یک طرح تحقیاتی ما یک سال طول میکشه تا تصویب بشه - بعدش هم تا هزینشو بدن یه سال دیگه طول میکشه - تا دلت بخواهد آدم بیکار و جلسه پشت جلسه آخرش هم انقدر کاغذ بازی میشه که اصل موضوع فراموش میشه. این کار و بار ما هست بعد شما میخواهی با دنیا رقابت کنید. خدا پدرت هم بیامرزه با این وضع دانشگاه شدنی نیست آقا جون
تقریبا می تونم بگم تمام رشته های زیر مجموعه وزارت علوم قربانی رشته های پزشکی شده اند.
وقتی یک پزشک به راحتی بیش از ۲۰ برابر یک هیت علمی تراز اول فقط کارانه می گیره برای چی دانشجو باید سختی رشته های غیر پزشکی را به جون بخره؟
حرفتون کاملا درسته؛ عدم وجود امکان اشتغال و آینده خوب دیگه انگیزه ای برای ادامه دادن و پیشبرد علم نمیزاره. من خودم دانشجوی دکتری یکی از دانسگاه های دولتی در تهران بودم. متاسفانه شرایط بگونه ای در دانشکده ما پیش رفته بود که یکی از اساتید که خودش رو عقل کل میگرفت، شب میخوابید و صبح قانون میزاشت و همه رو ملزم به اجرا میکرد. بارها و بارها به تحصیلات تکمیلی دانشگاه شکایت کردیم اما هر بار گفتند که مدارا کنید. در آخر بعلت دلخوری بیش از حد از مجموعه و همینطور عدم یافتن شغلی مرتبط با زمینه م، به این نتیجه رسیدم که دیگه نمیتونم در ایران بمونم. از طرفی اتفاقات به من میگفت که تمام کردن مقطع دکتری در ایران اشتباه هست چون گرفتن پست داک در دانشگاه های رده بالا در زمینه من با مدرک دکتری ایران عملا غیرممکن هست و از طرفی گرفتن ویزای تحصیلی برای مقطه دکتری در حالی که یک مدرک دکتری آدم داره، بسیار سخت هست. خلاصه کار به جایی رسید که در میان بهت اساتید، با داشتن 4-5 مقاله ژورنال من نامه انصراف از تحصیلم رو تقدیم استاد راهنمام کردم و کشور رو با ویزای تحصیلی برای یه مقطع دکتری دیگه، ترک کردم. الانم اصلا پشیمون نیستم چون اینجا به ازای کار و پژوهشم حقوق میگیرم. حقوقم آنچنان بالا نیست اما حداقل خرج زندگیم رو دارم و دیگه لازم نیست که پول تو جیبی از مامان و بابای بازنشسته م بگیرم و سر سفره کوچیک اونا باشم.
شرایط خیلی از بچه های ایرانی اینجا هم همین هست؛ یعنی خیلی ها بخاطر عدم وجود کار و امید کشور رو ترک کرده اند.
من تو ایران استاد دانشگاه بودم و یکی از درسهایی که می دادم روش تحقیق بود. وقتی به خارج اومدم و یک تحقیق علمی به من محول شد، شروع به نوشتن چرندیاتی به عنوان ادبیات تحقیق کردم که منو در موقعیت اخراج قرار داد و فهمیدم که از تحقیق هیچ نمی دونم. با جون کندن و با کمک های این و اون تونستم پژوهش رو تموم کنم ولی راستش هنوز خودم از کازم راضی نیستم. چند مقاله نوشتم و قبل از ارسال برای انتشار به کنفرانسهای علمی فرستادم و در جمع دانشمندان ارائه دادم و با بازخوردی که از اونا گرفتم تونستم چند مقاله نه چندان خوب به چاپ برسونم.
پدر خانوم من استاد تمام بازنشسته دانشگاه تهران هست که به دانشکاههای مختلف و به خصوص واحدهای دانشگاه آزاد به عنوان استاد راهنما یا مشاور و یا استاد داور دوره های دکتری دعوت میشه، خدا شاهده که الفبای تحقیق رو بلد نیست و پایان نامه ها رو نگاه می کنم با اینکه عمدتا کپی هستند ولی بازم به همه چی شبیه هستند الا پژوهش علمی. گاها برای تدریس هم که دعوت میشه مطالبی بیهوده که خودش ۶۰ سال پیش یاد گرفته تحویل دانشجوی بدبخت میده. دانشگاههای ما با این قبیل مثلا اساتید چی دارن بگن. تازه مشاور مسؤلان برای سیاست گزاری ها و تصمیم گیریها هم غالبا امثال پدر خانوم من هستند!
پسرم دانشگاه قم ثبت نامکرد
برشور هایی که داده اند ۲۰ تایی می شود همش در مورد دین است در حالیکه این مهندسی می خواهد بخواند دریغ از یک کلمه انگیزه ....از الان نا امید شده
اگر بودجه خوب بدن و دست از تفتیش عقاید بردارن دانشگاههای ما سه ساله رتبشون عالی میشه. ایکاش دولت حداقل یه دانشگاه تو کشور رو کامل پشتیبانی مالی کنه. به دانشجوهای دکتری حقوق خوب بدن و اساتید خوب استخدام کنن.
پاسخ ها
معصومه
||
۱۳:۲۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۶
اگه این کارو بکنن تازه سی سال طول میکشه. یکی ز تفکرات اشتباه حتی ما تحصیلکرده ها اینه که فکر میکنیم ظرف مدت دو سال چهار سال میشه شاخ غول شکست. طول میکشه جان طول. باید از مهد کودکاها شروع کنیم. بعد دبستان بعد راهنمایی و دبیرستان بعد دانشگاه بعد... تا مهدکودکیهامون بیان بزرگ شن سی سال طول میکشه. سی سال
ممنون از تابناک که با این مقاله این مشکل را بیشتر اشکار کرد.
به نظرم باید تلاش بشه تا زمینه برای همکاری با اساتید خارج از ایران ایجاد بشه. خیلی استاد ایرانی خارج از ایران هستند. متسفانه هیچ سازو کاری برای همکاری با اونا و ایجاد همکاری با اونا تعریف نشده. خیلی از اساتید مقیم خارج خودشون را مدیون ایران می دونند و خیلی خوشحال می شند که بتونند کاری برای ایران بکنند و بتونند اسم ایران را تو مقالات خودشون بزارند و تبادل علمی کنند.
متاسفانه تاخیر در انتخاب وزیر علوم نشان می دهد که این وزارت خانه یکی از سیاسی ترین وزارت خانه های ایران است به جای این که به رسالت خودش که همون نشر علم هست مشغول باشه. باید قوانین دانشگاه را اصلاح کنند تا این نگرانی های سیاسی در مورد دانشگاه کم بشه و اولویت این دانشگاه علم و کار افرینی بشه.
باید یه کاری بکنند که مثل کشور های خارجی اساتید دانشجویان دکترا خود را بر اساس نیاز صنعت کشور بگیرند و هر استادی بتونه بر اساس سوابق خود بودجه ها تحقیقاتی را جلب کنه. نه این که هر استادی بدون توجه به تلاش قبلیش یه سهمیه دانشجو داشته باشه و از اون طریق جذب کنه.
در دانشگاههای ایران هستند اساتیدی که کار های ارزنده می کنند وکار شون شهرت جهانی دارند و همین جا به ایشون خسته نباشید می گم.