ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۳ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
كاش به دو نمونه ديگر ،يكي عدم رعايت محل استقرار و انتظار تا ورود قطار و سوار شدن قبل خط قرمز (كه از قضا با جان و سلامتي خودشان سروكار دارد) در استگاه هاي مترو و ديگري انداختن انواع و اقسام زباله در معابر عمومي و حتي در لابلاي فضاي سبز كه اصولا"لازم است چشم نواز باشد،نيز اشاره ميشد.به راستي انسان دچار ياس و سرخوردگي ميشود وقتي با چنين صحنه هاي نا مطلوبي مواجه ميشود.كاش تمام رسانه ها،سايت هاي خبري ،دولت،سازمانهاي مردم نهاد ،موسسات ،شركتها و .... با اشاعه و ترغيب مردم به رفتار هاي صحيح اجتماعي مقدمات رشد فرهنگي و ارتقاءزندگي آحاد شهروندان را فراهم نموده و از آن طرف ما مردم نيز تنها باپذيرش اندكي و فقط اندكي حس مسوئليت در اعتلاي جامعه خود كوشش مي نموده و از مواهب بي شمار آن بهره مند ميشديم،يعني ممكن است نسل ما آن روز را ببيند و محضوض گردد.به اميد آن روز
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۴ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
بقول سیدجمال الدین درشرق اسلام دیدم مسلمان ندیدم ودر غرب اسلام ندیدم مسلمان دیدم ,در جائیکه ما باید الگوورفتار مناسب دیگران باشیم متاسفانه به به گوی خارجیها شده ایم واینجانب خودم به عینه در کشورهای خارجی این مسائل رادیده ام وواقعا انسان از رفتارهایشان لذت میبرد به جز اندکی ,یک نمونه اکثرتصادفات کشور ما که دیگر به یک بحران تبدیل شده است نتیجه همان بی نظمی ها میباشد .
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۶ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
آقاي مطهري نگاه بسيار عالي به مشكلات اجتماعي داريد يك نكته هم من بگويم: شايد موثرتر از ترويج فرهنگ صبر و حوصله هم وجود داشته باشد . مردم ما ثابت كرده اند ديندوستند چرا كه هر فداكاري را وقتي اسم دين پشت آن است انجام ميدهند در حالي كه به تعبير شما راه براي عبور همشهريشان نميدهند. مشكل نگاه كاريكاتوري به دين است (تعبير از آقاي سيد حسن خميني) با عرض پوزش اين برميگردد به بخش بزرگي از منبريهاي محترم كه مستقيما تصورات ديني مردم را شكل ميدهند. اينكه در باب فظيلت نماز اول وقت چندين حديث بگوييم بعد در باب ثواب زيارت عاشورا و برابري ثواب ذكر فلان با ختم قرآن و ... و روضه تمام! به عدة زيادي احساس دينداري ميدهد ليكن ايشان را ديندار نميكند. حال فرض كنيد منبري يك كلام بگويد دينداري بدون رعايت حقوق ديگران معني ندارد اگر حق نوبت ديگران و حق تقدم ديگران و انصاف را رعايت نميكني ديندار نيستي. شايد پاي منبر موقتا خلوط شود ليكن تابلو دينداري تبديل ميشود به رفتار اجتماعي درست ، دين ميشود جذب كنندة انسانهاي با فرهنگ ، متشخص و منصف و رفتار اين افراد ميشود تابلو دينداري و الگوي رفتاري دينداران. افراد فرصت طلب و متظاهر هم ابزار دين را ناكارآمد ميبينند و دنبال كارشان ميروند كه اينهم يكي ديگر به نفع ايجاد جذابيت در دين. شايد آسانتر باشد اگر به جاي تربيت همة مردم كساني را تربيت كنيم كه بناست مردم را نصيحت كنند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۸ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
ضمن تشكر از آقاي مطهري كه با قلم رساي خود دغدغه فكري بسياري از دلسوزان مملكت را بيان مي‌كند و بايد به ايشان گفت "جانا سخن از زبان ما مي‌گويي ..."، به عرض مي‌رسانم كه من به شخصه خيلي از اين وضعيت جامعه رنج مي‌برم - مطمئنا خيلي از افراد اينگونه هستند- مدتها به خودم اميد ميدادم كه اصلاح مي‌شويم ولي مدتي است متاسفانه اين اميدم بسيار كمرنگ شده است. به علت حساس بودن به اين مسائل هر مطلبي راجع به فرهنگ كشورهاي ديگر به چشمم بخورد بي‌تفاوت از كنار آن نمي‌گذرم وقتي مي‌بينم آنان كه ما به راحتي هر انگي بهشان مي‌چسبانيم چقدر نكات باارزش فرهنگي و اخلاقي دارند با خودم مي‌گويم من كه با شرايط فعلي جامعه خودمان دارم عذاب مي‌كشم و توان تغيير آنرا ندارم حداقل براي خودم اقدامي بكنم و به جايي بروم كه انسانها ارزشمند هستند.
