امروزه علی رغم جمع آوری و طرح های رنگارن برخورد با متکدیان به خصوص در شهرهای مسافرپذیر و بزرگ، تکدي گري، هر روز شکل ها و شيوه هاي گوناگونی به خود می گیرد و این شیوه های نوین تکدی گری هر کسی را ممکن است فریب دهد.
به گزارش خبرنگار
«تابناک» اجتماعی، با يک نگاه کلي مي توان دريافت که متکديان نه افرادي بازمانده از پيشرفت اجتماعي و هوش و امکانات فردي ، که بعکس افرادي توانمند و هوشيارند و با استفاده از اين توانايي و هوشياري ، شيوه اي براي کسب آسان درآمد، انتخاب کرده اند.
براين اساس، نه فقط گدايي و تقاضاي مستقيم پول از مردم بلکه بعضي مشاغل نيز به نوعي تکدي محسوب مي شوند. قديمي ترين و شناخته شده ترين شيوه تکدي ، همان چيزي است که ما از آن به عنوان گدايي تعبير مي کنيم.
از ديرباز عده اي با حضور در مجامع عمومي و مراکز تجمع مردم بخصوص اماکن مذهبي ، از احساسات انسان دوستانه مردم سواستفاده مي کردند و با طلب پول ، غذا، لباس و ساير امکانات ، نيازهاي خود را برمي آوردند.
داستان متکديان سمج که به هر شکل ممکن از مردم پول مي گرفتند و در عزا و عروسي حاضر مي شدند، از داستان هايي است که حتي در ادبيات ما نيز حضورش محسوس است.
با گذشت زمان بويژه در زمان حاضر، تکدي گري نيز پيشرفت کرده است! متکديان که با حيله هاي مختلف مي کوشند نظر لطف و مرحمت ديگران را به خود جلب کنند، همواره در ابداع روشهاي جديد تکدي ، کوشيده اند.
يکي از قديمي ترين شيوه ها، همان تغيير شکل و تغيير لباس و صورت دادن شکلي هر چه بيشتر ترحم انگيز است. استفاده از گريم ، تغيير حالت دادن اندام هاي بدن و تظاهر به فلج و کوري و بيماري ، شيوه مرسومي است که گاه موثر هم مي افتد.
استفاده از کودکان و نوزادان و زنان نيز از شيوه هايي است که براي جلب ترحم بيشتر به کار گرفته مي شود. عزيززاده ، جامعه شناس مي گويد: روش موثر متکديان جلب ترحم افراد است.
براين اساس هر چه سر و ظاهر متکديان اسف انگيزتر باشد، انگيزه بيشتري در افراد براي کمک به آنها ايجاد مي شود.
سازمان بهينه سازي تکدي گري!به مرور، گدايان قديمي و کم حوصله، در همان حوزه کاري قبلي خود استقرار پيدا کرده اند و به شکل گدايان ثابت يک منطقه يا متکديان حرفه اي نابينا و عليل باقي مانده اند و تازه کارها، به دنبال روشهاي جديدتر رفته اند.
در اين سيستم ، تکدي گري وارد نظام پيچيده تري مي شود؛ نظامي که در آن شبکه هاي وسيع سو استفاده ، افراد را از سنين مختلف به کار مي گيرند و با سازماندهي و هدايت آنها، سود کلان به جيب مي زنند.
به دنبال بررسي ريشه هاي تکدي و دريافتن محل تجمع و استقرار متکديان ، اغلب به اين سازمان هاي مافيايي مي رسيم. افراد حاشيه نشيني که به دليل فقر و نياز، تبديل به آلتي در دست سودجويان مي شوند.
حضور وسيع کودکان در سنين بسيار پايين و در شرايط بد آب و هوايي و با نامناسب ترين وضعيت ظاهري ، آن هم کودکاني که ضعف و ناتواني جسمي هم بر آنها غالب شده و اغلب به هر طريق ممکن مي کوشند پولي به دست بياورند.
از راز اين نظام مخوف ، پرده برمي دارد. اصرار و پافشاري آنها، شايد يکي از همان روشهاي نويني است که کارفرمايان براساس روان شناسي اجتماع ، آن را ابداع کرده اند. عزيززاده مي گويد: آنها مي دانند اصرار و التماس در نهايت اثر خود را مي گذارد.
