به نظرم یک مسأله عمده اولا فرهنگ و عادت خواندن کتاب است که اکثرا از دوران کودکی نیاموخته ایم. اما یک نکته مهم دیگر هم هست و آن مطالب کتاب است، کتاب را برای کاغذش که نمی خریم، می خریم مطالبش را بخوانیم، حال وقتی به همین نمایشگاه کتاب می روی اکثر قریب به اتفاق کتب فاقد مطالب مفید یا آموزنده یا حتی سرگرم کننده هستند و اکثرا کپی برداری، ترجمه ناموزون یا مرتبط با ارتباط بین آسمان و زمین است بعضا در کتب چاپلوسی هم ملاحظه می شود و بگیر و برو تا انتها. پس کمتر کسی حاضر است برای کتابی پول بدهد که احتمال کمی دارد که مطالب به درد بخور داخل آن باشد. خودم بارها برای خرید کتاب ترغیب شده ام اما با سبک و سنگین کردن احتمال سود یا ضرر، ضرر را بیشتر یافته ام و سعی کرده ام کتابی بخرم که مطمئن هستم چیزی از آن عایدم می شود.
با سلام
چند کتاب هاروکی موراکامی به فارسی ترجمه شده است، با وجود اینکه مقایسه کتاب از روی ترجمه ی آن کار چندان علمی نباشد اما نظر شخصی بنده این است اگر ایدئولوژی مولانا و یا جهان بینی بی نظیر حافظ به شرق نشینان کره خاکی معرفی شود فروشی بسیار فراتر از داستان های پست مدرن فلسفی موراکامی پیدا خواهند کرد.
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
به موضوع بسیار مهمی پرداختید اما باید گفت موارد ذیل نیز در کتاب نخواندن ایرانی ها بی تاثیر نیست، امیدوارم اینها را نیز بعدا بررسی فرمایید:
1-فشار های اقتصادی و دشواری تامین هزینه های اولبه زندگی
2-چاپ بدون نظارت و بی رویه کتاب هایی که حداقل استاندارد های لازم را در حوزه ی مربوط به خودشان ندارد و به اصطلاح امروزه هر کسی به خود جرات چاپ کتاب داده ست بدون اینکه دانش لازم را داشته باشد و نهادی هم بر این موضوع نظارت نمی کند!
3-وجود شرایط نه چندان مطلوب برای چاپ کتاب اندیشمندان مانند
پاسخ ها
ناشناس
||
۲۳:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۶/۳۰
آقای مقیمی! چرا دنبال دنبال پز دادن هستید. حتماً می خواهید یک روحیه دیگر ایرانی ها را به نمایش بگذارید؟ هر دو را باید خواند هم مولانا و هم موراکامی
تنبل بودن
مسیولت پذیر نبودن
اهسته و مداوم نرفتن
دسترسی کم به کتابخانه عمومی
فرهنگ اموزش سمعی و بصری بخاط تنبلی
استفاده نادرست از منابع
وقتی تو کارتون بچه ها مجری 50 ساله فقط از راه نصیحت به بچه اموزش میده
نبود تنوع موضوعی
اینها و خیلی از این مسایل فرق ما با ژاپنیها هست
حقوق کم و نبود شغل و اینها تاثیر گذار هست ولی نه به مقداری که دوستان اینجا اشاره میکنند
به نظر من ما ايراني ها خيلي احساسي هستيم اگر پايش بيفتد براي كنكورها روزي 17 ساعت كتاب ميخوانيم با اينكه ميدانيم شايد قبول نشويم در صف سنگك يك ساعت مي ايستيم و از بخشيدن نان ابايي نداريم جانمان را ميدهيم اما زير بار حرف زور نميرويم حاضريم در ترافيك جاده چالوس 5 ساعت بوق بزنيم اما آخر هفته در جنگل نهار بخوريم...
