طباطبایی:
برق چشمت از هراس دشمنت دم میزند
نور وجهت از سحرها و غمت دم میزند
شعله ور گردیده در جان تمام عالمین
آتشی که از داغ و از هجران تو دم میزند
هرم گرمایی که از داغ تو در دلهای ماست
زیر لب از انتقامی سخت تر دم میزند
رفتی و با رفتنت آتش زدی ویرانه را
این خرابه تا ابد از داغ تو دم میزند
بوی دود و شعله های زرد و سرخ
در وجودت مانده که از کربلا دم میزند
تکه تکه، نیمه سوز و سوخته
دست تو از دست سقای حرم دم میزند
قطعه قطعه، ریز ریز، افروخته
جسم تو یک خاطری از جسم اکبر میزند
قاسمی و نام تو هم نام طفل مجتبی
رقص خونت کربلا از قاسمش دم میزند
دست و پایت نیست، گو نعم الامیر
حجم جسمت از علی اصغرش دم میزند
چون حسین تنها و مظلوم و قریب
کربلا رفتی که عرش از داغ تان دم میزند
شعر از خودم
سلام من به اوضاع بد اقتصادی کشور کار ندارم، من فقط دلم برای مظلومیت و انسانیت سردار عزیزم میسوزه خیلی مرد بود که حواسش به همه چیز بود و از هیچکس غافل نبود روحت شاد سردار دلم، خدا حافظ فرمانده
سلام حاج قاسم شهادتت مبارک از روستای حاج قاسم میرحسینی میخاستم بیام دیدنتون این روستا شهرک میر ب دورمون ۴ روستای دیگه هسته که جوانان تازه دیپلم گرفتن بیکارن
سردار عزیز دلها چقدر قصه شهادت شما شبیه شهادت امام حسین و یاران باوفایش در کربلا است
شهادت سردار دلها همانند شهادت ارباب بی کفن مظلومانه بود. خون شهید حاج قاسم تا ابد جوشان است. نام و خاطره سردار تا ابد در قلوب تمام مردم آزاده ایران و جهان باقی خواهد ماند. روحش شاد.
با سلام وتسلیت سالگرد شهادت این بزرگ مرد تاریخ کشور ، جمله زیبایی از ایشون به یادگار مونده :
"ما ملت امام حسینیم آقای ترامپ ما را از شهادت نترسانید "
حاج قاسم دلمون برات تنگ شده درود بر شرف توای مرد بزرگ امیدوارم همراه با سایر شهدای عزیز قرین رحمت بی پایان الهی قرار بگیرید.
برق چشمت از هراس دشمنت دم میزند
نور وجهت از سحرها و غمت دم میزند
شعله ور گردیده در جان تمام عالمین
آتشی که از داغ و از هجران تو دم میزند
هرم گرمایی که از داغ تو در دلهای ماست
زیر لب از انتقامی سخت تر دم میزند
رفتی و با رفتنت آتش زدی ویرانه را
این خرابه تا ابد از داغ تو دم میزند
بوی دود و شعله های زرد و سرخ
در وجودت مانده که از کربلا دم میزند
تکه تکه، نیمه سوز و سوخته
دست تو از دست سقای حرم دم میزند
قطعه قطعه، ریز ریز، افروخته
جسم تو یک خاطری از جسم اکبر میزند
قاسمی و نام تو هم نام طفل مجتبی
رقص خونت کربلا از قاسمش دم میزند
دست و پایت نیست، گو نعم الامیر
حجم جسمت از علی اصغرش دم میزند
چون حسین تنها و مظلوم و قریب
کربلا رفتی که عرش از داغ تان دم میزند
شعر از خودم