بازدید 13166
مصيبت ‏حضرت قاسم(ع) به روایت استاد؛

همين نوجوانى كه ما اينقدر به او ظلم مى ‏كنيم خودش می گوید...

ولى اينها جوهره انسانيت‏ اند، مصداق انى جاعل فى الارض خليفة هستند، اينها بالاتر از فرشته هستند. فرمود: بله فرزند برادرم، پس جوابت را بدهم، كشته مى‏شوى‏ «بعد ان تبلؤ ببلاء عظيم‏» اما جان دادن تو با ديگران خيلى متفاوت است، يك گرفتارى بسيار شديدى پيدا مى‏كنى.
کد خبر: ۱۳۵۶۵۱
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۸۹ - ۱۹:۱۷ 11 December 2010
در روایت و تاریخ نگاری حادثه کربلا و قیام اباعبدالله الحسین(ع) به دلایل متعدد تحریفاتی صورت گرفته که گاه آنقدر خلاف مبین عقل و منطق است که ترس آن می رود که اصل ماجرا را تحت الشعاع خود قرار داده و اهداف متعالی قیام حضرت سیدالشهدا را در پیچ و خم خود به دست فراموشی بسپارد.

به گزارش «تابناک» علما و صاحب نظران شیعه نیز دقیقا به همین علت و برای نجات روح قیام عاشورا از گزند تحریفات و توهمات، تلاش های بسیاری داشته و در عین روایت صحیح این واقعه جانسوز، سعی در روشنگری ابعاد مختلف آن داشته اند.

بنابر این گزارش یکی از این تحریفات که شهید بزرگوار استاد مطهری در اثر جاودانه خود به طور کامل بدان پرداخته، ماجرای حضرت قاسم ابن الحسن(ع) است که عین عبارات این استاد شهید را در زیر می آوریم:

تواريخ معتبر اين قضيه را نقل كرده‏اند كه در شب عاشورا امام عليه السلام اصحاب خودش را در خيمه‏اى‏ «عند قرب الماء»جمع كرد. معلوم مى‏شود خيمه‏اى بوده است كه آن را به مشك هاى آب اختصاص داده بودند و از همان روزهاى اول آبها را در آن خيمه جمع مى‏كردند.

امام اصحاب خودش را در آن خيمه يا نزديك آن خيمه جمع كرد. آن خطابه بسيار معروف شب عاشورا را در آنجا امام القاء كرد، كه حالا آزاديد (آخرين اتمام حجت‏به آنها).

امام نمى‏خواهد كسى رودربايستى داشته باشد، كسى خودش را مجبور ببيند، حتى كسى خيال كند به حكم بيعت لازم است‏ بماند، خير، همه ‏تان را آزاد كردم، همه يارانم، همه خاندانم، حتى برادرانم، فرزندانم، برادر زادگانم، اينها هم جز به شخص من به كسى كارى ندارند، امشب شب تاريكى است، اگر مى‏خواهيد، از اين تاريكى استفاده كنيد برويد و آنها هم قطعا به شما كارى ندارند.

 اول از آنها تجليل مى‏كند: منتهاى رضايت را از شما دارم، اصحابى از اصحاب‏خودم بهتر سراغ ندارم، اهل بيتى از اهل بيت‏خودم بهتر سراغ ندارم. در عين حال اين مطالب را هم حضرت به آنها مى‏فرمايد. همه‏شان به طور دسته جمعى مى‏گويند: مگر چنين چيزى ممكن است؟! جواب پيغمبر را چه بدهيم؟ وفا كجا رفت؟ انسانيت كجا رفت؟ محبت و عاطفه كجا رفت؟

آن سخنان پر شورى كه آنجا گفتند، كه واقعا انسان را به هيجان مى‏آورد. يكى مى‏گويد مگر يك جان هم ارزش اين حرف ها را دارد كه كسى بخواهد فداى مثل تويى كند؟! اى كاش هفتاد بار زنده مى‏شدم و هفتاد بار خودم را فداى تو مى‏كردم. آن يكى مى‏گويد هزار بار. يكى مى‏گويد: اى كاش امكان داشت‏ بروم و جانم را فداى تو كنم، بعد اين بدنم را آتش بزنند، خاكستر كنند، خاكسترش را به باد بدهند، باز دو مرتبه مرا زنده كنند، باز هم و باز هم.

