کشتي که همواره به عنوان ورزش اول کشورمان از آن ياد مي شود گرچه از نظر تعداد ورزشکار و تماشاگر و دست اندرکاران قابل قياس با فوتبال نيست اما ورزشي است که ريشه در فرهنگ ما دارد
به گزارش خبرنگار ورزشی «تابناك»، هر کسي در هر جايگاهي در زمان برگزاري رقابت هاي معتبر از قبيل مسابقات آسيايي، جهاني و المپيک مشتاقانه و با شور و تعصب ملي نتايج را پيگيري مي کند و از پيروزي ورزشکاران خوشحال و از ناکامي آنها دلسرد مي شود..
در چند سال اخير بر خلاف نتايج خوب و اميدوار کننده کشتي فرنگي و با توجه به همه گير بودن کشتي آزاد نسبت به فرنگي و انتظارات بالاتري که از آن مي رود، موفقيت نسبي کشتي فرنگي در سايه ناکامي كشتي آزاد قرار گرفته و در مجموع اعتبار کشتي کشور مان در سطح بين المللي زیر سوال رفته است.
شرايط فعلي به گونه ايست که افرادي که توانايي کمک به اين رشته را دارند در صورتي که در کادر وقت نباشند تمايل و رغبتي به بالا بردن کيفيت اين ورزش نداشته و حتي عدم موفقيت کادر را نشاني بر اثبات شايستگي هاي خود مي دانند و موارد زيادي ديده ايم كه هنگامي كه براي تحليل عملكرد فدراسيون كشتي در برنامه اي از آنها دعوت مي شود از همان ابتدا شمشير را از رو بسته و به جاي ريشه يابي مشکلات مدام در پي اثبات حقانيت خود و عدم شايستگي دست انداكاران بوده اند.
ضعفي بزرگ اينست كه انتخاب نفرات تيم ملي بر اساس ملاک و معيار صحيح و شفافي انجام نمي شود و اعمال سليقه در آن سهم بسزايي دارد. اين امر موجب مي گردد که کشتي گيران دچار بي اعتمادي و سردرگمي شده و به تدريج انگيزه خود را از دست بدهند زيرا مي بينند كه تلاش براي رسيدن به هدف تنها ملاک نيست. از طرفي ديگر هم کشتي گيراني که مورد توجه کادر فني هستند به نوعي از انتخابشان اطمينان داشته و نيازي به تحمل سختي و مشقات تمرين هاي دراز مدت و طاقت فرسا را احساس نمي کنند در نهايت با يک شرايط نامناسب راهي مسابقاتي مي شوند که در آن ملاک پيروزي نه نام و نشان بلکه تنها آمادگي جسماني و روحي است. از سوي ديگر کشتي گيراني که بر خلاف نظم و تلاش و قرار گرفتن در شرايط آرماني از حضور در تيم ملي محروم مي شوند ممکن است براي هميشه اعتماد به نفس و انگيزه خود را از دست بدهند. موارد ياد شده نشان ميدهند که چنانچه انتخاب تيم با ملاک و معيار صحيحي صورت نگيرد تاثيرات مخرب و جبران ناپذيري بر حفظ کيفيت مناسب کشتي خواهد داشت.
چنين اشتباهات تاثيرگذاري منحصر به اين دوره نمي شود و هميشه گريبانگير کشتي ما بوده. براي مثال زماني که براي انتخابي المپيک 2004 عليرضا دبير بدون حضور در هرگونه مسابقات انتخابي و تورنمنت و يا ليگ به بهانه آسيب ديدگي کتف و تنها با اين استدلال که المپيک جاي کسب تجربه نيست بدون رويارويي با علي اصغر بدري آماده که در تمام مسابقات داخلي و خارجي اول شد و انگيزه بسيار بالايي داشت به دوبنده تيم ملي رسيد و با نتايج ضعيف و از دست دادن محبوبيت نه تنها خود با دنياي قهرماني خداحافظي کرد و بلکه باعث شد اصغر بذري هم ديگر نتواند به دوران اوج باز گردد.
در مقابل تيم روسيه در سال 2007 نابقه اي مثل بواويستار سايتيف را با 9 مدال طلاي جهاني و المپيک به دليل بي نظمي و غروري که در آن سال به او دست داده بود و باعث شد در مسابقات انتخابي به دنيس سارگوش ببازد به راحتي کنار گذاشتند و جالب اينکه در آن سال سارگوش مدال طلا را براي روسيه به ارمغان آورد! اما داستان به اينجا ختم نشد و در سال بعد که سال المپيک بود سايتيف براي جبران مافات و در حالي که مي دانست براي انتخاب شدن با وجود تعدد مدالهاي زرينش در حاشيه امنيت قرار ندارد با برگشت به همان شرايط تمرين سخت نه تنها تمامي حريفان داخلي از جمله همان دنيس سارگوش را با شکست بدرقه کرد و با شايستگي دوبنده تيم ملي را به دست آورد بلکه در المپيک با 34 سال سن به طرز خارق العاده اي تمامي حريفان را با اقتدار شکست داد و طلاي المپيک را بر گردن آويخت تا شمار طلاهاي جهاني و المپيک او دو رقمي شود!!
