به نظر من مشكل ازآنجا شروع مي شود كه در جامعه ما عملا هر نوع قانون شكني زرنگي حساب مي شود و همه ما تقريبا از اين مطالب كه مثلا فلاني آدم زرنگي هست و ... را در مقابل خلاف طرف بكار مي بريم ( آگاهانه يا ناآگاهانه ) و اين مسئله تقريبا به يك اپيدمي فراگير در بيشتر امور روزانه ما قرار دارد . اگر فردي قانون را رعايت كند ويا درستكارباشد آن فرد را در بهترين حالت ادم ساده لوحي قلمداد مي نمائيم به نظر من ما فقط حرفهاي قشنگ مي زنيم ، اما در عمل كوچكترين احترامي براي ارزشهاي واقعي قائل نبستيم و درحال حاضر اينطور شده كه آدم هايي كه قانون را زير پا مي گذارند - چاپلوسي مي كنند - دروغ مي گويند وبهتر ظاهر سازي مي كنند بعنوان آدم هاي زرنگ و داشتن قابليت تلقي مي گردند
با سلام
احترامآ بنا به عرف بسيار مختصر عرض ميكنم ، در كليه سلسله مقالات بسيار مفيد كه بيان شيواي مسائل مبتلابه جامعه است ، به ويژه مقاله حاضر موضوعي خود نمايي مينمايد بنام آموزش در رسانه ملي يا به تعبير امام راحل دانشگاه ! ولي از نگارنده دانشمند تا من عامي با علم به تاثير بسيار اين رسانه به اين واقفيم كه رسانه ملي با وقت محدود و هزاران دغدغه نمتواند تمام نيازهاي آ موزشي يك ملت بزرگ و پر مسئله را برآورد .سؤال بنده از دانشمند محترم كه خود وابسته به والامقام تريين خانواده روحاني ميباشند اين است كه "آ يا بنظر حضرتعالي تاثير كلام يك روحاني در آموزش مسائل اجتماعي كمتر از صداوسيماست؟! چرا موضوعات سلسله مقالات شما محور بحث يك روحاني در مجلس مختلف قرار نميگيرد؟؟ چند بار سراغ داريد كه روحاني دانشمندي در يك مسجد موضوع مقاله حاضر را مطرح كرده باشد؟؟ آيا تاثير يك قانون براي اجراء بيشتر است يا يك فتوا ؟؟ شايد موضوع مقالات ارزش يك فتوا را ندارد؟؟
با تشكر با اميد روزي هستم كه اين مسائل مهم اجتماعي وارد بحث روزانه روحانيت متعهد شود.
1- جاي فرهنگ ترافيك در كتاب هاي درسي بعضا ضعيف و فقط در حد تئوري است .لازم است دانش آموزان به صورت عملي اين اموزش ها آموزش ببينند.
2- فرهنگ تشويق در مملكت ما خيلي كمرنگ است.در حقيقت فرقي بين محسن و مسيء وجود ندارد همه به دنبال مجرم مي گردند پليس جريمه مي كند و دوربين هاي مخفي و ماشين هاي مخفي پليس فقط مي نويسند و ميگيرند و مي برند ...امادر اين ميان هيچ كسي يا مرجعي نيست كه قانونمندان و احترام گذاران به قانون را تشويق كند.
3- ماموران راهنمايي و رانندگي در كشور ما جزو مظلوم ترين قشرها هستند
(استثنا هارا كنار بگذاريم) از بهتزين حق طبيعي يعني تنقس هواي پاك محروم هستند و بدترين بي نزاكتي ها را هم بايد از سوي راننده نماها تحمل كنند.
4- در كشور ما جاي N.G.O هايي كه به پليس در گسترش فرهنگ ترافيك كمك كنند خالي است در گذشته گروه پيشاهنگي و پس از انقلاب گروه پيشتازان در مقياسي محدود اين كار را دنبال كرد كه از سال 80 به بعد به صفر رسيده است.
5- معرفي الگوها , مصاحبه با رانندگان و عابران منضبط در صدا و سيما و رسانه ها به گسترش اين فرهنگ عمومي كمك مي كند
سلام از مقاله جالبتان متشکرم. اما برام جالب است که بدانم همه کسانی که نظر دادند آیا خودشان تابع قانون هستند!؟ اما گاهی تابع قانون بودن برای شما مشکل درست می کند مانند وقتی که شما با حداکثر سرعت مجاز رانندگی می کنید اما رانندگان دیگر این سرعت را نمی پسند و یا بوق می زنند و به ماشین شما می چسبند و یا از راست سبقت می گیرند و یا شما که می خواهید تقاطع بعدی به چپ بپیچید مجبور می شود از سرعت مجاز سریع تر برانید!!!!
