اینکه دوباره به قرآن خدا برگردیم. از سرنوشت اقوام دیگر در قرآن عبرت بگیریم. باور کنیم در این دنیا به حال خود رها نشده ایم و خداوند متعال همواره ناظر بر کلیه اعمال ماست. به این باور عمیق برسیم که واقعا هیچ دلیلی ندارد در مقابل خدای کریم خود دچار غرور بیجا شویم. باورمان شود که خداوند غرور بیجای نمرود را با پشه ای از پا درآورد و سپاه مغرور ابرهه را توسط پرندگان مامور خود تار و مار کرد. باید در مقابل خدایمان بندگی به جا آوریم و تقوا پیشه کنیم تا خداوند متعال در مقابل نعمتهای خود را بار مثل همیشه به ما ارزانی دارد. وظیفه داریم قدر نعمتهای الهی را بدانیم و شکرگزار باشیم و کفران نعمت نورزیم. قدر محیط زیست را بدانیم و زمین خانه ازلی و ابدی خود را نگاهبان باشیم.باور داشته باشیم که نباید امید ما به خدا ضعیف شود که ناامیدی از درگاه خدا اوج ناسپاسی است. بدانیم که وعده خدا حق است و هر زمان خدا اراده نماید در آنی طومار مستکبران عالم را در هم خواهد پیچید و اینهمه زرادخانه های اتمی هیچ نفعی به حال آنها نخواهد داشت. خلاصه کلام انکه راهی نداریم مگر برگشت به درگاه الهی
برای من که درسی نداشت اما امیدوارم به مردم ایران آموخته باشد که باید نظافت را رعایت کنند و محیط زیست خود را تخریب نکنند و با حیوانات و طبیعت و درخت و خاک و آب مهربان باشند.
اینکه هیچکدوم از مسوولین به فکر مردم نیستن و فقط میزشون براشون مهمه. هرروز یه حرفی میزنن، حاضر نیستن برای مردم قرنطینه رو اجرا کنن چون ممکنه از سِمَتشون برکنار بشن.
مهمترین درس اینکه
به جيبمان نگاه کنیم وبعد بچه دارشویم
من باحقوق یک میلیون وپانصدهزارتومان اصلا چرابایدزن ميگرفتم
زن گرفتم چرابچه دارشدم
درروزشانزده ساعت کارکردم فقط به ثروت، ثروتمندان اضافه کردم
خودم وخانوادم درفقروبدبختی زندگی میکنیم
لعنت به این زندگی