در پايان نكته اي كه به نظر من براي فرهنگ ما سم محسوب مي‌شود اين است كه ما بدون اين كه اطلاعي از كشورهاي ديگر داشته باشيم خود را با فرهنگ‌ترين و مترقي‌ترين مردم دنيا مي‌دانيم و اين امر مانع بزرگي است كه خوبيهايي بقيه را ببينيم و سعي كنيم خودمان را تغيير دهيم.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۷ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
با سلام و آرزوی سلامتی،
آیا بهتر نیست موضوع آموزش های زندگی اجتماعی و شهری را در رسانه ها به صورت قانون و اجبار در آورید؟ به عنوان مثال سازندگان فیلم ها و سریال ها موظف باشند مثلاً در طول هر یک ساعت فیلم یا سریال ، نفی یک ضد ارزش یا آموزش حداقل یک موضوع و ارزش اجتماعی مانند آداب معاشرت ، احترام به حقوق دیگران ، احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی و حس میهن پرستی و ... را در متن فیلم یا سریال بگنجانند. هنرمندان در بین مردم و بویژه کودکان و نوجوانان محبوب و الگو هستند. آقای دکتر به گمان بنده نظیر این کار در کشورهای پیشرفته انجام می شود. رسالت جنابعالی علاوه بر نوشتن و روشنگری قانون گذاری برای حل این دردها نیز می باشد.
ناشناس
|
Turkey
|
۱۲:۳۶ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
با ذکر یک مثال می خواستم روی یک نکته تاکید کنم و اون اجرای یک قانون از طرف متولیان امر و بعد مردمه. من امسال پس از چند سال به ایران برگشتم. یکی دو ماه قبل از رفتنم پلیس راهنمایی و رانندگی تاکید خیلی زیادی می کرد مبنی بر اینکه صندلی جلوی خودرو محل یک نفره و نه دو نفر، و با خاطیان شدیدا برخورد می کرد. باطبع در شروع اجرای این قانون برای رانندگان تاکسی سخت بود که این رو بپذیرن و در عوض از مسافرین صندلی جلو مبلغی نزدیک به دو برابر کرایه می گرفتن. الان که بعد از چند سال برگشتم می بینم که توی هیچ ماشینی دو نفر روی صندلی جلو نیستن و کرایه صندلی جلو با بقیه فرقی نمی کنه.

من فکر می کنم دلیلش تاکید مسوولین روی این قانون بوده که این نتیجه رو داده. مثال دیگه کمربند ایمنی هست که تا چند سال پیش سوسول بازی محسوب می شد و حالا قانون لازم الاجرا.

این رو مقایسه کنید با بقیه رفتارهای ما هنگام رانندگی. خانه ما نزدیک یک میدان شلوغ شهر واقع شده. یادم نمی آد که ماشینی رو دیده باشم که هنگام ورود به میدان به تابلو ایست توجهی کرده باشه. این در حالیه که مامورین راهنمایی و رانندگی (تقریبا) همیشه اونجا هستن و بجای تذکر به اونها رانندگانی رو جریمه می کنن که با تلفن همراه صحبت می کنن. حالا شما بگین که کدامیک بیشتر رعایت می شه، تابلوی ایست یا صحبت نکردن با تلفن همراه.

به نظر من مردم ایران قانون پذیر هستن فقط باید قانونی خوب براشون تعریف بشه، تبلیغ بشه و بعد با خاطیان برخورد بشه.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
1. واقعا دلم گرفت كه چقدر نقد رفتار مردم تابو شده كه نصف اين مقاله صرف تعارف، توجيه ، و مقدمه چيني شده كه نكند خداي ناكرده به كسي بر بخورد.
2.سعي كرده ام مردم را متكبرانه همج الرعا نخوانم اما حركتها همه گله اي است. مي كوشم اين رفتار گله اي را اصلاح كنم. سر چها راه چراغ قرمز است اگر يك نفر چراغ را رد كرد حد اقل سه چهار نفر ديگر اينكار را مي كنند. چراغ قرمز مي شود تا يكنفر قانونمند پشت خط نايستد بقيه هم نمي ايستند.
