باید شرایط زیر لحاظ شود:
1- تغییر رشته در دوره کارشناسی تعریف شود. یعنی در سال نخست فقط دروس پایه و عمومی ارائه و تدریس شود. برای ورود به ترم سوم شرایطی برای تغییر رشته لحاظ شود تا فرد از همین ابتدا امکان تغییر رشته را داشته باشد.
2- در صورت تغییر رشته، فرد موظف باشد کلیه واحدهای دوره کارشناسی رشته موردنظر ارشد را بگذراند. بعد از گذراندن موفق کلیه واحدهای مانده، مجاز به حضور در کلاسهای ارشد باشد.
شرایط دیگر هم می تواند باشد که نیاز به تفکر و بررسی دارد.
آزمون در حال حاضر بهترین ابزار برای سنجش افراد قوی از ضعیف است. اگر افرادی که تغییر رشته می دهند بر اساس توانایی خود در همان جایی قبول می شوند که افراد بدون تغییر رشته قبول می شوند. به جای این کار ها می توانند مواد آزمون ارشد را زیاد کنند که افراد تنها با خواندن 4 کتاب یا جزوه نتوانند وارد هر رشته ای بشوند. در ضمن مگر افرادی که رشته همسانی داشتند چه گلی بر سر مملکت کاشتند که افراد دیگر نکاشتند. درد ما عمیق تر از این طرح های مبتنی بر احساسات و عقده ها است. من به عنوان دکتری روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبایی تهران هیچ تفاوت ملموسی را بین این دو گروه از دانشجویان ندیدم.
اگه این امکان وجود داره که فردی بدون تحصیلات پایه پزشکی بره و تخصص شرکت کنه و ادامه تحصیل بده !!! چرا برای سایر رشته ها این امکان وجود نداشته باشه !!! و برعکس، یک پزشک هم بر همین اساس می تونه مهندسی یا حقوق و ریاضی یا فیزیک بدون تحصیلات پایه شرکت کنه و ادامه تحصیل بده. به نظرم در این خصوص نظر من یا وزیر و ... مهم نیست، برن نگاه کنند ببینن غرب چطور عمل کرده، همون شیوه رو پیش ببرن و نیاز به اختراع نیست.
من دکترای روانشاسی ام و با نوجوانها کار میکنم، این طرح خوبه و احتمالا رشته های مرتبط وقتی اعلام بشه همه چیز شفاف میشه، اما یه مشکل اساسی وجود داره و اینکه نوجوانها اساسا رشته ها رو نمیشناسن و آموزش پروش تو بحث انتخاب رشته و رغبتهای شغلی دانش اموزان خیلی بد عمل میکنه و همینجوری بچه ها رو میفرستن تو سه تا رشته (اخیرا هم که 80 درصد میرن تو رشته تجربی؛ که 97 درصد همینها هم دانشگاه سراسری قبول نمیشن).
