بازدید 26215
واكاوي ريشه‌هاي تاريخي فتنه 88 در گفتگو با علی اکبر پرورش؛

اطرافيان نامزدها و مناظرات دو عامل اصلي در بروز فتنه بودند

خود آقاي احمدي‌نژاد هم شيوه مناظره‌اش به عقيده من مطلوب نبود و شروع کرد به اين که آيا بگم يا نگم. اين نوع درگيري‌ها و مخاصمه‌ها با روح مناظره اسلامي نمي‌خواند. آقاي کروبي هم مثلاً يک کمبودها و کاستي‌هايي داشت و مسلط نبود/ روحيه‌ آقاي موسوي طوری بود که تبليغات اثر زیادی روی او داشت و مطالبي که افراد به او مي‌گفتند، راحت از بعضي‌ها مي‌پذيرفت. فکر مي‌کنم همین روحیه بود كه وضع فعلي را درست کرد.
کد خبر: ۱۰۳۲۸۲
تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۵ 09 June 2010
استاد علي اکبر پرورش 67 ساله چهره نام آشناي سياست ايران در دهه 60 است كه هنوز هم رابطه دوستانه‌اي با بسياري از مقامات نظام دارد. او علاوه بر تصدي وزارت آموزش و پرورش در دولت‌هاي شهيد باهنر، آيت‌الله مهدوي کني و ميرحسين موسوي، سابقه سه دوره نمايندگي و دو دور نايب رئيسي مجلس را با خود دارد.

به گزارش "تابناک" او را به واسطه رابطه صميمانه‌اش با سران نظام و همين طور نقش پررنگش در حوداث سال‌هاي آغازين انقلاب مي‌توان «گنجيه اسرار انقلاب» دانست، با اين حال سال‌هاست كه استاد پرورش تن به يك گفت‌وگوي مطبوعاتي نداده و به دقت از اين اسرار محافظت مي‌كند، اما وی این بار در گفتگویی صمیمانه با ویژه نامه همشهری ریشه های تاریخی فتنه سال 88 را تحلیل کرده است.

کانديداها فن مناظره را نمي‌دانستند

بنابر این گزارش وی در مورد ریشه های این فتنه گفت: من معتقدم که دو عامل اصلي در اين بين وجود داشت يكي اطرافيان نامزدها و ديگري مناظرات. البته ريشه بعضي از مسائل هم به سالهاي قبل بر مي‌گردد، اما به طور عيني مسائل و وقايع تلخ انتخابات اين دوره رياست جمهوري با مناظره‌هاي تلويزيوني اوج پيدا كرد. مناظره‌ها خيلي ناگهاني يک توفان سياسي در کشور و افکار عمومي ايجاد کرد. البته من با نفس مناظره مخالف نيستم، اما اين نوع مناظره خيلي مشکل ايجاد کرد. چون کانديداها فن مناظره را نمي‌دانستند و به تعبير دقيق‌تر با تکيه بر فنون و اخلاق اسلامي مناظره نکردند. اين بود که از همان روز اولش تقريباً حالت درگيري و مقابله و مخامصه ايجاد شد.


معتقدم آقاي رضايي در مناظره بهتر از بقيه بود

استاد پرورش نظر خود را در مورد بهترين فردي که در مناظره‌ها ظاهر شد، این گونه بیان کرد: تقريباً در اين مجموعه چهار نفر من معتقدم آقاي رضايي در مناظره بهتر از بقيه بود. ولي سه نفر ديگر تقريباً حالت مخاصمه و درگيري پيدا کردند. خود آقاي احمدي‌نژاد هم شيوه مناظره‌اش به عقيده من مطلوب نبود و شروع کرد به اين که آيا بگم يا نگم. اين نوع درگيري‌ها و مخاصمه‌ها با روح مناظره اسلامي نمي‌خواند. آقاي کروبي هم مثلاً يک کمبودها و کاستي‌هايي داشت و مسلط نبود. در نتيجه با خود آقاي احمدي نژاد يک مقداري درگيري پيدا کردند. آقاي موسوي هم اولش خيلي آرام آمد ولي بعداً اين حالت مناظره از بين رفت و حالت مخاصمه بين آقاي احمدي نژاد و آقاي موسوي ايجاد شد. لذا اگر ما بخواهيم ارزيابي بکنيم مي‌بينيم که خود اين مناظره‌ها نتوانست که کارساز باشد و ارزش اسلامي مناظره‌ها تقريباً رعايت نشد. از اين جهت در کوران درگيري افتاد. بعد هم مي‌بينيم كه پس از مناظره‌ها اين حالت‌هاي تخاصم و درگيري و مشکلات در بدنه جامعه آغاز شد که براي اسلام و نظام اسلامي فايده‌اي نداشت و حتي آسيب‌هايي جدي هم زد.

