حل معمای کودک رهاشده در خیابان

ماموران بلافاصله پسر کوچولو را به کلانتري انتقال دادند و طفل معصوم پس از خوردن يک فنجان چاي، به خواب ناز رفت.
کد خبر: ۱۳۵۴۷۹
|
۲۰ آذر ۱۳۸۹ - ۰۹:۳۱ 11 December 2010
|
4418 بازدید
خراسان: سپيده دم، خورشيد از افق سر زده بود و نسيم صبحگاهي آهنگ سوزناک سرما را مي نواخت. پسر بچه خردسال مقابل يک منزل مسکوني در يکي از خيابان هاي مشهد کز کرده بود و از شدت سرما به خود مي لرزيد. در اين لحظه تيم گشتي کلانتري ۳۵ مشهد متوجه حضور اين کودک يک ساله شد و با پرس و جو از صاحبان چند منزل دريافت که اين طفل بي گناه در کنار خيابان رها شده است.

ماموران بلافاصله پسر کوچولو را به کلانتري انتقال دادند و طفل معصوم پس از خوردن يک فنجان چاي، به خواب ناز رفت. تيم هاي گشتي کلانتري جهاد مشهد بار ديگر تحقيقاتي را در محلي که کودک رها شده بود انجام دادند و از آن جا که به نتيجه اي براي يافتن خانواده طفل دست نيافتند مقدمات تحويل پسر بچه را به سازمان بهزيستي انجام دادند اما در اين لحظه ناگهان زن جواني با اضطراب و نگراني وارد کلانتري شد و سراسيمه به سمت کودک دويد و در حالي که با صداي بلند گريه مي کرد کوچک را در آغوش کشيد.

لحظاتي بعد، زن جوان اظهار داشت: پس از آن که از شوهرم به دليل اعتيادش به مواد مخدر طلاق گرفتم با محمود آشنا شدم و او همراه خانواده اش به خواستگاري ام آمد. ما با اصرار و پافشاري در برابر نظر خانواده هاي مان با هم ازدواج کرديم اما افسوس که از اين ازدواج عجولانه نيز خيري نديدم چرا که در کمتر از يک ماه فهميدم محمود نيز به مواد مخدر اعتياد دارد.

زن جوان افزود: چون اين مرد را خودم انتخاب کرده بودم حقيقت را از خانواده ام مخفي نگه داشتم و تصميم گرفتم همسرم را از منجلاب اعتياد نجات دهم اما هرچه تلاش کردم بي فايده بود.تصميم خودم را گرفتم و مي خواستم از او جدا شوم ولي زماني که متوجه شدم باردار هستم نتوانستم تصميم درستي بگيرم و براي فرزندم تحمل کردم تا اين که آرمان کوچولو به دنيا آمد و يک ساله شد.

در اين مدت شوهرم با حيله و ترفند مرا نيز معتاد کرد و من نيز آلوده مواد مخدر شدم.شب گذشته من و شوهرم تصميم گرفتيم که از هم جدا شويم و چون خانواده هاي هر دوي ما بچه را قبول نکردند او را در جلوي خانه اي رها کرديم.

زن جوان اشک هايش را پاک کرد و افزود: من از دور مراقب آرمان بودم و وقتي پليس او را پيدا کرد و با خود برد به خانه برگشتم اما داشتم ديوانه مي شدم و نتوانستم طاقت بياورم. راستش را بخواهيد تا امروز نمي دانستم چه قدر پسرم را دوست دارم. آمده ام تا پاره تنم را با خودم ببرم و مي خواهم يک عمر مراقبش باشم و به احترام او اعتياد به مواد مخدر را کنار بگذارم.
اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