اول كسى كه به سخن در آمد برادرش ابوالفضل بود و بعد همه بنى هاشم، همين كه اينها اين سخنان را گفتند، آن وقت امام مطلب را عوض كرد، از حقايق فردا قضايايى گفت، فرمود: پس بدانید كه قضاياى فردا چگونه است. آنوقت‏به آنها خبر كشته شدن را داد. درست مثل يك مژده بزرگ تلقى كردند.

 آنوقت همين نوجوانى كه ما اينقدر به او ظلم مى ‏كنيم، آرزوى او را دامادى مى‏دانيم، تاريخ مى‏گويد خودش گفته آرزوى من چيست. يك بچه سيزده ساله معلوم است در جمع مردان شركت نمى‏كند، پشت‏سر مردان مى‏نشيند. مثل اينكه پشت‏سر نشسته بود و مرتب سر مى‏كشيد كه ديگران چه مى‏گويند؟ وقتى كه امام فرمود همه شما كشته مى‏شويد، اين طفل با خودش فكر كرد كه آيا شامل من هم خواهد شد يا نه؟

با خود گفت آخر من بچه‏ ام، شايد مقصود آقا اين است كه بزرگان كشته مى‏شوند، من هنوز صغيرم. يك وقت رو كرد به آقا و عرض كرد: «و انا فى من يقتل؟» آيا من جزء كشته شدگان هستم يا نيستم؟ حالا ببينيد آرزويش چيست؟ آقا جوابش را نداد، فرمود: اول من از تو يك سؤال مى‏كنم جواب مرا بده، بعد من جواب تو را مى‏دهم. شايد (من اين طور فكر مى‏كنم) آقا مخصوصا اين سؤال را كرد و اين جواب را شنيد، خواست اين سؤال و جواب پيش بيايد كه مردم آينده فكر نكنند اين نوجوان ندانسته و نفهميده خودش را به كشتن داد، ديگر مردم آينده نگويند اين نوجوان در آرزوى دامادى بود، ديگر برايش حجله درست نكنند، جنايت نكنند.

آقا فرمود كه اول من سؤال مى‏ كنم. عرض كرد: بفرماييد. فرمود: «كيف الموت عندك‏»؟ پسركم، فرزند برادرم، اول بگو مردن، كشته شدن در ذائقه تو چه طعمى دارد؟ فورا گفت: «احلى من العسل‏» از عسل شيرين‏تر است، من در ركاب تو كشته بشوم، جانم را فداى تو كنم؟ اگر از ذائقه مى ‏پرسى (چون حضرت از ذائقه پرسيد) از عسل در اين ذائقه شيرين‏تر است، يعنى براى من آرزويى شيرين‏تر از اين آرزو وجود ندارد. ببينيد چقدر منظره تكان دهنده است!

اينهاست كه اين حادثه را يك حادثه بزرگ تاريخى كرده است كه تا زنده‏ ايم ما بايد اين حادثه را زنده نگه بداريم، چون ديگر نه حسينى پيدا خواهد شد نه قاسم بن الحسنى. اين است كه اين مقدار ارزش مى‏دهد كه بعد از چهارده قرن اگر يك چنين حسينيه‏اى  به نامشان بسازيم كارى نكرده‏ايم، و الا آن كه آرزوى دامادى دارد، كه همه بچه‏ها آرزوى دامادى دارند، ديگر اين حرف ها را نمى‏ خواهد، وقت صرف كردن نمى‏ خواهد، پول صرف كردن نمى‏خواهد، برايش حسينيه ساختن نمى ‏خواهد، سخنرانى نمى‏خواهد.

ولى اينها جوهره انسانيت‏ اند، مصداق انى جاعل فى الارض خليفة هستند، اينها بالاتر از فرشته هستند. فرمود: بله فرزند برادرم، پس جوابت را بدهم، كشته مى‏شوى‏ «بعد ان تبلؤ ببلاء عظيم‏» اما جان دادن تو با ديگران خيلى متفاوت است، يك گرفتارى بسيار شديدى پيدا مى‏كنى. (چون مجلس آماده شد اين ذكر مصيبت را عرض مى‏كنم.) اين آقا زاده اصلا باك ندارد. روز عاشوراست.