اطرافیان یکی از عوامل فتنه

وی درباره دیگر عوامل دخیل در فتنه گفت: يکي از موضوعات ناشناخته در هر انتخابات و رقابت سياسي، «اطرافيان» نامزدها هستند که معمولا همه از آنها شناخت ندارند و به نوعي پشت پرده هستند، معمولاً کسي که در انتخابات شرکت مي‌کند اطرافش يک عده زيادي جمع مي‌شوند. حالا در هر سيستمي و هر خطي و هر قماشي باشد افراد خاصي دورش را مي‌گيرند و ديدگاه‌هايشان را مي‌گويند و آن بنده خدا هم ديدگاه‌هاي اينها را مي‌گيرد. اين اطرافيان براي نامزد هيجان ايجاد مي‌کنند و معمولا هم براي آن شخص مشکل ايجاد مي‌کنند و نمي‌گذارند سالم فکر کند. معمولاً اطرافيان خيلي در انتخابات ضرر مي‌رسانند، البته نمي‌خواهم بگويم همه اطرافيان نامزدها بد هستند. بعضي هايشان ممکن است که ديدگاه خوبي هم داشته باشند كه بايد آن ديدگاه خوب گرفته شود و عمل شود. اما در مواردي هم نامزد انتخابات بايد به اينها بگويد «نه اين ديدگاه جايش اين جا نيست».

اگر خود شما مثلاً در انتخابات کانديدا يا نامزد شويد، براي کار انتخاباتي از در و ديوار همين طور افراد مختلف پيدايشان مي‌شود. به عنوان علاقه‌مندان به شما و عاشقان به شما و دلباختگان به شما نظر مي‌دهند در حالي كه نظرات خيلي‌هايش بي‌اساس است. بايد خيلي مراقب اين موضوع بود. پس افرادي که در انتخابات مي‌خواهند که شرکت بکنند بايد مواظب عناصر خودشان باشند و بدانند كه افراد بسياري مي‌آيند كه فقط به اين افراد متصل شوند. اما مدام مي‌گويند كه ما با ديدگاه خاصي آمديم و ما شما را دوست داريم و ما خيلي دلمان مي‌خواهد که شما انتخاب بشويد. از اين نوع مسائل زياد است و باعث مي‌شود كه فرد به هيجان بيفتد و نتواند درست فکر کند. در اين دوره از انتخابات هم ما به روشني نقش منفي اين اطرافيان را در تصميم گيري برخي نامزد‌ها ديديم.

موسوی تحت تاثیر تبلیغات است

استاد پرورش در مورد شخصیت و نقش میرحسین موسوی در این جریانات گفت: ما از نظر ديدگاه اسلامي، روحي و اخلاقي فتنه را در يك سطح نمي‌دانيم. فتنه درجات مختلفي دارد. يكي از ريشه‌هاي اين مسئله حالت‌هاي روحي افراد است و واقعيت اين است که چون اين روحيه‌ها ذاتي افراد است، نمي‌توان به آساني در موردش قضاوت کرد. اما چيزي که با توجه به تجربه‌ام مي‌توانم بگويم اين است كه همان زماني که در کابينه آقاي موسوي بوديم مي‌ديديم که ايشان روحيه‌اي دارد كه تحت تاثير تبليغات است. من همان زمان خودم به اين برداشت رسيده بودم. البته ممکن است که يافته من اشتباه باشد، اما چيزي که فهميده بودم اين بود که آقاي موسوي چنين روحيه‌اي داشت، لذا تبليغات هم رويش اثر مي‌گذاشت و مطالبي که افراد به او مي‌گفتند، راحت از بعضي‌ها مي‌پذيرفت. آقاي موسوي تبليغاتي بود ولي خب خصوصيات خوبي هم داشت مثلا اهل هيچ گونه سوءاستفاده مالي و پول خوردن و ... نبود. ما شاهد بوديم مي‌ديديم که خودش را به سمت جريانات مالي نمي‌کشيد. هر انساني يك طور است و فکر مي‌کنم اين روحيه تبليغاتي بودن ايشان بود كه وضع فعلي را درست کرد و افرادي هم که در انتخابات دورش را گرفتند مي‌دانستند که ايشان روحيه تبليغاتي دارد.