وقتي کودکي به شما التماس مي کند و گاه اشک هم مي ريزد، چيزي در عمق وجودتان تحريک مي شود و گاه حتي فقط براي خلاصي از اين فشار، چيزي به او مي دهيد تا رهايتان کند.
اين کودکان مسيري طولاني را به دنبال شما مي دوند، دامنتان را مي گيرند و اشک مي ريزند و حتي اگر نخواهيد، وادارتان مي کنند به خاطر نجات آنها از کارفرماي خشن و زورگو، چيزي به آنها بدهيد و از لحاظ عاطفي هم خود را توجيه کنيد.
فروشندگاني که گدايي مي کنندنه فقط به اين شيوه هاي آشکار، بلکه در پوشش مشاغل کاذب نيز متکديان سازماندهي مي شوند. متکدياني که اجناس بنجل و بي ارزش مي فروشند و افراد را وا مي دارند براي توجيه عملشان از آن اجناس چيزي بردارند، آدامس فروشهايي که شکلات و آدامس هاي غيراستاندارد و تقلبي در بساط دارند و آنها که با يک دستمال کثيف (و البته گاهي با دستمال تميز و يک قوطي شيشه پاک کن!) به زور شيشه ماشين ها را پاک مي کنند، از اين دسته اند.
آن دسته که خانوادگي راه مي افتند و چيزي از هنر بدوي شان مايه مي گذارند و آهنگي مي نوازند و به شکل رمانتيک بازو به بازوي همسرشان قدم مي زنند، نيز همان گداهاي قديمي خودمانند که حالا بزک شده اند.
بعضي با نيت صدقه و به قصد خير، در واقع تن پروري و فساد اين قشر را تقويت مي کنند.
گداهاي شيک و پيک!کاش داستان نوآوري هاي متکديان به همين جا ختم مي شد. اين روزها به جاي جوان معصومي که مي گويد از شهرستان براي کار به تهران آمده و حالا پول بليت برگشت ندارد و به جاي پدر و پسري که با پرونده پزشکي در دست ، شما را گوشه اي گير مي اندازند و داستان بيماري لاعلاج کودک و نياز شديدشان به پول را تعريف مي کنند، راههاي مدرن تري هم براي گدايي وجود دارد.
هر جا که باشيد. ممکن است گير يکي از اين گداهاي تحصيلکرده بيفتيد. آقاي مسن شيک پوشي ، روي پله خانه اي نشسته و داستان ورشکستگي و سرشکستگي اش را با نثري شيوا روي کاغذ برايتان نوشته است.
او مرد بازنشسته آبرومندي است که چشمهايش را با دستمال بزرگي پوشانده تا شما شرمندگي اش را نبينيد. مادر ميانسال و زن جواني را هم مي توان ديد که با سر و وضعي آبرومند شما را به کنجي مي کشانند و مي گويند کيفشان را جا گذاشته اند.
اصلا چرا کيفشان را جا بگذارند؟ همين که شما آنها را با اين سر و لباس ببينيد که در ميان ماشين ها راه مي روند و حتي نيازشان را به زبان نمي آورند، حتما شيشه را پايين مي کشيد و اسکناس درشتي به آنها مي دهيد!
از اين جالب تر هم وجود دارد. خانمهاي آنچناني و شيک پوش ، سوار ماشيني مدل بالا، که با اشاره صدايتان مي کنند و از شما پول بنزين مي خواهند. يا آنها که از خودشان هم مايه مي گذارند و سرمايه گذاري مي کنند.
برگه و قبض و عکس و رسيد چاپ مي کنند و احساسات مذهبي و انساني تان را به غليان درمي آورند. اين عکس امام علي ع است... اين براي کمک به يتيمان... گاهي سکه اي حلبي را به هزار تومان مي فروشند تا حاجت بگيريد.
پول زور با استفاده ار حیای مردمدو تا خانم يک روز وسط ميدان ونک جلويم را گرفتند و گفتند مي خواهند براي امامزاده صالح نذري بپزند. مي گفتند مي خواهند همه مردم را در ثوابش شريک کنند. به نظرم مشکوک مي رسيدند، اما توي رودربايستي ، 200تومان دادم.
آن خانم عصباني شد و گفت بقيه چند هزار تومان کمک کرده اند. عزيززاده مي گويد: عموم افراد جامعه حجب و حياي خاصي دارند و شايد حتي با اين که مي دانند کارشان درست نيست ، شرم مي کنند و به آنها پول مي دهند.
