در مورد بی بدن در ویکی تابناک بیشتر بخوانید

پژمان جمشیدی در سکانس آخر فیلم بی بدن که درباره قتل غزاله شکور توسط آرمان عبدالعالی بود، در نقش پدر آرمان که قتل پسرش را حس کرده، چنان درگیری این صحنه شد که پس از کات دادن، متاثر شده بود. این لحظات را می‌بینید.

سئویل محدث

ماجرای غزاله و آرمان از جمله مشهورترین پرونده‌های جنایی کشورمان است که سال‌ها در کانون توجه عموم قرار داشت و در نهایت بعد از ۸ سال از قتل غزاله، با اعدام آرمان پایان یافت. پرونده‌ای که حالا بار دیگر به دلایلی داغ شده است.

الناز شاکردوست بازیگر سینما درباره حواشی رخ داده، با اشاره به اینکه به او اجازه صحبت در سینما ندادند و منجر به برداشت‌های سلیقه‌ای شد، در بخشی از حرف‌هایش گفت: «سینما در حال نابودی است. مثل آب کشورمان که دارد خشک می‌شود. مثل منابع طبیعی‌مان. مثل این هوایی که تنفس می‌کنیم، مسموم دارد می‌شود. سینمای مستقل دیگر وجود خارجی ندارد و فرهنگ و هنر ما در حال انحطاط و فراموشیه و مهم تر اینکه با از بین رفتن فرهنگ، ایران از بین خواهد رفت...» حرف‌های کامل شاکردوست را می‌بینید و می‌شنوید.

نوشا دبیری مهر

الناز شاکردوست، بازیگر فیلم بی بدن با حضو در پردیس سینمایی کوروش پس از اکران فیلم سعی کرد با تماشاگران به رویه مرسوم اکران‌های جشنواره صحبت کند. شاکردوست در حالی که تیتراژ پایانی فیلم پخش می‌شد، گفت: «می‌خوام با مردم حرف بزنم. می‌خوام بگم که خوشحالم کنار شما مردم، این فیلم را دیدم. کنار شما مردم هستم. من هم مثل شما بلیت خریدم تا اینجا باشم. از آنجایی که حضور من برای داشتن هر تریبونی در جشنواره فجر خط خورده‌، فکر کردم بیایم اینجا بایستم و با شما مستقیم حرف بزنم. با شمایی که این فیلم را دیدید... دلیل اینکه این فیلم در بخش سودای سیمرغ حضور ندارد، قضاوتش را به شما و تاریخ می‌سپارم.» او در اعتراض به صدای بلند تیتراژ خطاب به مسئولین سالن گفت: «صدایش را زیاد کنید که صدای من اصلاً نرسد. عادت کردم که صدایم به هیچ جا نرسد» و ادامه داد: «شاید برایتان سوال باشد که این فیلم در جشنواره هست. بله، در جشنواره فجر یک بخشی را به نام نگاه نو گذاشتند برای فیلم‌هایی که هیچ دلیل منطقی برای حذف شان ندارند و در این بخش می گذارند تا از این طریق، این فیلم‌ها را زنده به گور کنند...» او در ادامه صحبت‌هایش گفت: «شما نمی‌توانید جلوی حرف زدن ماها را بگیرید...» ادامه صحبت‌های شاکردوست با ممانعت مامورین سینما مواجه شد. او در اعتراض به این برخورد گفت: «بگذارید حرف بزنم. گفتی حق تریبون نداری. می‌خواهم حرف بزنم. نمی‌تونید منو به زور بیرون ببرید. بلیت خریدم اومدم توی سینما.» او خطاب به مردم حاضر در اطرافش گفت: «ازتون می‌خواهم این سنگ‌هایی که به سمت‌مان پرت شده، ازش یک سنگر بسازیم. چرا که ما در یک جشنواره به سر نمی‌بریم؛ در یک جنگ فرهنگی به سر می‌بریم... آرزو می‌کنم خیلی زود روزی بیاید که جشنواره‌مون به شکل فرهنگی و تخصصی برگزار شه... این تنها خواهش منه.» این اتفاق جنجالی و صحبت‌های کامل شاکردوست را با این توضیح می‌بینید که بخش اول صحبت‌ها و بخش دوم در ویدیو جابجاست.