ارادت موسوی به امام(ره) منفصل بود

وی در مورد ارادت موسوی به امام گفت: البته موسوي وقتي که به عنوان نخست‌وزير مطرح بود همه نمي‌دانستند که او طرفدار شريعتي است. موسوي ارادتي به امام داشت منتهي ارادتي که ممکن بود گاهي هم آن را قطع بکند. مثل همان روزهايي که اين ارادت را قطع کرد و مثلا استعفا داد. آنجا هم مشخص شد که ارادتش به امام يک ارادت خيلي متصل نيست، ارادت منفصل است. يعني تا وقتي که امام حامي وي بود ؛ طبيعي بود که تبعيت مي‌کرد اما وقتي هم که امام مثلاً يک مطلبي را به او گفتند "که به چه مناسبت استعفا دادي؟ من مقابله مي‌کنم" ارادت منفصلش بروز کرد. پس اين ارادت متصل نبود. به هر جهت پس از انتخابات، كم كم آقاي موسوي با توجه به اين روحياتي که ما از او سراغ داشتيم به اين مسير اشتباه فعلي کشيده شد. لذا مي‌بينيد با مليون مي‌نشيند؛ با افراد مساله دار ديگر هم مي‌نشيند. آنجايي که اين شاخصه‌هاي شخصيتي و روحي بروز کند حتي ممکن است که با اوباما هم بنشيند. آيا اين همان نخست وزيري است که به امام ارادت مي‌ورزيد؟ اينکه سرانجام اين مسير چه خواهد بود خدا مي‌داند.

امام(ره) آیةالله خامنه ای را برای رهبری آماده می کرد

استاد پرورش در مورد نسبت آیةالله خامنه‌اي و حضرت امام(ره) گفت: به نظر من حضرت امام داشت ايشان را براي رهبري جامعه آماده مي‌كرد و مي‌ساخت. اين ساختن در تمام احوالات هم بود. بگذاريد يک خاطره‌اي در اين مورد بگويم كه از خود مقام معظم رهبري شنيده‌ام. ايشان مي‌گفتند در اواخر جنگ به ما اطلاع قطعي دادند که ناوگان دريايي آمريکا در حال حركت به سمت خليج فارس است. اين خبر خيلي مهمي بود، من هم به آقاي هاشمي و به چند تاي ديگر گفتم و به اين نتيجه رسيديم که بايد برويم به امام اطلاع بدهيم. به احمد آقا تلفن کرديم و 5-6 نفري رفتيم خدمت امام. در آن جلسه آقاي هاشمي، آقاي موسوي اردبيلي، من و چند تا از فرماندهان نظامي حاضر بوديم. امام فرمودند چه شده كه دير وقت آمديد؟ گفتيم ما آمديم يک خبري را خدمتتان عرض کنيم. گفتيم که آقا ما اطلاعاتي که داريم نشان مي‌دهد ناوگان دريايي آمريکا دارد به سمت خليج فارس مي‌آيد. آمديم ببينيم که نظر شما چي است؟ امام فرمودند که اين ناوگان چقدر به ما نزديک است؟ گفتيم مثلا حدود 500 کيلومتر فاصله دارد. بعد امام گفتند که اين ناوگان دريايي را رصد کنيد همين که نزديك شد دو تا موشك به آن شليک کنيد. با موشک‌هايي که داريد بزنيدش. نظامي‌هاي جلسه گفتند که بله آقا ما مي‌توانيم بزنيم، اما اين ناو آمريکا است و مساله خيلي حساس است. اما امام فرمودند دو تا موشك پشت سر هم شليک کنيد.