تخصص ما سوختن مهره هايي است که پتانسيل تکرار قهرماني در جهان و المپيک را دارند اما دوستي ما با آنها دوستي خاله خرسه است و با محبت و نرمش تنها به آنها شکست را مي آموزيم. مهدي تقوي، رضا يزداني، سعيد ابراهيمي، مهدي حاجي زاده، عباس حاج کناري و کشتي گيران ديگري از اين قبيل کساني بودند که مي توانستند براي چندمين بار بر روي سكو قرار بگيرند اما چون مطمئن بودند که انتخاب شده تيم ملي هستند عدم آمادگي شان کار دستشان و البته دستمان داد!گرچه ما کشتي گيراني فراتر از اينها را هم داشته ايم از جمله حميد سوريان، رسول خادم و .. که خود مي دانستند تکرار قهرماني نه تنها مهم تر از قهرماني است بلکه رسيدن به آن هم دشوار تر و مستلزم تحمل فشار بيشتريست و اين کار را کردند و هوش لازم را داشته و مديريت کشتي را هم به خوبي مي دانستند اما سايرين را بايد سيستم در اين مسير قرار دهد.
البته انتقاد کردن معمولا آسان است و از عملکرد هر مجموعه اي مي توان انتقاد کرد اما براي اينکه انتقاد و قضاوت عادلانه اي داشته باشيم بايد شرايط را هم به خوبي بشناسيم تا سختي ها و چالش هاي موجود ناديده گرفته نشوند. شکي نيست که پشتوانه کشتي روسيه از ما بهتر است و در هر وزن چندين مدعي تراز اول جهاني دارند و به همين دليل اعمال نظم و برنامه هاي صحيح براي انتخابي مسير هموار تري دارد. شايد اگر ما هم در کشورمان بخواهيم چنين معيارهايي را رعايت کنيم بايد انتظار دوران گذر را داشته باشيم و بپذيرم که ممکن است در چند سال نتايج مطلوبي نگيريم چرا که چنين سيري نياز به گذشت زمان دارد و نبايد منحصر به دوره و شرايط خاصي باشد در اين صورت همه خواهند پذيرفت که هر کادر فني روي کار بيايد معيار آن تنها شايستگي است.
با وجود ضعف هايي که بر کسي پوشيده نيست بخصوص مردم ايران که کشتي را خوب مي فهمند اما اگر بخواهيم يکطرفه به محکمه نرويم، با وجود انتظارات بالايي که جامعه ما از کشتي دارد که به حق هم هست، سرمربي چه برزگر باشد و يا حيدري و محمدي به خاطر اينکه بهترين نتيجه را بگيرند و انتظارات را برآورده کنند و قرباني دوران گذر نشوند ترجيح مي دهند کوتاه مدت فکر کرده و گاها با اعمال سليقه بهترين هاي موجود را با معيار خود انتخاب کنند که نتيجه هم اين مي شود كه مي بينيم. ما هم که کشتي را فراموش مي کنيم در گوشه اي رها مي كنيم و تنها در زمان مسابقات جهاني و المپيک است که داعيه طرفداري از کشتي را داريم و تنها انتظار مدال را داريم و بس. آنهم در شرايطي که غولي به نام فوتبال همه ورزشها را بلعيده و اجازه عرض اندام به هيچ کدام را نمي دهد به نحوي که مي بينيم حتي معتبرترين مسابقات هم پوشش خبري درستي از طرف رسانه ها بخصوص تلوزيون و روزنامه ها ندارند تنها اگر کسي فيناليست شد و مدال خوشرنگي گرفت با تاخير لطف کرده و مسابقه اش را پخش مي کنند. چرا که همه در قبضه فوتبال هستند و هرچه بخواهي در آنجاست. پول ،شهرت و محبوبيت هر روز تيتر روزنامه ها و اخبار و برنامه هاي متعدد تلوزيوني و راديويي بودن و مردم را درگير دعواها و کري خواندن ها و بيانيه هاي متعدد و حواشي البته به مراتب جذاب تر از متن!!خود کردن و در زمان مسابقات جام ملت هاي آسيا و مقدماتي جام جهاني افسوس و حسرت گذشته را خوردن كه چه شد آن عرق ملي و بازيكناني كه پول هاي هنگفت نمي گرفتند و قهرمان آسيا مي شدند.
بنا بر این ورزشکاران رشته هاي ديگر چگونه با اين همه بي مهري جامعه و مسئولين فقط بايد به فکر مدال باشند و بعد هم فراموش شوند و به دنبال امرار معاش باشند. اين مشکل منحصر به کشتي نيست، تکواندو، کاراته، ووشو، وزنه برداري، حتي ورزش هاي کروهي ديگر مثل واليبال، فوتسال، بسکتبال و غيرو که بارها به آنها افتخار کرده ايم و دست به دامان آنها شده ايم که دلاوري کنيد و حريفان را شکست بدهيد چرا که ايراني غيرت و تعصب ملي دارد. اگر از ورزش هاي ديگر نامي برده نشد به خاطر اين است كه يا از قلم افتادند و يا هنوز روي آنها سرمايه گذاري نشده است وگر نه توان مطرح شدن در آسيا و جهان را حتما دارند اگر باورتان نمي شود مثال قايقراني و اسكي را مي زنم. به اميد آن روز که ورزش کشور ما در همه عرصه ها در جايگاهي که شايسته آن است قرار بگيرد..
گفتنی ست در پايان مسابقات جهاني مسكو، روسيه با 4 طلا، 2 نقره و يك برنز مقتدرانه با 66 امتياز قهرمان شد و آذربايجان با 42 امتياز نايب قهرماني سال قبل را تكرار كرد. تيم ناقص و 6 نفره كوبا هم توانست بالاتر از ايران با 37 امتياز سوم شود و تیم کشتی آزاد ايران با از دست دادن سومي سال قبل، با 28 امتياز چهارم شد.
در پایان جا دارد از آقای حسین رضایی که در تکمیل این گزارش ما را یاری نمودند تشکر کنیم.