وزارت نفت مرکز بورس تحصیلی مسئولین وهم بدلیل بذل ، بخش ورانت ولابی وانتقال یک عده از مسئولین بدلیل منمایز بودن حقوق ، استخدام و بازنشستگی اکثر آقایان به اصطلاخ مسئول فکر رفتن به این وزارتخانه را دارند .بهتر است این آقایان به محل کار قبلی خود بروند و برای ایشان نیز مانند دیگر کارمندان دولت زمان بازنشستگی لحاظ گردد.
مصیبت دوم این است که نمایندگانی که وارد وزارت نفت می شوند یک شغل عادی نمی گیرند بلکه صاحب پست و مقامی می شوند که هیچ تخصصی نسبت به آن ندارند. ای کاش تمام شرکت هایی که با درآمد و پول سر و کار دارندخصوصی و تحت لوای بورس بودند تا هم شفافیت در آنها بهتر انجام می شد و هم مدیریت آنها برگرفته از خود سازمان بود هر چند که نقطه ضعفی در این موضوع وجود دارد و در بورس باید قانونی تصویب شود که مدیران مجموعه شرکت های بورسی باید از درون آن شرکت و یا کاملا مرتبط با تخصص آن شرکت باشد
اساس این حرص و ولع ها بی عدالتی و عدم تعریف درست جایگاه ها است مثلا همین داستان کمک مومنانه که البته نمی خواهم تلاش های خالصانه برخی افراد را نادیده بگیرم اما باید قبول کرد که وضعیت اکنون با 1400 سال پیش تفاوت دارد و نیازهای افراد یکسان نیست شما اگر از هر فردی که به آنها بسته حمایتی داده می شود سئوال کنید که آیا تمایل به معادل نقدی آن دارید بی شک معادل نقدی آنها را طلب می کنند و متاسفانه ما در این خصوص هم مشکل شناسایی داریم و هم مشکل توزیع و باید بفهمیم که جدای از اینکه صدقه دادن ارزشمند است هزینه کرد و نحوه برنامه ریزی آن ارزشمندتر است. ما باید یاد بگیریم که یاددادن ماهیگیری برای از بین بردن فقر بهتر از ماهی دادن است
بند ناف بودجه کشور را باید از فروش نفت خام برید و دخالت دولت در اقتصاد باید قطع شود و پول حاصل از فروش نفت صرف هزینه های جاری مسئولین و خانواده های آنها شود.
همچنین مردم عادی نباید انتظار استخدام دولتی داشته باشند لاکن شغل های دولتی باید برای فرزندان مظلوم مسئولین محفوظ بماند
چگونه است که دولت خود را برای اشتغال جوانان مسئول نمی داند ولی ردیف بودجه برای بیمه بیکاری روحانیون دارد چرا برای این بزرگواران ردیفی جداگانه از سایر اقشار بیکار در نظر گرفته شده است
باز هم ،بیخودی داریم با معلول دسته و پنجه میندازیم
در جامعه ای که امنیت شغلی وجود نداشته باشد
مطمئن باشید که ریاست نظارت فعلی هم که باید علمدار جلوگیری از این اجحافات باشد،مسلما در ضمیر نا خوداگاه خود در حال فکر کردن به چگونگی حفظ ارتباطات لازم ، جهت ایجاد شغل تضمین شده بعدی برای خود میباشد و مریض نیست که خود را رودرروی مراکز احتمالی قدرت قرار دهد