قدس: پرونده قتل یک زن که استاد دانشگاه بود با دستگیری راننده سرویس وارد مرحله تازهای خواهد شد. این در حالی است که معمای جنایت قدیمی، 9 سال است که در پیج و خمهای قضایی گرفتار شده است. پیش از این راننده سرویس از سوی شادروان قاضی اسماعیلی رئیس شعبه 1602 دادگاه جنایی به قصاص محکوم شده بود اما قضات شعبه 42 دیوان حکم را نپذیرفتند و متهم با قرار وثیقه آزاد شد.
عصر روز دوم اسفندماه سال 80 اهالی مجتمع مسکونی سعدی در شهرک غرب پس از آنکه متوجه نشت گاز از خانهای در طبقه هفتم شدند به مقابل آپارتمان رفتند اما هیچ کس به فریادهای آنها پاسخ نداد.همسایهها ناچار شدند با استفاده از کلید یدکی که در گاوصندوق سرایدار ساختمان بود وارد خانه شوند تا منشا نشت گاز را پیدا کرده و از انفجار جلوگیری کنند.همسایهها بعد از بررسی در اتاقها، جسد هایده استاد زن دانشگاه را دیدند که کف سالن افتاده بود.
دقایقی بعد ماجرای این قتل مرموز به قاضی ویژه قتل مخابره شد و تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران پای در قتلگاه زن 60 ساله گذاشتند.بررسیها نشان داد، این زن به نام هایده که استاد دانشگاه بود پس از جدایی از همسرش بهتنهایی در آپارتمان زندگی میکرد. وی دکترای روانشناسی داشته و استاد دانشگاهی در کرج بود که قربانی جنایتی مرموز شده بود.
با توجه به سالم بودن قفل ورودی آپارتمان فرضیه قتل از سوی یک آشنا قوت یافت که بهراحتی توانسته بود وارد خانه شود. عامل یا عاملان قتل پس از خفه کردن هایده، شیلنگ گاز را باز گذاشته بودند تا خانه را به آتش بکشند و راز جنایت پنهان بماند. تحقیقات حکایت از این داشت که این زن در سال 74 از همسرش جدا شده و همسر و 2 بچهاش سالها پیش به آمریکا سفر کردهاند.
هایده نیز 2 سال بود که به عقد موقت یکی از استادان دانشگاه درآمده بود. همچنین ماموران در بازرسی از خانه هایده نامههای همسر دومش را پیدا کردند و دستور احضار وی صادر شد.
همسر صیغهای این زن تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: با هایده در دانشگاه همکار بودیم. هر 2 دکترای روانشناسی داشتیم. وقتی متوجه شدم از همسرش جدا شده و بهتنهایی زندگی میکند به او پیشنهاد ازدواج دادم و به عقد موقت یکدیگر درآمدیم. اما هایده از من میخواست که هیچکس ماجرای ازدواج پنهانی ما را متوجه نشود، حتی نمیخواست بچههایش در آمریکا پی به ازدواج موقت ما ببرند. آن روز میگفت که محسن راننده سرویس دانشگاه قرار است به خانه او برود و بدهی 500 هزار تومانیاش را تسویه کند. پس از آن مطلع شدم که هایده را کشتهاند.
همین اظهارات کافی بود تا راننده سرویس دانشگاه بازداشت شود. وی در بازجوییها، خود را بیگناه دانست و گفت: هایده زن بسیار خوبی بود. من هیچ مشکلی با وی نداشتم. حتی برای مراسم عروسیام 500 هزار تومان از او قرض گرفتم. روز حادثه هم به خانهاش رفتم تا خودروی پراید او را قرض بگیرم. قرار بود داییام ازدواج کند و خودروی خانم دکتر را در شب عروسی گل بزنیم.
وی افزود: باور کنید من هیچ انگیزهای برای کشتن هایده نداشتم. سالها بود که راننده سرویس استاد بودم. گاهی کارهای شخصی و خریدهای او را هم انجام میدادم. او همیشه به من کمک میکرد.
تحقیقات از راننده سرویس دانشگاه به بنبست رسید. در این مدت چندین کارگر تاسیساتی و نگهبان دانشگاه که 5 میلیون تومان از قربانی وام گرفته بودند نیز تحت بازجویی قرار گرفتند و همه آنها منکر جنایت شدند. معمای قتل هایده در پیچ و خمهای قضایی گرفتار شده بود و هیچ سرنخی در دست پلیس نبود تا اینکه در سال 83 دختر و پسر قربانی نیز از آمریکا به ایران آمدند و با مراجعه به دادگاه جنایی خواستار رازگشایی قتل مادرشان شدند.آنها مدعی بودند که مادرشان عضو هیات علمی دانشگاه بوده و با هیچ کس خصومتی نداشته است.
دختر و پسر قربانی تنها به راننده سرویس دانشگاه که روز حادثه میهمان خانه مادرشان بود مظنون بودند.محسن راننده سرویس مجددا بازداشت شد. شادروان قاضی اسماعیلی وی را به قصاص محکوم اما دیوانعالی کشور با توجه به نبود مدارک کافی حکم را نقض کرد.
این پرونده جنایی پس از 9 سال در اختیار قاضی گیوکی رئیس شعبه 1156 دادگاه بعثت قرار گرفت و پس از بررسی در پرونده، قاضی دستور بازداشت و تحقیقات از مظنون شماره یک پرونده را صادر کرد.
مظنون شماره یک کسی جز محسن راننده سرویس نیست. به همین خاطر پرونده برای رسیدگی ویژه به اداره 10 پلیس آگاهی فرستاده شد و قرار است دور تازهای از بازجوییها برای افشای راز قتل استاد زن توسط راننده سرویس آغاز شود