نتیجه مدیریت آقایان حراستی همین می شود و بس. مدیران عامل سازمانها و شرکتهای دولتی در دولت فخیمه رئیسی اکثرا افرادی هستند که قبلا در حراستها مشغول فعالیت بودند و هیچگونه تخصصی در زمینه شغل تحت مدیریت خود ندارند. در سازمان ما که اینطور است در چند سازمان و شرکت دولتی دیگر که از دوستان پرسیده ام هم اوضاع به همین منوال است
اگر می خواهید مطمئن شوید که اقتصاد کشور با علم و دانش اداره نمی شود یک سر بروید پیش اقتصادان ها و کسانی که با دلار و سکه سر و کار دارند و از آنها بپرسید که قیمت واقعی دلار چقدر است اختلاف نظر ها بقدری گسترده و عجیب است که یک نفر اقتصاددان (نه فرد عامی) می گوید قیمت دلار ۵۰ و ۶۰ هزار تومان و دیگری صحبت ۱۰۰ هزار تومان هم می کند و جالب است که عده ای اقتصاد دان در بدنه دولت هم صحبت از ۲۸ هزار تومان و ۲۲ هزار تومان می کنند و البته اقتصاددان های دیگری هم هستند که می گویند دلار زیر ۱۰ و ۵ هزار تومان است و هیچ کس هم نمی داند قیمت دلار چقدر است
این موضوع نشان می دهد که بانک مرکزی ما که زیر نظر دولت است بر اساس دانش و علم اقتصاد تصمیم گیری نمی کند و ظاهرا شب می خوابند و بر اساس سعی و خطا و اینکه چه کسی قدرت چانه زنی داشته باشد فرمول های اقتصادی را اعمال می کنند و هیچگاه هم پیش بینی های آنها درست از آب در نمی آید و من جمله همگی معکوس از آب درآمده است
ظاهرا مسئولین بالا دستی باید متوجه باشند که ول و رها بودن شبکه اجتماعی اگر ضرر داشته باشد ضررش بسیار کمتر از ول و رها بودن اقتصاد و شبکه اقتصادی کشور است و باید بفهمند که باید بفکر نان مردم باشند که خربزه آب است و بفهمند که وقتی فقر وارد خانه شد ایمان از پنجره پرواز می کند