خلاصه هرچي در آن جلسه گفته شد، امام گفتند که دو تا موشك شليک کنيد. خود ماها يک مقدار تعجب کرديم و برايمان باورکردني نبود. دائم در جلسه من و آقاي هاشمي به هم نگاه کرديم. امام ديدند که مثل اين که جلسه براي شليک موشك مجاب نشد. فرمودندكه نظر من همان است اما شور كنيد، به هر نتيجه‌اي که رسيديد من هم قبول دارم. البته نظر من همان است که گفتم، اما اگر به نظر ديگري رسيديد همان را انجام بدهيد. موقعي که داشتيم از محضر امام خارج مي‌شديم، امام گفتند که آقاي خامنه‌اي شما بمانيد، من برگشتم. امام فرمودند من هنوزم نظرم همان شليک دو موشک است. اين را بدانيد كه هر وقت بخواهيد با آمريکا و انگليس مسامحه کنيد، فشارشان را بيشتر مي‌كنند. بهترين کار با آمريکا اين است که با شجاعت و شهامت با آن برخورد کنيد. شما بعد از من يادتان باشد كه با آمريکا نبايد مسامحه کرد. بايد با آن برخورد محکم کرد و نترسيد که هيچ غلطي نمي‌تواند بکند. امام اينها را به من گفتند و ما آمديم بيرون.

از اين نمونه‌ها زياد است و براي همين است كه من فكر مي‌كنم امام داشت ايشان را در تمام احوالات براي رهبري مي‌ساخت. من از آقا خيلي درس‌ها و خاطرات گوناگون سراغ دارم؛ تعريف‌هاي مختلفي که مي‌کردند انسان متوجه مي‌شد كه همان است و امام داشتند ايشان را براي امروز آماده مي‌كردند. براي اين که بعد از خودشان يک کسي باشد که تمام ديدگاه‌ها و افکار انقلاب را پياده کند.

شباهت های فتنه 88 با فتنه سال 60 و بنی صدر

وی در مورد شباهت فتنه 88 و فتنه سال 60 بنی صدر گفت: اين كه هر دو اين حوادث فتته بود درست است. ولي شايد نتوان شباهت‌هاي كاملي پيدا كرد. ولي اين را مي‌شود گفت که در هر دو فتنه، مسئله ولايت فقيه مورد هجوم و حمله مخالفان بود. ببينيد از همان روزي که در مجلس خبرگان موضوع ولايت فقيه مطرح و تثبيت شد،‌ از همان روز در خود مجلس خبرگان افرادي مثل مقدم مراغه‌اي و ملي‌گراهايي که در مجلس خبرگان بودند مثل عزت الله سحابي و بني‌صدر با اين اصل ولايت فقيه ميانه‌اي نداشتند. بني صدر هم همين حرف‌ها را مي‌زد. گرچه او سواد خيلي زيادي در اين زمينه نداشت، بني صدر حتي روخواني قرآن را هم بلد نبود. گاهي درگيري‌هايي که بين ما ايجاد مي‌شد وقتي که يک مسئله مذهبي مطرح مي‌کرديم او ساکت مي‌شد و حرفي نمي‌زد چون که اطلاعي نداشت. اطلاعاتش ضعيف بود.

نبايد فراموش كرد كه دشمني استکبار با اسلام از روزهاي اول وجود داشته و هرچي هم جلوتر آمده‌ايم بر اين دشمني افزوده شده است. البته اسلام هم براي مخالفت با استکبار همه کاري کرده است. پس از اين جهت فتنه‌ها هميشه به هم شبيه‌اند اما بعضي شرايط الان با دهه شصت متفاوت است. ما هميشه جنگ اسلام و کفر داشته ايم. اين از زمان پيغمبر(ص) شروع شده و جلو آمده است. هرچند هر کدام از جنگ‌ها و فتنه‌ها پيچيدگي‌هاي خاص خودش را دارد. در صدر اسلام اندكي که از دوران پيامبر اسلام گذشت، جنگ اسلام و کفر تعطيل شد و ديگر مسلمان‌ها با کفار درگيري نداشتند و اين جنگ تبديل شد به جنگ با نفاق. منافق كسي بود كه شهادتين مي‌گفت.

نفاق پیچیده تر از کفر است

مي دانيد كه نفاق پيچيده تر از کفر است. 13 سوره قرآن راجع به منافق و نفاق حرف مي‌زند؛ خيلي هم شديد حرف مي‌زند اما راجع به کفار در چندتا آيه بيشتر صحبت نمي‌شود. لذا نفاق خيلي موضوع پيچيده‌اي است و جنگ با نفاق، جنگ بسيار خانمان سوزي است. اما ما جنگ سومي هم داريم كه جنگ مؤمن و مؤمن است. اين را هم باز اسلام مي‌گويد. همين طور که تاريخ صدر اسلام جلو آمد خيلي از منافقين تبديل شدند به انسان‌هايي که ظاهرشان ايمان داشتند و مي‌گفتند که ما مؤمن هستيم ولي طرف درگيري با مؤمنين واقعي بودند. دو گروه به نام ايمان با هم درگير مي‌شدند. به نظر من اين انتخابات درگيري نفاق و ايمان نبود، درگيري کفر و ايمان هم نبود، بلكه از جنس آن درگيري مؤمن با مؤمن بود. اين چهار تايي که مناظره مي‌کردند نه کافر بودند و نه منافق. اين‌ها همه مي‌گفتند که ما مؤمن هستيم و به همين خاطر شناخت وضعيت فعلي دشوار است و بايد با ظرافت با آن برخورد کرد.