3.ريا كاري هم قابل تامل است كه بي ارتباط با بند 1 نيست. در اتوبان همه با ديدن ماشين پليس يا دوربين پا روي ترمز مي گذارند و كند ميكنند. حتي آنكس كه زير سرعت مطمئنه در حال حركت است!
4. در مقالاتتان سري هم به نقش اين حركات گله اي در افزايش قيمتها بزنيد.
5. در بورس هم عامل افت و خيز قيمتها بيشتر همين حركات توده اي است. بهترين سهم با گريز عامه منفي مي شود و بدترين سهم با استقبال عامه مثبت ميخورد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۲ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
با سلام
تمام مطالب شما درست ونظرات بينندگان هم درست آيا كسي هست راهكار رفع اين مشكلات راه ارايه دهد؟
حديثي از پيامبر(ص) كه مرحوم كافي آن را در يكي از سخنرانيهاي خود نقل كرده است:نسبت زمام داران اسلامي به امت همانند نسبت چوپان است به گله.
آقاي مطهري خود تحقيق نماييد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۸ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
همه این موارد شاید ریشه فرهنگی داشته باشد اما به نظر زاییده عدم تناسب بین فرصتها ومنابع در کشور می باشد همیشه بین عرضه وتقاضا نوعی ناهمگونی وجود داشته به حدی که دیگر بصورت عادت در رفتارهای ما نهادینه شده است حتی وقتی به زیارت اماکن مقدس می رویم بجای خواندن زیارت نامه انگار یورش بردن جهت رساندن دست خود به ضریح و آن را سفت وسخت گرفتن نشانه اجابت زیارت می دانیم من وقتی در سالن انتظارفرودگاه خارج از کشور که همه علیرغم کارت پروازی که در دست دارند ومی خواهند سوار شوند تنها می بینم که این ایرانی ها هستند که هجوم می آورند واین باعث تعجب سایرین می شود ازخود شرمنده می شوم متاسفانه علاوه بر عدم انطباق فرصتها ومنابع در پاره ای از موارد بین رشد فرهنگی ورشد اقتصادی واجتماعی نیز تعارض وجود دارد متاسفانه فرصتها بگونه ای در کشور توزیع می گردند که بیشتر افرادی که از جنبه اجتماعی وفرهنگی به بلوغ نرسیده وصرفا بواسطه ودلایل خاص از مزایایی بهره مند می گیردند این عدم تناسب به شکلی خود را در رفتارهای فردی واجتماعی خود را نشان می دهد وقتی سیستم بوروکراسی اداری کلا بر اساس عدم اعتماد واطمینان به مشتری تعریف می گردد وقتی انجام هریک از بدیهیات اولیه نیاز به اختصاص قسمتی از روز کاری ما دارد باید هم شاهد این رفتارها باشیم خیلی از ما وقتی در نیمه شب ویا هنگام ظهر که خیابانها خالی است براحتی چراغ قرمز را رد می کنیم اما همین من نوعی وقتی به یک کشور اروپایی می روم از خود انها بیشتر مقید به رعایت قانون هستم چون می دانم که در انجا قانون حرف اخر را می زند وهمه ملزم به تبعیت ان هستند در جایگاهی که دزدی وپایمال کردن حق دیگران زرنگی محسوب می شود وسالم بودن وصادق بودن بی عرضه گی نامیده می شود نبایستی به فضای جامعه ایراد گرفت
درهرحال همه این مسایل زنجیروار بهم مرتبط باشند فلاسفه باستان عقیده داشتند که جامعه اگر بخواهد به تعالی برسد باید در چهارجنبه رشد کند 1- وفور یعنی از جنبه اقتصادی وتولید2- حقیقیت یعنی توجه به علما ودانشمندان 3- زیبایی یعنی از جنبه هنر وادبیات 4- از جنبه اخلاق یعنی مذهب وسیاست حال مقایسه وقضاوت با خود شماست
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۴ - ۱۳۸۷/۰۵/۱۹
یه مورد دیگه ای هم گریبانگیر صف های ما هست قضیه جا گرفتن توی صف یا به اصطلاح زنبیل گذاشتنه . فرد در مواجهه با چندین صف که باید همه را طی کند شروع میکند به جاسپردن و همین امر گاهی باعث به هم خوردن صف و دعوا بین حاضرین میشود
نظرات بیشتر