حالا پس از آنكه با چه اصرارى به ميدان مى ‏رود، بچه است، زرهى كه متناسب با اندام او باشد وجود ندارد، کلاه خود مناسب با اندام او وجود ندارد، اسلحه و چكمه مناسب با اندام او وجود ندارد. لهذا نوشته‏اند همين طور رفت، عمامه‏اى به سر گذاشته بود «كانه فلقة قمر» همين قدر نوشته‏اند به قدرى اين بچه زيبا بود، مثل يك پاره ماه. اين جمله‏اى است كه دشمن درباره او گفته است.

گفت: بر فرس تندرو هر كه تو را ديد گفت برگ گل سرخ را باد كجا مى‏برد.

راوى گفت نگاه كردم ديدم كه بند يكى از كفش هايش باز است، يادم نمى‏رود كه پاى چپش هم بود. معلوم مى‏شود كه چكمه پايش نبوده است.

حالا آن روح و آن معنويت چه شجاعتى به او داد، به جاى خود، نوشته‏اند كه امام [كنار] در خيمه ايستاده بود. لجام اسبش به دستش بود، معلوم بود منتظر است. يك مرتبه فريادى شنيد.

 نوشته‏ اند مثل يك باز شكارى ـ كه كسى نفهميد به چه سرعت امام پريد روى اسب ـ حمله كرد. مى‏دانيد آن فرياد چه بود؟ فرياد يا عماه، عموجان! عموجان! وقتى آقا رفت‏ به بالين اين نوجوان، در حدود دويست نفر دور او را گرفته بودند. امام كه حركت كرد و حمله كرد، آنها فرار كردند. يكى از دشمنان از اسب پايين آمده بود تا سر جناب قاسم را از بدن جدا كند، خود او در زير پاى اسب رفقاى خودش پايمال شد. آن كسى كه مى‏گويند در عاشورا در زير سم اسب ها پايمال شد در حالى كه زنده بود، يكى از دشمنان بود نه حضرت قاسم.

حضرت خودشان را رساندند به بالين قاسم، ولى در وقتى كه گرد و غبار زياد بود و كسى نمى‏فهميد قضيه از چه قرار است. وقتى كه اين گرد و غبارها نشست، يك وقت ديدند كه آقا به بالين قاسم نشسته است، سر قاسم را به دامن گرفته است. اين جمله را از آقا شنيدند كه فرمود: «يعز على عمك ان تدعوه فلا يجيبك او يجيبك فلا ينفعك‏» يعنى برادر زاده! خيلى بر عموى تو سخت است كه تو بخوانى، نتواند تو را اجابت كند، يا اجابت كند و بيايد اما نتواند براى تو كارى انجام بدهد. در همين حال بود كه يك وقت فريادى از اين نوجوان بلند شد و جان به جان آفرين تسليم كرد.

و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم ‏و صلى الله على محمد و آله الطاهرين، باسمك العظيم الاعظم ‏الاعز الاجل الاكرم يا الله...

خدايا عاقبت امر همه ما را ختم به خير بفرما! ما را به حقايق اسلام آشنا كن! اين جهل ها و ناداني ها را به كرم و لطف خودت از ما دور بگردان! توفيق عمل و خلوص نيت‏ به همه ما عنايت‏ بفرما! حاجات مشروعه ما را بر آور! اموات همه ما ببخش و بيامرز!

 رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات.
تور تابستان ۱۴۰۳
پارس نماد- صفحه خبر
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۸۳
دستت درد نکنه تابناک. خیلی قشنگ بود.
السلام علیک یا اباعبدالله
به نام خدا
سلام بر دوست داران سومین امام شیعیان، حضرت امام حسین علیه السلام
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۲:۰۱ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۱
این منفی ها چیه ؟!! یعنی هنوزم دوستداران پسر مرجانه وجود دارن ؟!
اللهم صل علی محمد و ال محمد
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و ال محمد و اخر تابعه علی ذالک.
بسم الرب شهدا کربلا
ما باید آن بزرگواران و دشمنان یزیدیشان را در این عصر بشناسیم.
التماس دعا
قربان قاسم كه در 13 سالگی به مرحله ای از كمال انسانی رسیده كه در مورد شهادت در ركاب حضرت امام حسین میگوید احلی من العسل...
آقا این صحنه كربلا اوج تكامل بشری .
تاب بنفشه میدهد طره مشكسای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
اينكه امام حسين بالين هر شهيدي حاضر مي شده در ميدان جنگ چگونه ممكن است. در حاليكه آب را از او مذائقه كردند راه را بر رسيدن او به شهيد مي بندند . در ضمن همزمان شهيدان به لقا خدا رفتند چگونه ممكن است در ان واحد سر همه اينها حاضر شود.
پاسخ ها
ع .ا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۲۱ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۱
عزیز در جواب شما یاران امام تک تک به میدان میرفتند و امام هاشمیون رو بعد از شهادت میاوردند به خیمه دار الحرب که در میدان جنگ نمونن .
ناشناس
| Germany |
۱۲:۰۵ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۱
یاران تک تک به جنگ میرفتند...
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۳:۰۴ - ۱۳۸۹/۰۹/۲۱
شما تصورات خودتان را نوشتید! مطالعات خود را جنگهای آن زمان افزایش دهید!
السلام علي‌الحسين و علي علي‌بن‌الحسين و علي اولاد‌الحسين ورحمةالله و بركاته
با سلام
بسیار تحلیل جالبی بود
وچه خوب است کسانی که واقعا استعداد و توانایی این را دارند تا رفتن به اعماق وکُنه تاریخ ، ماهیت واقعی کربلا وقضیه عاشورا کنکاش کنند و پرده های تاریک و جل را کنار زده و تصاویر روشنتر و دقیقتر را از هدف عاشورا نمایان سازند
علمای دینی ما تا دیروز اینگونه به ما القائ می کردند که فقط خاندان امام حسین (ع ) به دنبال سیراب شدن بوده اند و از عطش فرزندانش این مصیبت عظما را تحمل کرده است ولیکن وقتی جملات زیبایی مثل دکتر شریعتی را می شنویم که می گوید حسین (ع ) بیشتر از اینکه تشنه آب باشد تشنه لبیک بوده است
افسوس که به جای " افکارش " زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین " دردش " را " بی آبی " نامیدند
تازه به خود می آئیم که چقدر در فهم این واقعیت عظیم عاشورا به بیراهه رفته ایم
لذا از شما عزیزان عاجزانه می خواهم بدون بینش و آگاهی در پای هر منبری ننشینید چرا که مت نشستیم و داشتیم همه ماهیتمان را فنا می کردیم و به شما عزیزان یاد آور می شوم که شاید یک حرف بی ربط یک عالم (عالم نمای )باعث شود به مصداق شعر دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی ، قرار بگیریم و دنیا و عقبایمان را بی دلیل و بی جهت تباه کنیم
بسيار زيبا بود. لطفا از اين مطالب بيشتر بنويسيد. سپاسگزار و التماس دعا
به بهانه اين روزها و شبها يه مقدار از نظرات اين استاد شهيد رو در مورد مراسم عزاداري و روضه و ... بنويسيد تا شايد يه بخشي از خوانندگان متوجه بشوند كه ...
خوشا به حال تمامی شهدای کربلا که جانشان
راعاشقانه فدای قدم آقااباعبدالله نمودند...
اين حلقه اشك كه در چشم مي آيد چقدر زيباست.
واقعا" اين حسين كيست كه عالم همه ديوانهء اوست
خدايا شفاعت امام حسين (ع) را نصيب ما كن
مطلب بسیارمفیدوتذکربجایی بود .التماس دعا
عالي بود من كه گريه ام گرفت باز هم از اين مطالب مستند بنويسيد
خدا کند حسینی باشیم و حسینی بمیریم. یا سید الشهدا
عاقبت بخيرشويد،خيلي عالي بود.
اين هم روضه اي بود كه با روضه هاي ديگر اشتراك هاي زيادي داشت و تفاوت عمده ايي نمي كرد.
مرسي كه به اين نكات اشاره ميكنيد كه ما از اصل واقعه دور نمونيم ...
عالي بود .دستتان درد نكند به اندازه 10 ساعت روضه تاثير گذاشت اجركم عندالله
دل مشغول به حق را خطر از دشمن نیست
هیچ حرزی، چو دل خود به خدابستن نیست
السلام علیک یا حسن ابن علی
جانم به فدای کریم اهل بیت که پسران بزرگوارش قاسم و عبدالله را به یاری برادر مظلومش وصیت کرده بود...
اين جمله را از آقا شنيدند كه فرمود: «يعز على عمك ان تدعوه فلا يجيبك او يجيبك فلا ينفعك‏»