بحث اقازاده ها و مدیران نالایق رو که همینجوری با زور و زر مدرک میگرن رو اگر کنار بزاریم، احتمالا این طرح برای نوجوانان بعدها مشکلاتی رو به وجود میاره. تو روش قبلی حداقل کسانی که انتخابهای اشتباهی رو تو دوره کارشناسی داشتند، میتونستند شرایطشون رو تغییر بدند، هرچند تو مبانی نظری رشته جدید به جد دچار مشکلاتی می شدند. به هرحال اگر قراره اجرا بشه، اموزش پرورش باید بیاد مشاورای خوبی رو برای انتخاب رشته ها در نظر بگیره تا از همون اول راه رو اشتباهی نرن
این آزمون هست که باید تعیین کننده باشد نه ایجاد ممنوعیت ، به عنوان مثال کسی از رشته ریاضی تصمیم داره ارشد معماری بخونه مسلما اگر چنین فردی نخبه رشته خود باشد می تواند در معماری هم موفق باشد ، در غیر اینصورت خیر ، ضمن اینکه بازم میگم آزمون حرف اول را میزند آنهم یک آزمون کاملا بدون تقلب و امن برای همه ، نه مثل کنکور 1400 که خیلی ها موفق می شوند که به صورت گسترده تقلب کنند که الان دستگاه قضا اعلام کرد چند نفرشان بازداشت شده اند به جرات میشه گفت اگه پنج هزار نفر دستگیر بشن باز اینها همه افرادی نیستند که از راه تقلب به جواب سوالات کنکور رسیده اند ، خب این نتیجه زحمات دانش آموزان را تحت الشعاع خود قرار میده و دانش آموزان خواهی نخواهی قربانی شرایط هستند شما فرض کنید اگه تقلب نمی شد دانش آموزان سرنوشت متفاوتی پیدا میکردند و آن کسی که نباید پزشک می شد پزشک شد ، و آن کسی که باید پزشک می شد نمره پزشکی نیاورد اینها با هیچ چیز قابل جبران نیست چه رسد به دستگیری انگشت شماری از متقلبان ، معتقدم باید با فن آوری هوش مصنوعی آزمون را برگزار کرد در همان خانه داوطلب هم میشه به مقیاس سنجی عالی رسید یعنی با ساخت یک ربات و الزام دانش آموزان به نصب ربات و سپس تشخیص اینکه داوطلب تقلب میکند یا نه با خود ربات است
پاسخ ها
شهباز
||
۱۷:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
لیسانس ریاضی باید مجدد بره لیسانس معماری بخونه اگر واقعا علاقه داره
چرا ما ایرانیها همش به فکر بالا تر رفتنیم
محمد
||
۱۹:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
من با ابن نظر موافق نیستم، چه آزمونی که حتی با درصد های منفی هم قبول میشی یا نهایتا تسلط بر چند تست و نکته کنکوری آیا این خلا دوره ی کارشناسی را جبران خواهد کرد؟
ناشناس
||
۰۴:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
شهباز کسی که توی کنکور ارشد دو مرحله ای معماری رتبه بهتری نسبت به کسی که کارشناسیش معماریه اورده، قطعا شایستگی داره
در جایگاه یک مدرس دانشگاه، کاملآ با این مصوبه موافق هستم.. متاسفانه طی سالهای اخیر افت بسیار شدید سطح کیفی در رشته های کارشناسی ارشد و دکترا،. عمدتا بدلیل همین مهاجرت فارغ التحصیلان کارشناسی، به رشته های غیرمرتبط در سطح ارشد و دکترا بود. دانشجویانی داشته ام که با کارشناسی تربیت بدنی،. ارشد روانشناسی میخوانند.
پاسخ ها
ناشناس
||
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۲
دانشجوی بیسواد نتیجه وجود اساتید بیسواد و بی تعهده نه تغییر رشته .
ایران پر از تحصیل کرده های بی مهارت و تخصصه .
وقتی آموزش تخصص محور نیست و فارغ التحصیل دانشگاه برای جذب در بازار کار تربیت نمیشه
وقتی اکثر دروس جزوه ای و حفظی است
وقتی بیش حدود یک سوم از واحدهای درسی اصولا ارتباطی با رشته تحصیلی ندارند
چه فرقی میکنه فارغ التحصیل چه رشته ای باشی و چطور مدرک گرفتی . تهش بیکاری و افسردگی است .
سلام
در دوره ارشد 7 نفر بودیم.
فقط بنده و یک نفر دیگه همون رشته رو در کارشناسی خونده بودیم.
یکی دو جلسه اول دوستان گیج میزدند.
اساتید مجبور شدن سطح بحث ها رو بیارن در حد کارشناسی که رفقا بفهمن چی به چیه!
نتیجه اینکه ارشد تحویل دادیم ولی عملا نیمه کارشناسی بودن.
پس این طرح، طرح خوبیه؛ ولی:
اولا لیست رشته های مرتبط و غیر مرتبط باید به دقت مشخص بشه.