اين در واقع همان پول زور است که با استفاده از حياي عمومي مردم و با شناخت روحيات و ويژگي هاي رواني آنها، اخذ مي شود.
شیوه گدایی، هر روز جدید تر دیروزروزنامه جام جم در این خصوص نوشت: كنار جايگاه پمپ بنزين ايستاده ايد و مشغول بنزين زدن هستيد كه ناگهان موتور سواري كه تا همين چند دقيقهاي پيش، از گوشهاي شما را زير نظر گرفته بود، جلو ميآيد و در حالي كه لبخندي بر لب دارد رو به شما ميگويد: دو ليتر بنزين به من ميدهي؟
در حاليكه از اين درخواست متعجب شده ايد به علامت منفي سري تكان ميدهيد و او همچنان كه زير لب چيزي ميگويد از شما دور ميشود و چند قدم آن طرفتر جلوي راننده ديگري را ميگيرد و درخواستش را دوباره تكرار ميكند.
خيلي از رانندگاني كه مشتريان دائمي اين پمپ بنزين هستند، حالا ديگر مدتهاست اين مرد را ميشناسند، او كه از اولين ساعات صبح تا غروب آفتاب با دبه كوچك سفيد رنگي در دست در گوشهاي از پمپ بنزين ميايستد و از ديگران يكي دو ليتر بنزين رايگان ميخواهد.
هرچند دست او براي خيليها رو شده اما اگر با همين شيوه موفق شود روزي چند ليتري بنزين از كساني كه شگرد كارش را نميدانند، بگيرد باز هم نانش حسابي توي روغن است.
نوآوري، لازمه تكديگريرايجترين تصويري كه از يك گدا به ذهنمان ميرسد چيست ؟
مرد يا زني با لباسهاي كهنه و پاره و سرو ظاهري كه بوي نامطبوعي ميدهدو انگار هفتههاست رنگ آب و صابون به خود نديده است و در اين حالت دستهاي سياه و كثيفش را به سوي عابران دراز ميكند؟ يا كودكي با موهاي ژوليده و سر و صورتي سياه كه لباسهايي بزرگتر از اندازهاش بر تن كرده؟
خير ! اين صحنهها ديگر مدتهاست از مد افتاده است. امروز گدايان شهر ما ديگر با شيوههاي ابتدايي و قديمي تكديگري نميكنند. در عصر علم و فناوري همه چيز در حال تغيير است، پس تكديگري با شيوههاي قديمي نيز ديگر جواب نميدهد. امروزه ديگر گدايان شهر ما مسافران شيكپوش يك سفر خيالي هستند كه بنا به هزار و يك دليل در راه مانده اند و ميخواهند با كمك شما به مقصد برسند. آنها ديگر ظاهر رقتبار و سر و وضع كثيف و آشفتهاي ندارند كه براي گرفتن سكهاي بيارزش التماس كنند، بلكه موقر و بيصدا گوشهاي ميايستند و بدون اينكه با كلمات ترحمانگيز حس انسان دوستي شما را قلقلك دهند، فقط با نگاه، شما را به كمك دعوت ميكنند.
اگر دست به جيب شويد و اسكناسي بدهيد به جاي دعاهاي رنگارنگ، بسيار رسمي از شما تشكر ميكنند.
آري گداهاي شهر ما و بخصوص متكديان مناطق شمالي شهر اين گونه هستند. براي آنها نوشتن روي كاغذ و گلايه از بيماري صعبالعلاج يا گريم صورت و فلج نشان دادن اعضاي بدن كاري بيفايده و شايد وقت تلف كني است كه به اعتقادشان اين شيوهها ديگر در شرايط امروز جامعه ما جواب نميدهد.
ديگر مدتهاست شهروندان به كسي كه يك نسخه پاره و كثيف به دست ميگيرد و به بهانه فقير بودن به هزار ترفند سعي ميكند دل رهگذران را به رحم بياورد چندان اهميتي نميدهد، حتي صلواتي بودن قرآن يا ادعيهاي كوچك هيچ كس را به اشتباه نمياندازد.
امروزه ديگر لباسهاي كهنه و پاره تن كودك كثيفي كه انگار روزهاست رنگ حمام به خود نديده و با اصرار از شهروندان ميخواهد از او آدامس يا فال حافظي بخرند هم دل كمتر شهروندي را به رحم ميآورد چه برسد به اسفند دود كردن و تميز كردن شيشه ماشينهاي مدل بالا!
