مهمترین دلیل آن عشق مفرت ایرانیان به جاه و جلال می باشد. بدیهی است که افراد مطیع و ضعیف کمترین آسیبی برای جایگاه مدیر قدرت طلب نداشته و صرفاً به دنبال گذران روز خود با کمترین دردسری می باشند. نتیجه چنین رویه ای را با سرک کسیدن به ادارات دولتی و بعضاً غیر دولتی که به نحوی از بودجه سالیانه انتفاع می برند می بینیم. در چنین فضایی مدیران ما روز بروز فاسدتر و سیستم اداریمان هر روز ناکارآمدتر از دیروز خواهند شد.
باتشکر ازمطلب اعلامی تابناک جان متاسفانه ما کارجمعی رایادنگرفته ایم وهمه کارهای خوب را دوست داریم بنام شخص ماتمام شودوازترس ازدست دادن موقعیت که همیشه براساس پارتی یارانت نه براساس شایستگی بدست می اوریم لذا ازترس ازدست دادن موقعیت همیشه زیرمجموعه ضعیف رادوست داریم وریشه همه عقب ماندگی صدسال اخیر ناشی ازاین طرز فکر میباشد
وقتی شایسته سالاری هیچ جا در ایران اجرا نمیشود، پس طبیعی است که حتی یک مدیر شایسته نیز به جایگاه خود مطمئن نباشد و این احتمال را بدهد که هر لحظه ممکن است جایگاهش برباد رود.پس تصمیم میگیرد تا چند صباحی که مدیر است لااقل عقده مدیریت خود را خالی کند.
مدیران نا توان که فقط از طریق باند بازی و رابطه به پست و مقام می رسند طبعا افرادی که مطیع و فرمانبردار باشند را انتخاب می کنند متاسفانه در کشور ما مدیر شدن نیاز به رابطه و ایجاد رانت دارد و نه به داشتن لیاقت و شایستگی. کاش یک روزی این وضعیت درست شود.
به دليل اين تنها معيار انتخاب افراد نبايد تخصص باشد وبراي انتخاب يك فرد براي همكاري تخصص وتعهد لازم است واين به معني لايق نبودن بك فرد براي مديريت نمي باشد
تعامل مدیر و کارمند یک رابطه دو طرفه است. متأسفانه ما ایرانیها کلا در تعاملات دو طرفه ضعیف هستیم. ضعف در روابط عمومی باعث سوء ظن بین طرفین شده و در نتیجه آن کسی که ضرر میکند البته کارمند است.
به همین علت به نظر میرسد مدیر نمیتواند با کارمند کار کند، بلکه مشکل در تعامل دوطرفه است.