پسردايي اي دارم كه پس از سال ها اقامت در آمريكا براي مجلس ترحيم پدرش به ايران برگشته بود خيلي مبادي آداب است و مطيع قانون . به مقررات راهنمايي و رانندگي كاملا احترام مي گذاشت فاصله ماشينش را با ماشين جلويي تنظيم بود.براي همه عابران پياده توقف مي كرد هميشه داخل خطوط حركت مي كرد و .... اما پس از يك هفته كلافه شد و به ما گفت من اصلا نمي توانم اين همه بي قانوني را تحمل كنم خودتان رانندگي كنيد !
با سلام
مطلب بسیار جالب و قابل تاملی است. این مساله همیشه ذهن من را به خود مشغول کرده که چرا در کشور ما به این راحتی همدیگر را به کشتن میدهیم کاری که به راحتی با قدری رعایت تا حدود 90% قابل پیشگیری است. چند نکته:
در کشور ما گرفتن گواهینامه خیلی راحت است و بل چند جلسه تمرین و امتحان سرسری قابل دریافت است
2- آموزش صحیح به شهروندان از طریق رسانه ها داده نمیشود.
3- مردم در اینباره نه تنها یک لحظه فکر نمیکنند که چرا هم نوعان خود را میکشند حتی به فکر خودشان هم نیستند.
4- شرایط و سیستم اجتماعی-اقتصادی هم این امر را دامن میزند.
5- زمان نیاز است تا بتوانیم از این وضعیت رهائی پیدا کنیم اگر ملت و سیستم حکومتی بخواهند.
و اما چند نکته مهم، واقعی و عبرت آموز از زبان کسی که چند سالی است در یکی از کشورهای اروپایی زندگی میکند:
- در مدت دو سال به جرات میتوتنم بگویم صدای بوقی نشنیده ام
- در مدت 2 سال هنوز صحنه تصادفی را ندیده ام مگر یک مورد که در جنگل با درختی اصابت کرده بود به دلبل مستی.
- عابر پیاده، سالمند، دانش آموز و دوچرخه سوار از اهمیت خاصی برخوردار است در هر حالتی حق تقدم با انهاست.
- جریمه متناسب با در آمد است به عنوان مثال یک نمونه مشهور در اینجا " جریمه یک دانشجو 80 یورو و جریمه همان خطا برای یک میلیونر 158 هزار یورو بالای 200 میلیون تومان!
- راننده ها همه خونسرد و صبور هستند.
- طبق آمار رسمی میزان مگ ومیر ناشی از تصادفات رانندگی بین 16 تا 20 نفر در سال است!
حالا فقط یک مقایسه خردمندانه نیاز است که یک انسان عاقل انجام دهد و نوع رانندگی خودش را تنظیم کند.
بسیاری از طرحههای راهنمائی و رانندگی مثل توقف پشت خط عابر پیاده که خود حلال بسیاری از مشکلات ترافیکی خصوصأ تصادفات در تقاطع ها می باشدبصورت مقطعی اجرا و پس از نتیجه گیری به دست فراموشی سپرده می شود.
عقیده بنده اندکی تفاوت با بعضی از دوستان دارد.
هم اکنون بیاییم امتحان رانندگی را فوق العاده سخت کنیم.اما تاثیری از نظر طرز رانندگی نخواهد داشت چرا که سختگیری در امتحان برای اجرای مو به موی قواعد رانندگی در شهریست که آن قوانین جزء به جزء رعایت می شود. در غیر این صورت هرچقدر آزمون رانندگی را سخت تر کنیم فرد متقاضی گواهینامه پس از دریافت آن نهایتا بعد از شش ماه به خیل ناقضان قوانین خواهد پیوست! افزایش نرخ جریمه با توجه به درآمد افراد راهکاری بسیار موثر است اما در کشور ما به دلایل مختلف امکان پذیر نیست.در کشور های دیگر جریمه حتما تسلیمی و الصاقیست است.با این روش فرد خطا کار بلافاصله تنبیه می شود.اما متاسفانه در کشور ما فقط هنگام دریافت خلافی خودرو متوجه بعضی از خطا های کرده و ناکرده! می شویم.پلیس باید با قدرت جلوی اهمال کاران را بگیرد و به عقیده بنده با پخش انیمیشن و نصیحت کردن این مشکل حل شدنی نیست.