درآمدهاي ميليونيبررسيها نشان ميدهد ميزان درآمد امروزه تكديگري به هيچوجه با درآمد سالها پيش متكديان قابل قياس نيست و شايد به همين دليل است كه با وجود اقدامات دست و پا شكسته سازمانهاي متولي ساماندهي متكديان، روز به روز تعداد آنها افزوده ميشود. تكديگري ساليان پيش با درآمدي كه به زحمت روزانه به چند صد تومان ميرسيد كجا و درآمد روزانه 50 هزارتومان و ماهانه يك و نيم ميليون توماني متكديان امروزي كجا!
اخبار جالبي كه هر از گاهي به نقل از مسوولان مراكز نگهداري موقت متكديان به گوش ميرسد، به نوعي مهر تاييدي بر اين واقعيت است، هنگامي كه ميشنويم در ميان متكديان جمعآوري شده مردي 30 ساله كه بشدت بوي تعفن ميداده و از درآوردن لباسهايش امتناع ميكرده است وقتي با اصرار لباسهايش را عوض ميكنند با ناباوري متوجه ميشوند اين مرد 7 ميليون تومان پول نقد همراه داشته است!
گدايان پيامكيبه نظر ميرسد با رشد و توسعه شهرنشيني آسيبهاي اجتماعي در شهرها نيز پيچيدهتر ميشوند.
ديگر دورهاي كه گدايان با دست و پاي ناقص در گوشه معابر يا پشت چراغ قرمز چهارراهها نهايت تلاش خود را براي برانگيختن حس ترحم شهروندان به كار ميگرفتند، گذشته است. اين روزها تكديگري بويژه در شهرهاي بزرگ از جمله در پايتخت هر روز پيچيدهتر و شيوه فعاليت متكديان نيز به روزتر و مدرنتر ميشود. به طوري كه معاون خدمات اجتماعي سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهر تهران از وجود مافياي تكديگري در پايتخت خبر داده و ميگويد: تعداد زيادي از متكديان ساعت كار، محل و موقعيت از پيش تعيين شده براي تكديگري دارند و در ساعت معيني توسط خودروهاي سواري جمعآوري ميشوند.
صرفا جمعآوري اين افراد از خيابانها و معابر شهري و نگهداري موقت آنها در مراكز ويژه نميتواند مشكلي از معضل متكديان برطرف كند
به گفته سيدصادق اوالي، زماني كه خودروهاي ويژه جمعآوري متكديان در معابر شهر تردد ميكنند، متكديان با استفاده از پيامك يكديگر را مطلع ميكنند و در يك چشم برهم زدن خيابان عاري از متكدي ميشود.
وي به شيوه جديد فعاليت متكديان در قالب دستفروشي براي رد گم كردن و عدم شناسايي و جمعآوري آنها نيز اشاره كرده و معتقد است: تكديگري جرم است ولي دستفروشي به دليل خلأ قانوني مجازاتي ندارد، به همين دليل گدايي با فروش فال، گل، تميز كردن شيشه خودرو، بادكنك و... همراه ميشود به نحوي كه در بسياري از موارد متكدي شهروند را با وجود عدم نياز مجبور به خريد كالا ميكند.
آنها قانون هم ميداننداما متكديان شهر ما تنها بازيگران حرفهاي و بااستعداد نيستند، بلكه بررسيها نشان ميدهد اگر امكانات لازم برايشان فراهم ميشد آنها حقوقدانهاي قابلي هم ميشدند!
مسوولان معتقدند متكديان به قوانين و مقررات حقوقي آشنا بوده و از خلأهاي قانوني آگاهي دارند و همين آگاهي آنها موجب شده كه براحتي از زير تيغ تيز قانون خلاصي يابند.
چه کسي مسوول است؟
از لحاظ قانوني ، تکدي گري جرم است و مقابله با آن نياز به دخالت و مشارکت
عوامل قانوني و سازمان هاي اجتماعي و رفاهي دارد. براي مقابله با اين پديده
، يک سر ماجرا به سازمان ها و نهادهاي دولتي برمي گردد و سر ديگر به
بخشهاي فرهنگ ساز که مي توانند متحول کننده نوع نگاه اجتماع و مردم به آن
باشند.