ثانیا میتونن برای رشته های نامرتبط، سقف تعیین کنن، مثلا بگن حداکثر یک سوم یا یک چهارم ظرفیتها میتونن از رشته های نامرتبط باشن. البته نه اینکه دو سوم بشه برای مرتبط و یک سوم برای نامرتبط، چون اینجوری طرف مثلا با امتیاز 80 از رشته مرتبط قبول نمیشه چون دیگه ظرفیت نداره ولی از رشته نامرتبط با امتیاز 50 ظرفیت داره و قبول میشه. این درست نیست، بلکه بگن "حداکثر یک سوم" اینجوری فقط کسانی پذیرفته میشن از رشته های نامرتبط که امتیاز بالایی در کنکور ارشد آورده باشن.
ولی اگر کلا هم بسته بشه به نظر من ممکنه چهار نفر استعدادشون هدر بره یا مجبور شن دوباره از اول کارشناسی شرکت کنن ولی منفعت بزرگی هم داره و اون اینکه کارشناسی ارشد واقعا از کارشناسی بالاتر خواهد بود و تخصص معنای بیشتری پیدا میکنه
پاسخ ها
ناشناس
||
۰۴:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۳
شما انقدر سطح علمیت پایین بوده که رتبه کنکور ارشدت با اینکه همون رشته رو توی کارشناسی خوندی در حد همینا شده. الکی ادای شاکی ها رو درنیار
من خودم همیشه دوست داشتم که علوم سیاسی بخونم اما نشد که بشه . از طرفی تمام عمر من در زبان خارجی انگلیسی گذشت و کارو زندگی من با این زبان عجین شد . بعد رفتم دانشگاه جامع و با دانشی که داشتم اساتید تعجب میکردند که من چرا امدم اینجا زبان انگلیسی را برای کارشناسی میخونم که البته تمام نمراتم 20 بود . فارغ التحصیل شدم با همین نمران 20 و 19 و 18 که البته نمرات پاتیین تر مربوط به دروس غیر مرتبط بود . حالا که امدم تا در کارشناسی ارشد علوم سیاسی بخونم دربها بسته شد.
سوال من: کسی که کارشناسی علوم سیاسی داره ایا به اندازه 10 درصد دانش من علم زبان انگلیسی دارد؟
ایا کسی که کارشناسی ارشد علوم سیاسی و بعد از ان دکتری ان را میخواهد زبان انگلیسی میداند؟
جواب هر دو سوال منفی است. فارغ التحصیلان علوم سیاسی ما در دوره های کارشناسی ارشد و حتی دکتری فاقد اطلاعات زبان انگلیسی که لازم الواجب این رشته است میباشند.
بنظر من باید نگاهی عمیق تر به این موارد انداخته شود یعنی دانش اموختگان زبانهای خارجی بتوانند در رشته های علوم سیاسی و رشته هایی که با زبانهای خارجی عجین هستند را انتخاب کنند.
همین مطلب در مورد سایر رشته ها صادق است .
طبیعی است کسی که لیسانس ادبیات فارسی دارد هرگز نمیتواند در کارشناسی ارشد زبان انگلیسی بنشیند چون کوچکترین دانشی از زبان انگلیسی ندارد .
1- تغییر رشته در دوره کارشناسی تعریف شود. یعنی در سال نخست فقط دروس پایه و عمومی ارائه و تدریس شود. برای ورود به ترم سوم شرایطی برای تغییر رشته لحاظ شود تا فرد از همین ابتدا امکان تغییر رشته را داشته باشد.
2- در صورت تغییر رشته، فرد موظف باشد کلیه واحدهای دوره کارشناسی رشته موردنظر ارشد را بگذراند. بعد از گذراندن موفق کلیه واحدهای مانده، مجاز به حضور در کلاسهای ارشد باشد.
شرایط دیگر هم می تواند باشد که نیاز به تفکر و بررسی دارد.