نکته دیگر: دوستان هنگامی که راننده ماشین جلویی شما در حال بنزین زدن است بوقهای ممتد شما سرعت خروج بنزین را بیشتر نخواهد کرد. در این لحظه یک کاغذ برداشته کارهایی را که باید انجام دهید بنویسید یا چندتا نفس عمیق بکشید یا یه جوک برای خودتون بگید بخندید.!
بیش از 16 سال در این کشور تحصیل کردم ولی به جز زندگینامه شاعران و پادشاه ها و ... چیزی نیاموختم.
کاش کتابی به نام آموزش فرهنگ اجتماعی تالیف می شد و هر سال به دانش آموزان و دانشجویان آموزش داده می شد.
تمام مشکلات موجود در اجتماع ما ناشی از عدم آموزش است و تمام .
سلام. ضمن تشکر از نویسنده محترم باید عرض کنم که این یکی از خصلت های ما ایرانی هاست وبا کمال تاسف در دیگر شؤون اجتماعی نیز وضع به همین منوال است. چاره کار در این است که باید تصمیم بگیریم که خود را تغییر دهیم و از لوس کردن خودمان ومغرور شدن به اینکه ما غنی ترین فرهنگ را داریم دست برداریم وزندگی اجتماعی را به عنوان یک علم ومعرفت از دیگران یاد بگیریم که پیامبرمان فرموده اطلبوالعلم ولو بالصین. و اینهمه به دیگران ایراد نگیریم وبد وبیراه نگوئیم.
از مقاله ی جناب آقای مطهری استفاده کردیم فقط یک موضوع را نباید فراموش کرد و آن بی انگیزگی عمومی در بین ماموران راهنمایی رانندگی برای اجرای قانون است به عنوان مثال وقتی در تقاطع ها علی رغم حضور پلیس عده ای از چراغ قرمز عبور می کنند و ایشان اعتنایی نمی کنند (حداقل دست به قلم نمی برند تا شماره پلاک ماشین ها و مخصوصا موتورسیکلت های متخلف را یادداشت نمایند) سایر رانندگان که صحنه را می بینند چه احساسی خواهند داشت؟ به موازات فرهنگ سازی برای مردم بایستی راهنمایی رانندگی هم اراده و انگیزه ی برخورد با متخلفان را داشته باشد. بارها مشاهده می شود جلوی چشم پلیس با موتورسیکلت داخل پیاده رو می رانند.
دوستان عزیز , لطفا نظرات عملی هم بدهید.
من پیشنهاد میکنم به ترتیب از قوانین مهمتر شروع کنیم.یک قانون رانندگی را در نظر بگیریم .هرکدام از خوانندگان این مقاله ابتدا خودش شروع به عمل به آن نماید بعد از یک هفته هر روز به یکنفر تذکر دهد واز نزدیکان و همکاران وهمسایگان آغاز کند.
شروعمان از جایی باشد که قانونش را بلدیم اما عمل نکرده ایم و زیاد هم به همکاری پلیس وابسته نباشد.
من رانندگی در میان خطوط را بعنوان اولین قدم پیشنهاد میکنم. از همین فردا پنجشنبه شروع کنیم.در کار خیر بخصوص ایجاد عادات درست در زندگی, تأخیر جایز نیست.
احتمالا بعضی الان میگویند اینطور فایده ندارد باید کاری کرد کارستان باید دولت کاری کند ,پلیس, صداو سیما,آموزش وپرورش,........؛ اما چرا که نه, مگر نه اینکه ذره ذره خیلی گردد و قطره قطره سیلی , پس هیچکدام خودمان راکمتر از قطره ندانیم . بیایید با هم به این دانسته مان عمل کنیم: خطوط خیابان معنایش اینست که باید بین این خطوط برانیم.
این وضعیت رانندگی یک تحلیل تاریخی دارد که به نحوه رانندگی اولین کسانی که خودرو به کشور وارد نمودند بر میگردد. این رانندگان وسیله تعلیم دیگران شدند و چون این افراد تقیدی به رعایت حقوق دیگران نداشتند لذا فرهنگ خاصی بنا گذاشته شد. واقعیت معابر این است که عابر پیاده نادیده گرفته میشود. این موضوع هم به سستی دست اندرکاران بر میگردد. اگر خود آن بزرگواران ساعتی از روز را به پیاده روی اختصاص دهند حتما لااقل برای نیاز خودشان هم شده فکری بحال این آشفتگی می نمایند. از توجه آقای مطهری به این موضوع که سبب رنج بسیاری از مردم است سپاسگزارم!