ولي در هر كاري منافع شخصي و خانوادگي برايمان در اولويت است و حاضريم به خاطر اين منافع تمام قوانين مدني را زير پا بگذاريم از جمله قوانين راهنمايي راننده گي و محيط زيست و شهرداري و...
به یک دانش آموز گفتم چرا درس نمی خوانی گفت درس بخوانم که مثل شما بشوم با درآمد ماهی 700000 هزار تومان. واقعیت این است که انگیزه برای تحصیل و مطالعه در ایرانیان از بین رفته
همکلاسی بنده در دانشگاه حاضر هست برای لوازم آرایشی پول هنگفت بده اما برای خرید کتاب میگه گرون هست. ارزش ها به ضد ارزش تبدیل شدن.
علم و کتاب رو تو این مملکت به سخره گرفتن و نابودن کردن. وقتی همه مدرک گرا شدن وقتی ... میگن با دانشجو راه بیاین و نمره بدین. وقتی برای پوشش ظاهری بیکاری جوانان درب دانشگاه رو باز میکنم و دانشگاه رو از قیف وارونه تبدیل به استوانه میکنیم و به همه مدرک میدیم (تب مدرک گرایی و مدرک دهی). وقتی کتاب 300 صفحه ای رو با یک جزوه 40 صفحه ای جمع می کنیم وقتی به جای 8 فصل به دانشجو 4 فصل درس می دیم. میخوایم کتاب دیگه ای رو بخونیم؟
وقتی تو همه کشورهای پیشرفته برای جذب نیروی متخصص و هیات عملی کاری حتی به مذهب و اعتقادات جناحی شما ندارن ولی اینجا بهت میگن کارت .... هم داری که میخوای استخدام بشی؟چرا کسی باید دنبال افزایش دانش و کتاب خوندن باشه؟ راه های دور زدن رو در پیش میگره و از اون راه های ساده میره. چون نیازی به دانش نیست. مشکلات رو جور دیگری حل میکنه.
وقتی دوره دکتری رو هم به مسخره گرفتیم و بی رویه دانشجو میگیریم (لطفا مقاله دست از سر دکتری بردارید در عصر ایران رو ببینید)، وقتی پایان نامه و مقاله فروشی داریم، وقتی استاد راهنما و مشاور اصلا نمیدونن دانشجو چکار کرده، وقتی استاد دانشگاه پول میده براش مقاله بنویسن و میگه با صرفه تر هست، وقتی استاد دانشگاه، دانشجو را با سواستفاده از ابزار نمره وادار به نوشتن مقاله برای خودش میکنه، وقتی به اصطلاح دانشجو میگه من میخوام دکترا بخونم برام مهمه که دکتر بشم اما وقت ندارم مقاله بنویسم برام مقاله بنویسید بهتون پول میدم (توجیه میکنه که شما میخوای کار کنی پول در بیاری خوب من پولت رو میدم. این طرز تفکر دانشجوی ارشدی هست که میخواد دکتری هم بخونه شما میخوای کتاب بخونه)، یعنی اینکه کتاب های تخصصی هم خونده نمیشه چه برسه به سایر کتاب ها!
وقتی اساتید دانشگاه صرفا برای ارتقا کتاب مینویسن اونم بدون اینکه فکر کنن آیا این کتاب تالیفشون بهتر از کتاب قبلی هست یا تکرار مکررات هست؟ شاید هم پر از اشتباه باشه چون کسی به کیفیت توجه نمیکنه!
وقتی دلال ها و بیسواد ها درآمد میلیاردی دارن و به ریش کتاب خون ها میخندن، شما میخواهی کسی کتاب بخونه
تابناک لطف کن چاپ کن و در ضمن به جای نوشتن یک خبر سعی کن پیگیری کنی تا تحقیقی در این زمینه انجام بشه به صورت علمی و بی انگیزگی افراد مشخص باشه.
قیمت کتاب و گرونی یک عامل هست اما تنها عامل نیست مهم اینه که چرا کسی فکر نمیکنه کتاب براش سودمند باشه؟
همه چیزمان به همه چیزمان می آید