قبل از آنکه شباهت یا عدم شباهت برخی از سکانسهای سریال پایتخت با فیلمها و سریالهای پنجاه سال پیش مهم باشد، جنبههای اخلاقی و بدآموزی سریالها مهم است. واقعاً چه اشکالی دارد که یک زن و شوهر را سوار بر موتورسیکلت نشان دهیم اینجوری که نباید هیچ سریالی ساخت! ما اینجوری نقد بکنیم که سریال چه بدآموزیهای اخلاقی و اجتماعی داشت.
تنابنده در این سری از پایتخت ، حاشیه های زیادی درست کرده که تقلید از فیلمهای همسفر و ممل امریکایی کمترین اونهاست. شخصیت هما سعادت در تمام قسمتهای قبلی نمادی از فکر صحیح و انسجام خانوادگی بود که در این سری جدید تبدیل به آدمی به منطق و حسود شد. ارسطو عضو همیشه مثبت خانواده تبدیل به یه لات قاچاقچی شد. سارا و نیکا تبدیل به همون چیزی شدند که در عالم واقعیت هستند! بهبود تبدیل به شخصیتی روانی شد. بهتاش شد نماد نسل جوانی که توهین به نسل قبلی براش عادی شد. فهیمه که در سری قبلی نسبت به عکس همسرش هم غیرت داشت حالا با شنیدن خبر برگشت بهبود باز هم به عروسی رحمت حسودی میکنه. تنابنده اینطوری ساختار خانواده دوست داشتنی سریال پایتخت رو به هم ریخت.
طنزی که فکر سازنده ای پشتش نباشه ، فقط یه جلف بازی بیهوده است. کارهای چاپلین رو نگاه کنید و ببینید در دل طنز بسیار مبتکرانه ، چگونه مفاهیم بزرگ انسانی و اجتماعی رو برای جامعه معنا و منتشر میکرد