بنام خدا-سعي كنيم جامعه اي آرام وبدون تشنج داشته باشيم اجراي قوانين درمحيط آرام امكان پذير است بايد مشگلات اجتماعي مردم بحداقل برسد وبتوانند درست فكر كنند ودرست تصميم بگيرند درحال حاضر مردم ظلم واجحاف وبي انصافي كه بهمديگر رواميدارند جامعه ماراباجامعه اسلامي فرسنگها بدور نگهميدارد ومسلما هدف ازبعثت انبيا ايجاد قسط وعدالت درجامعه است آيا اراده اي دربين مردم ومسئولين وجوددارد كه ارزشهاي والاي اسلامي را درجامعه نهادينه كنند؟
با تشكر از مقاله مفيد، من يك نكته عرض كنم در كنار تمام نكات صحيح دوستان. اينكه بايد تمركز جمعيت در تهران كم بشه. بعضى وقتا يه چيزايى فوق ظرفيت هست و ممكنه با تمام راه حل هاى فرهنگى باز هم حل نشه. خوبه كه يه مقايسه بين جمعيت تهران و كل كانادا به عنوان مثال بشه. جمعيت تهران حدود 20 ميليون نفر هست در حالى كه جمعيت كل كانادا 30 ميليون هست با بزگترين مساحت بعد از روسيه. حالا تصور كنيد كه اگر همين جمعيت در شهر تورنتو بود با همين مردم با فرهنگ چه اتفاقى مى افتاد؟ بالاخره وقتى ظرفيت بيش از حد بشه اعصاب مردم خورد ميشه وا كارهاى غير عادى انجام ميدن. به عنوان مثال رانندگى در شهرهاى كوچك كانادا بسيار منظم تر از شهرهاى شلوغ مثل تورنتو هست. كسانى كه براى اولين بار از شهرهاى كوچك تر به تورنتو سفر ميكنن ميگن رانندگى اينجا شبيه تهرون هست. حالا تصور كنيد جمعيت تورنتو 10 برابر بشه اونوقت چه اتفاقى ميفته؟ خلاصه غرض اينكه مشكل اصلى كه بايد حل بشه در كنار مساله فرهنگ كم كردن جمعيت تهران هست.
من خودم کارشناس ترافیک و مهندس عمران هستم. اتفاقا" کتابی در زمینه چگونگی پیاده سازی نرم افزار های ترافیکی ( مثل شکل هندسی خیابان ها و شکل تابلو ها و ...) را هم نوشته ام که هیچگاه فرصت چاپ آن را نداشته ام .. از سالها پیش گواهینامه یک کشور طراز اول را هم گرفتم و حتی با تجربیات زیادی که در درس های دانشگاهی داشتم به این نتیجه رسیدم که در آموزش عملی بسیاری از چیزها را نمی دانستم... بزرگترین دلایل مشکل ترافیکی از دید من موارد زیر هستند :
1- عدم فرهنگ سازی از طرف دولت در مدارس - رسانه های گروهی مثل تلویزیون که این موضوع اصلی ترین مشکل است ( در حالیکه فرهنگ سازی ترافیک در کشورهای پیشرفته از سن کودکی آغاز میشود )
2- عدم پیاده سازی قوانین در خیابان ها ... چگونه میتوان از مردم انتظار رعایت نظم در خیابان بدون خط کشی استاندارد داشت؟؟ ( نکته ای بسیار مضحک است که موجب خجالت مسوولان ما میشود!! خیابان میسازیم با آن مخارج سنگین ولی خط کشی نمیکنیم یا اگر میکنیم رنگش غیر استاندارد است و زود پاک میشود و شکل خط کشی بسیار دور از استانداردهاست و بود ونبودش فرق نمیکند )
3- نداشتن برنامه در شهرسازی و ایجاد شکل هندسی متناسب با ترافیک مدرن در خیابان ها ..پل ها و ....
4- عدم قاطعیت در برخورد با رانندگان متخلف
فراموش نشود که این دولتها هستند که مردم را مجبور به رعایت نظم میکنند- هیچگاه فکر کرده ایم که بسیاری از ناهنجاری ها و عصبانیت های مردم به دلیل عدم استقرار قانون است ؟ استقرار سازی نظم بسیار کم هزینه تر از سرمایه ای است که از حوادث ترافیکی از دست میرود.....
یا حق
احسنت تحلیل بسیار خوبی بود ان شاء الله که مسولان به خودشان بیایند و تدبیری جدی بیاندیشند به نظر من افزایش جریمه و توقیف گواهینامه با توجه به نوع تخلف در زمانهای مختلف( سه ماهه، شش ماهه و غیره) و نظارت و سخت گیری بیشتر پلیس می تواند در کوتاه مدت بسیار موثر باشد ولی در درازمدت همانطور که متن مقاله تآکید داشت کارکردن روی فرهنگ رانندگی با استفاده از ابزارهای هنری بسیار مفید خواهد بود.
با تشکر