چه كسي شنيد؟
سلام برحسین(ع)وسلام برحضرت ابوالفضل(ع) وتمام یاران باوفای حسین.
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست.
اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه اوست .
سلام برحسين (ع)
سلام بر عباس الحسين
سلام بر زينب الحسين
سلام بر اهل بيت الحسين
سلام بر اصحاب الحسين (ع)
می خواستم از حسین(ع) چیزی بنویسم اما دیدم من کسی نیستم که بخواهم از حسین(ع) چیزی بگویم فقط به ذهنم رسید حسین(ع) پسر زهرا(س) است
آنانکه رفتند شناخته بودند محبوب را و لذا مجنون بودند ماها که ماندیم نه خود را شناخته ایم و نه خدا و راه خدا را از اینرو مجنون نشدیم تا در زندان دنیا برای آخرتمان هیزم بفرستیم ... خدایا تورا به عزت و جلال خودت سوگند که هدایت را شامل حال همه مومنین بفرما
السلام علیک یا اباعبدالله
قربانت خودت و پسر رشيدت شوم يا امام حسن مجتبي(عليه السلام) امام مظلوم. ما را به شفاعت نوكرانت برسان.
خداوند رحمت كند آنان كه امر امامان را احيا مي كنند. واقعا نهايت تشكر را دارم كه سعي در زدودن غبار خرافات از چهره عزاداري براي سيد الشهدا (ع) داريد. لطفا در مورد جناب حضرت علي اكبر (ع) نيز مطلب بگذاريد تا واقعيت از خرافه جدا گردد و فقط به گريه كردن به هر قيمتي منجر نشود.
السلام عليك يا اباعبدالله الحسين
قاسمم داغ تو دین زود بود- از عمویت دل بریدن زود بود از عمویت دل بریدن زود بود
قاسم س: پدرم مجتبی س در حرزی که نوشت (وقتی دو ساله یا سه ساله بود و مادرم (رمله خاتون) ببازویم بسته) وصیت کرده در روز مبادا از بذل روح خود (جان خود) از برای عمویت بخل نورزی!
امام حسین س خطاب به علی الاکبر س: اینها لق لق زبانشان دین و شکمهایشان مملوء از مال حرام است
این برادر یا خواهری گفتند : "چطور امام حسین بر بالین شهدا حاضر می شدند..." ظاهرا ناآشنا هستند با مقاتل! شهدا همه با هم شهید نشدند، به خصوص شهدای بنی هاشم که یکی یکی و با رجزخوانی به میدان می رفته اند!طبیعتا امام (ع) هم، یکجا بر بالین همه حاضر نشده اند. کاش بیشتر مقتل بخوانیم!
عالی بود . از این مطالب اگه بازهم دارین بنویسین .
جانم فدای قاسم بن الحسن، بسیار عالی بود، ما را یک لحظه بردی کربلا
دو شب است خواندن کتاب "حماسه حسینی" استاد شهید مرتضی مطهری را شروع کرده ام. برای اتمام آن از خدا و امام حسین کمک خواسته ام.
بسیار کتاب با ارزشی است.
با خواندن آن کمی از ناراحتی دیدن عزاداری های مبتذل کم می شود.
عالییییییییییییییییییییییییییییی
برچسب منتخب
# مسعود پزشکیان # نتایج انتخابات # تنفیذ حکم ریاست جمهوری # انتخابات ریاست جمهوری # محرم