نامه هاشمی به رهبر انقلاب تحت تاثیر خانواده ایشان بود

استاد پرورش در مورد نامه آقای هاشمی به رهبر انقلاب گفت: من آن نامه را تحت تاثير مستقيم خانواده آقاي هاشمي و به خصوص همسر ايشان مي‌دانم، آثار حرف‌هاي تند خانواده و اطرافيان ايشان در نامه معلوم بود، ولي آقا با مدارا با اين نامه آقاي هاشمي برخورد کردند که البته دليل هم داشت، امام به آقاي خامنه‌اي سفارش کرده بود که مراقب آقاي هاشمي باشد. با شناختي كه ما داريم كاملا روشن است كه آقاي هاشمي در اين نامه خيلي تحت تاثير خانواده شان بوده است.

وی در مورد نقش آقاي هاشمي رفسنجاني در حوادث بعد از انتخابات گفت: من در مورد آقاي هاشمي همان تعبيري را كه خود آقا براي بنده در مورد ايشان داشتند، قائلم. آقا همين اخيرا به بنده گفتند که آقاي هاشمي آدم فهميده‌اي است و بايد نگهش داشت و مراقبش بود و از او استفاده کرد. آقاي هاشمي از دوستان قديمي من و مورد احترام من است. خيلي هم خوب قضايا را مي‌فهمد اما ما اطرافيانشان را مي‌شناسيم. اين حرف بنده هم هست آقاي هاشمي آدم خوش فهم و خوش درکي است اما اطرافيانش را ما از نزديک ديده ايم. همين برادر بزرگوارش که صدا و سيما بود. محمد هاشمي يك مدتي از بنده به خاطر تحقيق و تفحص مجلس چهارم از صدا و سيما ناراحت بود. چون من پايه گذار تحقيق و تفحص بودم، عصباني شده بود. خود آقاي هاشمي به من گفت که اين طرح تحقيق و تفحص تو کار بي جايي بود. گفتم چرا؟ گفت براي اين که دل و روده صدا و سيما را بيرون کشاندي، اما من گفتم که انشالله در آن خير و منفعتي براي نظام است.

متن کامل این گفتگوی خواندنی را اینجا بخوانید.


تور تابستان ۱۴۰۳
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
چه عجب يكي پيدا شد كه بگه عامل اصلي فتنه مناظره بود و فردي كه تند روي رو شروع كرد و به اتهام ديگران پرداخت بدون اينكه به آنها فرصت دفاع داده شود آفرين بر آقاي پرورش
خفه شو تابناك.اون جرياه فتنه نبود يه اعتراض بود.حالا تو و امسال تو مي خوايم اونو فتنه بگين .اينقدر بگين تا جونتون دراد
این تیتر شما آدم رو یاد این جمله می ندازه که گفتند حضرت امیر (ع) عمار رو کشت چون او بود که او را به جنگ آورد . عوامل بروز فتنه دنیا گرایی و بی دینی آقایون به اصطلاح اصلاح طلب آمریکایی بود بود وگرنه مناظره هم نمی شد چیزی عوض نمی شد مناظره فقط اسرار رو هویدا کرد
تابناک مزدور موساد اینقدر فتنه گری نکن، این پرورش خودش عامل فتنه است
تابناک لطف کن و خفه شو
مناظره ها بخشي ازواقعيتهاي كشورمان بودكه عنوان شد.شخصيت واقعي افراد هم همان بود كه همه ديدند.پس چيزي براي شوء دادن وجود نداشت.
آيافكرميكنيد از مخلوط كردن اين اجزاء معجون بهتري مي شد بدست بيايد ؟
مرگ بر تابناک چاپلوس
برچسب منتخب
# مسعود پزشکیان # نتایج انتخابات # تنفیذ حکم ریاست جمهوری # انتخابات ریاست جمهوری