مگر خداوند بخواهد دوباره دل های این مردم را متحد کند
وای از تفرقه
که تفرقه اندازان داخلی در راستای تفرقه ادازان خارجی کارد را به استخوان ملن نشانده اند
شما که دست به نامه تان روان است یک نامه هم به کسانی بنویسید که در این شرایط ردیف بودجه های محیرالعقول می نویسند و خرج های بی مورد به ملت تحمیل می کنند.
بنده مطمعنم اکثریت اینهایی که ذیل این نامه نظر منفی گذاشته ا ند, این نامه را بطور کامل نخوانده اند فقط و فقط دو خط اول را خوانده اند و چون حمایت از نظام را دیده اند فورا نظریه پردازیشون گل کرده و صدای انالحق انالحق یا حقوق حقوشان در آمده و...
واقعا ایران تنها کشوری هست که با حرف زدن اداره میشه.کاش این 8800 نفر بجای این قلم فرسایی و مشت بر دهان امریکا کوبیدن برای یک ماه از حقوق و دستمزدشون میگذشتند که فعلا کار سازتر هست.اونوقت تعداد امضا کنندگان دیدنی بود.
صرف نظر از اینکه اساتید خوب هستند یا بد، حقوقشان نجومیست یا نه، اگر حقوق بالا دارند آیا حقشان هست یا نه، آیا با رابطه استادد شده اند یا بر اساس صلاحیت فردی، باید عرض کنم که این خبر صرفا ادعای این را دارد که 8800 استاد این نامه را امضا کرده اند. آیا این ادعا قابل راستی آزمایی است؟ به کسی گفتند وسط زمین کجاست؟ گفت همین جا که من ایستاده ام. اگر قبول نداری بلو متر کن. حال داستان این نامه هم همین است. بنده به عنوان یک استادیار که با بورس شخصی ( فاند دانشگاه خارجی و نه بورس جنجالی دولتی) در یک دانشگاه معتبر خارجی تحصیل کرده ام و پس از پایان تحصیل به کشورم برگشتم و بدون هیچ رابطه ای تاکید(صرفا با توصیه نامه علمی) جذب دانشگاه شدم عرض می کنم که در بین همین استادی که بعضا سواد کافی ندارند و با رابطه استخدام شده و ارتقا یافتند هم خیلی ها مخالف وضع موجودند. این خبر و نامه یکی از اهدافش استفاده از اعتبار جامعه علمی کشور حهت حفظ آبروی از دست رفته سیستم اداره کننده کشور است. من بعد از 25 سال درس خواندن شبانه روز فیش حقوقم 8 تومان است که با کسورات و اقساط حدود سه و نیم برای من باقی می ماند. بدهی های دستی را که کنار بگذارم یک میلیون و هفتصد هزارتومان برای من باقی می ماند. حالا کجا این نجومیست نمی دانم. حتی کل فیش هم نجومی نیست چه رسد به 1.7 میلیون. با این پول در ماه فقط می توان گذران زندگی کرد. در دوران کرونا هفته ای هفت روز 24 ساعته در فضای مجازی پاسخ دانشجویانم را دادم. برای آزمون عادلانه مجازی کلی وقت گذاشتم. حالا این اگر بیکار بودن است، بیکاری سخت و طاقت فرسایی است. می پذیرم که لزوما همه بر اساس شایستگی استاد نشده اند و همه لزوما با وجدان کاری عمل نمی کنند. ولی لطفا احترام جایگاه معلمی را نگه داریم. این جایگاه جایگته مهمی است. هر که در آن است مجیزگوی حاکم نیست و خیلی از اساتید و معلم ها با شرافت هستند و درد کشیده.
سلام. اولا افراد باید پای نامه شان را امضا کنند تا هر استاد و مدرس دانشگاه را با این ادبیات، مقایسه نکنند و همه را به یک چوب نرانند. ثانیا هر هیات علمی دانشگاه، با مدرک دکتری و استادیار از حدود 32-35 سالگی تازه شروع به کار می کند و حقوقش هم حدود 7-8 میلیون است که از بسیاری از مشاغل کمتر است و معمولا در سن 65 تا 70 سالگی تازه بازنشسته می شود که شاید 15 تا 20 سال دیرتر از بسیاری از مشاغل است. قضاوت غیر منصفانه برای همه اساتید، به یک شکل، صحیح نیست. البته بسیاری از سیاسیون بعد از سمت های خودشان، به سرشان زد که یک جا هیات علمی شوند و اعتبار بقیه را خراب کردند. دانشگاههایی هم که مدرک تولید کردند و و به هر کس نام و جایگاه استادی را دادند نیز در این زمینه خیانت کردند. همه افراد جامعه را با یک سنگ، محک نزنید و هر کسی که دو واحد در دانشگاه ... تدریس کرد را استاد ندانید.
وای از تفرقه
که تفرقه اندازان داخلی در راستای تفرقه ادازان خارجی کارد را به استخوان ملن نشانده اند