24 ساله بوده كه به شبكه يك آمد و به قول خودش جواني‌اش را در آنجا سپري كرد. طباطبايي نزديك به 5 سال در شبكه‌هاي سيما حضور نداشت.
خودش
مي‌گويد: بيان دلايل اين غيبت دردي را دوا نمي‌كند. به هر حال قرار است او
بزودي يكي از آيتم‌هاي برنامه سلام تهران را اجرا كند.
به اين بهانه و البته شروع دوباره اجرايش با او گپي زديم كه مي‌خوانيد:
آقاي طباطبايي آيا اولين برنامه‌اي را كه اجرا كرديد به خاطر داريد؟
بله، برنامه صبحگاهي راديو مشهد بود كه به موضوعات اجتماعي مي‌پرداخت.
تابه‌حال تپق زده‌ايد؟
دو
تعريف از اين موضوع دارم. يكي زماني است كه زبان براي بيان يك حرف يا كلمه
نمي‌گردد و دوم زماني است كه شما كلمه‌اي را اشتباه تلفظ مي‌كنيد به صورتي
كه معناي آن كاملا تغيير مي‌كند. خوشبختانه من كمتر دچار مساله دوم
شده‌ام.
فضاي امروز تلويزيون چقدر با فضايي كه تازه كارتان را آغاز كرده بوديد فرق كرده است؟
در
حال حاضر تعداد شبكه‌هاي تلويزيوني زياد شده است كه خب نياز روز جامعه
است. آن زماني كه من تازه كارم را شروع كرده بودم 2 شبكه بيشتر نداشتيم. در
نتيجه تامل بيشتري هم در كارها وجود داشت. در حال حاضر سرعت كار بالا رفته
و زمان كم است. به اين جهت بيشتر بار برنامه روي دوش مجري است.
آقاي
طباطبايي سال‌ها پيش مجريان تلويزيون اعلام برنامه مي‌كردند در حالي كه
امروزه به صورت كامپيوتري فهرست برنامه‌ها روي صحنه تلويزيون حك مي‌شود
به‌نظرتان جاي آن نوع اجرا در تلويزيون چقدر خالي است؟
اتفاقا
در حال حاضر اين ضعف در سيماي جمهوري اسلامي ايران ديده مي‌شود براي همين
مديرپخش شبكه‌يك تصميم گرفته است اين ضعف را برطرف كند و اميدوارم در آينده
مجددا شاهد اجراي مجريان قديمي و اعلام برنامه‌ها توسط آنها باشيم.
از مجريان قديمي كار كدام يك از همكارانتان را مي‌پسنديد؟
اجراي
آقاي صالح علا را بسيار دوست دارم. چرا كه خاص و منحصربه‌فرد است و در
عين استفاده از ساده‌ترين كلمات بهترين اجرا را به نمايش مي‌گذارد.
گويا قرار است برنامه تازه‌اي را براي شبكه تهران اجرا كنيد. در مورد اين برنامه توضيح دهيد.
بله،
قرار است در برنامه صبحگاهي مجله تصويري «سلام تهران» بخشي را اجرا كنم
كه مهمانان اين بخش را مردم انتخاب مي‌كنند و براي همين صرفا وزير يا وكيل
نيستند و ممكن است آدم‌هاي عادي مهمان اين برنامه شوند كه اين موضوع براي
اولين بار است در سيماي جمهوري اسلامي ايران اتفاق مي‌افتد. مدت اين آيتم
20 دقيقه است و در حال حاضر هم در مراحل پيش‌توليد به‌سر مي‌برد.
خب چه شد كه بعد از مدت‌ها اجراي اين آيتم را پذيرفتيد؟
چون
فرم و محتواي برنامه را دوست دارم. برخلاف خيلي از تهيه‌كننده‌ها كه فكر
مي‌كنند مجري‌هاي قديمي سازمان حتما دستمزد بالايي را مي‌خواهند اما فرم
نوع برنامه براي من اهميت بيشتري دارد.
از
قبل آقاي خرمشاهي تهيه‌كننده اين برنامه را مي‌شناختم و با روحيات او
آشنايي داشتم پس از 5 سال دوباره مي‌خواهم اجرايم را در شبكه‌هاي سيما با
برنامه سلام‌تهران آغاز كنم.
چه تعريفي از يك مجري و گوينده تلويزيوني داريد؟
براي
شكل‌گيري يك برنامه افراد زيادي با تخصص‌هاي متفاوت دور هم جمع مي‌شوند
مثل تصويربردار، منشي صحنه و ... و در نهايت تبلور و تلاش همه عوامل است كه
يك برنامه را موفق يا ناموفق جلوه مي‌دهد اما مخاطب گوينده يا همان مجري
را مثل يك سفره آرا و عرضه‌كننده اصلي مي‌شناسد. براي همين هم در سال‌هاي
اخير كارشناسان و مجريان زيادي به صداوسيما ورود پيدا كرده‌اند كه همين
مساله گواه اين است كه كار اجرا در سازمان از اهميت زيادي برخوردار است و
آسايش و امنيت يك برنامه چه براي عوامل پشت‌صحنه و چه براي مردم توسط يك
مجري برقرار مي‌شود. به نظرم يك مجري نبايد خودش را كارمند بداند چرا كه او
مسووليتي فراتر از يك كارمند معمولي دارد. اين مساله اولين چيزي بود كه به
ما ياد دادند بايد اين شغل را با صداقت باور كرد.
رسانه
صداوسيما رسانه‌اي است كه بايد به رفع نيازهاي مخاطبانش بپردازد اگر اين
مساله را باور كنيم ارزش كارمان بيشتر و بيشتر مي شود يك مجري بايد جلوتر
از مخاطبانش باشد و در نهايت اين خلاقيت‌هاي فردي است كه باعث تفاوت بين
آدم‌ها مي‌شود.
اما اتفاقي كه متاسفانه در حال حاضر افتاده اين است كه جاي برخي از افراد عوض شده است. مثلا بازيگر مجري شده يا مجري بازيگر.
مهم‌ترين اصل در گويندگي به نظر شما چيست؟
اين‌كه
اول چيزي را كه مي‌خواهيم عنوان كنيم خودمان دركش كنيم و بعد اگر باورش
كرديم از آن حرف بزنيم. براي همين هم هست كه از قديم مي‌گويند هر چه كه از
دل برآيد لاجرم بردل نشيند. به هر حال مخاطبانمان آنقدر دانا هستند كه حس و
حال مجري را بخوبي درك كنند.
فكر مي‌كنيد مخاطبان مي‌توانند از بخش جديد برنامه سلام تهران استقبال كنند؟
اگر
بتوانيم واقعيت اين مجموعه را درست اجرا كنيم حتما اين اتفاق مي‌افتد؛ چرا
كه ما به نمايندگي خود مردم مهمانانمان را دعوت مي‌كنيم.
چشممان روشن شد. قدم بر چشم خوش امدید. 