به نظرم خیلی سلیقه ای بود این لیست. گویا آقای دکتر علایق خود را معیار عقلانیت دانسته و آن را لیست کرده اند. مثلا آیا اگر کسی تئاتر نرود، یا موسیقی گوش ندهد غیر عقلانی است؟ درست است که اینها به افزایش کیفیت زیستن کمک میکنند اما شرط لازم هم برای اینکه فردی را عاقل بدانیم نیستند. این سوال که معیار wisdomچیست سوالی است فلسفی که قدمتی چند هزار ساله دارد و در حیطه فلسفه جای میگیرد حیطه ای که آقای دکتر در آن تخصص ندارد.
پاسخ ها
ایمان
||
۲۱:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
لطفا کمی به نظر دیگران توجه کنید شاید طرز نگاه شما را اندکی بهتر کند. درضمن الزامی ندارد تنها فلاسفه درباره این موارداظهار نظر کنند.
باسلام خدمت استاد گرامی
1- انسان فی ذاته موجود عقلانی است و رفتار عقلانی دارد.
2- استاد لطفا توضیح دهند مبنای اینکه این رفتار ها عقلانی است چیست؟
3- استاد تاکید زیادی بر دقیق صحبت کرده اند دارند. حال این اعداد دقیق شبیه پنج سال، یا 10 در صد و ... از کجا و بر چه مبنایی آمده است؟
بسیاری از موارد مورد اشاره، موارد خوب و مثبتی است اما اینکه رفتار عقلانی افراد را به این موارد مشروط کنیم و در غیر این صورت رفتار را غیر عقلانی بدانیم، اشتباه است. ضمن این که همانطور که در بند یک ذکر شد انسان موجودی عقلانی است و سلسله نیاز هایی دارد. در صورتی که هر کدام از ما در شرایطی قرار بگیریم، بعید نیست رفتارمان با رفتار فعلیمان متفاوت باشد. کسی که به نان شب محتاج است، طبیعتا تاتر نمی بیند و نحوه استفاده اش از موسیقی متفاوت است.
باتشکر
به آقای مهندس ضرغامی پیشنهاد میکنم با عنایت به اینهمه خوراک وموضوع،کارشناسان صاحبنظر و هنرمندان مجرب بحث های اساسی فرهنگی رادر صداوسیما درقالب فیلم وسریال وکارتون بیشتر مطرح کنند.وضعیت فرهنگی جامعه حتی درابتدایی ترین شاخص های خود افتضاح است.چرا جهت دیدتان رااز موارد تکراری و خنثی به موضوعات اساسی نمی برید.فقط برای مردم و خصوصاجوانان نسخه نپیچیم .کمی راه رااز بیراه نشان دادن بدنیست.وضع فرهنگ عمومی اسفناک است.همگی فکری بکنیم.اگر خدای ناکرده درتهران زلزله بیاید این مردم یکدیگرراخواهند خورد.بیایید شعارندهیم.کار هم سخت است وهم ساده ولی شدنی...
تا زماني كه اين موارد به صورت فرهنگ عمومي در نيايد فقط در حد حرف است . با دو مثال منظور را مي رسانم .
1- كمربند ايمني به هيچ وجه جزء فرهنگ رانندگي ما نبود ولي مي بينيم كه با يك فرهنگ سازي چند ماهه تقريبا عمومي شد . البته اشكالي وجود دارد كه به يك باره قطع شد . براي تغيير فرهنگي برنامه و سياست گذاري مستمر و تاكيدي حداقل چند ساله - اگر نگوييم نسلي - لازم است .
2 - كساني كه مدعي فرهيختگي هستند بايد خود از اجزاي تغييري شوند كه دوست دارند آن تغيير در جامعه بوجود آيد به فرض اگر من دوست دارم مردم اهل مطالعه شوند . بايد خودم هم جزء اين تغيير شوم . يعني خود كتاب بخوانم و اطرافيان خود را هم تشويق به كتابخواني كنم و هر كجا كه رسيدم در جهت تشويق ديگر هموطنان به اين امر همت كنم . برايند اين فعاليت هاي پراكنده به تدريج در شخصيت دولت و سياست گذاري ملي نفوذ مي كند و شاهد تغيير در مقياس كلان خواهيم بود .
در کل خوب بود