حرامیان بردند
از دَمِ نحس دیوهای سیاه
بر سرت ابر تیره افشُردند.
زخمیِ تیشه های کوه کنان؛
پاک کردی غبار از رخسار
با نسیم خوش سپیده دمان
تازه کردی نفس در این شب تار.
قامت افراشتی به بام جهان
رشک این روزگار ننگ شدی !

سر فرو برده در سیاهی ابر
جان سپر کرده در برابر برق
لب فروبسته در مصاف تگرگ
سایه گسترده بر سراسر شرق ؛
ایستادی بر آسمان با مشت
گاهِ بیداد ، مرد جنگ شدی !

گریه کن ، گریه کن ، که مَردی مُرد
عشق در برق چکمه ها پژمرد.
گلرخانت به بردگی رفتند
سرکِشان تو سر به دار شدند
مردمان تو پای در زنجیر
رانده از شهر واز دیار شدند .
بغض کردی به " آبشار یخی"
کوه آتش شدی به "دشت چمن"
دودت از دل بر آسمان شورید
مویه کردی به روزگار وطن .
سنگ بر سر زدی و لرزیدی
زخمی رعد و آذرنگ شدی !

تا به کی صبر، تا به کی تسلیم
تا به کی جان گداختن از بیم ؟
بی قراران به راه بی تابند .
تیغ برکش بر این زمانه پست !
کف بر آر از لبان آتشگون !
بر سر ساحران شراره بریز!
در گذرها گدازه جاری کن !
خاک کن کاخ های خودکامان !
پاک کن یادگار بدنامان !
از چه رو شاهدی و خاموشی ؟
از چه رو از میان نمی جوشی ؟
از چه رو کف به لب نمی آری ؟
ازچه رو اشک و خون نمی باری ؟
ازچه رو درهجوم راهزنان
دُرّ کوهی و نقره سنگ شدی ؟

دیرزی در جهان و با دل سنگ
سینه ات را به مهر بالین کن !
چشمه ات را شفای جان شدگان
صخره ات را پناه مسکین کن !
با شکوهت امید را با عشق
هدیه بر خاک تفته از کین کن !
تاج سیمین برف پوشت را
منظر این فلات غمگین کن !
ای که با قلب آسمان وزمین
یاورقوم دست تنگ شدی !

در هیاهوی باد هلهله گر
شاه داماد قله های جهان
از عروسیِ ماه می آید.
غرق قندیل برف ونُقل تگرگ ؛
گونه هایت شکفته در مِه ناب
آفتاب آمد و قشنگ شدی !

"هادی مومنی"
پاسخ ها
ناشناس
| Qatar |
۱۹:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
بسيار زيبا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
وقتی کوه نورد رعایت نکنه ... !
ناشناس
|
Finland
|
۰۹:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
کسی که باید پاسخگو باشد کوهنوردان و گردشگران با فرهنگی و با شعوری است که باعث این وضع هستند.
پورنگ پورحسینی
|
United Arab Emirates
|
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
سالها در بستر کمیته ملی طبیعت گردی پی گیر بهبود حال و ساماندهی وضعیت کوه دماوند بودیم؛ اما آنچه آشکار است، نبود عزمی جدی در استان مازنداران درخصوص حفاظت و بهره برداری پایدار از نخستین میراث طبیعی کشورمان است. به نظرم اگر مدیریت دماوند را به استانی دیگر واگذار کنند، حال و روز بهتری خواهد داشت ...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
واقعا حيفه! به خصوص براي پرچم عزيز کشورمان. با هم براي تميزي محيط زيست تلاش کنيم.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
وقتی با تبلیغهای بی جا تب طبیعت گردی و کوهنوردی همرو میگیره و هر بی کلاس و فرهنگی راهی طبیعت میشه رهاوردش میشه این
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
خیلی مهمتر از زباله ها، مسئله چرای بی رویه گله های گوسفند است که باعث فرسایش دامنه کوه و آلودگی چشمه ها شده است
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۴:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
یادمه وقتی میخواستن جنگلای شمال رو بخورن اول گیر دادن به گوسفندا که دارن زیست جنگلی رو نابود می کنن به زور چوپونا و کوه نشینا رو فرستادن پایین پایینا بعد گفتن بسم ا... آخ جووون حمله...
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۸
چند شب پيش تلويزيون يك مستند از زندگي چوپون ها و گالشها پخش ميكرد قصه يك پسربچه كه تك و تنها براي نگهداري گاوها بالاي كوه بود در همه حال و براي هر كاري در حال قطع درختهاي جوان بود ! ولي دريغ از فرهنگ كاشتن و جايگزين كردن درختهاي قطع شده
يادمه سالها قبل در سريال ژاپني معروف سالهاي دور از خانه يك فرهنگ خيلي كهن ژاپني رو نشان ميداد كه هر روستايي ( پير و جوان ، زن و مرد ) يك روز سال بايد يك درخت براي خودش مي كاشت تا سي سال بعد مال خودش بشه و اين عمل هر سال اتفاق مي افتاد
حالا تصور كنيد اون جنگلها رو الان ميتونه چه جوري باشه با جنگلهاي شمال كشور مان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۰۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
فدراسیون کوهنوردی مناسبترین شخص حقوقی برای رفع این عوارض است، اگر چه اصلا آسان نیست، اما برای آن بودجه اختصاص داده و روشها و افرادی را باید در نظر بگیرد. در مورد فرهنگ عمومی موضوع خیلی پیچیده است و از آموزش و پرورش گرفته تا صدا و سیما و مساجد و خانواده ها و شهرداریها و انجمنهای مستقل محیط زیست و ... باید به صورت مستمر فرهنگ مردم را بالا ببرند. بنده چند سال پیش توکيو شخصا دیدم که معلم يک مهد کودک چگونه کودکان را وادار می کرد تا با انگشتان ظریف خود از لای سنگريزه های پای بوته های کنار پیاده رو زباله هایی که معلمشان از داخل یک کیسه پلاستیکی می ریخت، جمع آوری کنند. احتمالا آن زباله ها داخل پلاستیک قبلا ضدعفونی شده بودند که بچه ها را مریض نکند. باید خیلی یاد بگیریم. متاسفانه بالغین ما سیگار که می کشند (که هزار البته نباید بکشند) پاکت آن را یک طرف، ته سیگارها را یک طرف می ریزند. حتی راننده ها که محل ته سیگار در ماشین وجود دارد، ته سیگار را از پنجره ماشین به بیرون پرتاب می کنند. دوباره همین یک ماه پیش توکیو بودم، جالب بود که کسی را در حال سیگار کشیدن ندیدم و برای من سوال شد که پس سیگاری ها چه کار می کنند تا اینکه فهمیدم در یک سری اتاقک های عمومی در محل های خاص سیگار می کشند. این مورد توجه شهرداریها باید باشد. بنده بارها شده نفسم را تا عبور از سیگاریها در پیاده روها حبس کرده ام.....
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۶:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۷
خدا شما را به بهشت ببرد
نظرات بیشتر