جمع آوري متکديان و بي خانمان ها، يک کار فراسازماني است.
شهرداري ها، نيروي انتظامي ، وزارت بهداشت ، بهزيستي و کميته امداد در اين
امر دخيل اند. در حال حاضر مشکل ، جمع آوري اين افراد نيست.
در مورد بي خانمان ها که منشا بيماري هاي واگير و خطرناکي مثل ايدز و
هپاتيت و... نيز هستند. مشکل اصلي ، نبود امکانات نگهداري است. مراکز
نگهداري موقت نمي توانند آنها را خارج کنند و در نتيجه جايي براي نگهداري
بقيه آنها وجود ندارد.
البته مساله متکديان از بي خانمان ها جداست. 90درصد متکديان باخانمان و سازمان يافته اند که از حاشيه شهرها مي آيند.
در اين مورد، دستگيري تاثيري ندارد و عوامل پيچيده اي دخيل است که در نتيجه
آنها، کار سرعت مطلوب ندارد و به نتيجه نمي رسد. در کنار نياز به
سازماندهي و برنامه ريزي نهادهاي دولتي براي مقابله با اين پديده ، نقش
اجتماعي شهروندان را نبايد ناديده گرفت.
شهرونداني که با شناخت اين پديده و برخورد درست با آن ، شايد بتوانند مهمترين نقش را در مقابله با اين پديده ايفا کنند.
در کنار آن ، بهبود شرايط معيشتي و اقتصادي مردم ، راهي است براي مقابله با
باندهاي مخوف سواستفاده از زنان ، کودکان و جوانان که صيد مناسبي براي
خريداران مهر و عاطفه انساني و شهروندي اند.
چرخه معيوب ساماندهيكمكاري برخي سازمانهاي متولي در حوزه آسيبهاي اجتماعي موجب شده طرحهاي ساماندهي متكديان، بيخانمانها و كودكان كار تاكنون از توفيق چنداني برخوردار نباشد و اگرچه شهرداري تهران به عنوان يكي از 11 سازمان متولي اقداماتي را طي سالهاي اخير براي جمعآوري اين افراد از سطح شهر انجام داده است، اما كمكاري برخي سازمانها از جمله بهزيستي در مرحله پذيرش، نگهداري و ساماندهي موجب شده تعداد قابل توجهي از مددجويان پس از مدت كوتاهي از جمعآوري دوباره در سطح شهر رها شوند.
مديرعامل سازمان رفاه و خدمات اجتماعي شهرداري تهران در اينباره ميگويد: اگرچه سازمان بهزيستي استان تهران با توجه به ظرفيتها و امكانات موجود نهايت همكاري را با شهرداري تهران دارد، اما واقعيت اين است كه ظرفيت اين مراكز در تهران اشباع شده و از آنجا كه بخش قابل توجهي از مددجويان جمعآوري شده از سطح پايتخت شهرستاني هستند، عدم پذيرش اين افراد توسط مراكز بهزيستي استانها موجب شده اين افراد پس از مدت كوتاهي مجدد به چرخه بازگردند.
محمدجواد روزبهاني به اين هم اشاره ميكند كه كوتاهي برخي سازمانهاي مسوول در زمينه ساماندهي متكديان و بيخانمانها موجب تحميل هزينههاي ميلياردي به شهرداري تهران شده است، به طوري كه سال گذشته درمان مددجويان داراي بيماريهاي خاص كه مدت زيادي از رسوب آنها در مراكز اسكان موقت گذشته بود، يك ميليارد تومان هزينه به شهرداري تحميل كرده است.
در حالي كه آمارهاي موجود بيانگر بازگشت مجدد درصد قابل توجهي از متكديان پس از مدت كوتاهي دوباره به همان شغل تكديگري است به نظر ميرسد صرفا جمعآوري اين افراد از خيابانها و معابر شهري و نگهداري موقت آنها در مراكز ويژه نميتواند مشكلي از معضل متكديان برطرف كند.
در كنار اين امر، بهبود شرايط معيشتي و امكان ايجاد كار و حرفه براي متكديان پس از ساماندهي و بازگشت مجدد به جامعه ضرورتي است كه نبايد از سوي مسوولان و متوليان امر ناديده گرفته شود.
البته در كنار اين موارد نقش اجتماعي شهروندان را نبايد ناديده گرفت؛ شهرونداني كه با شناخت اين پديده و برخورد منطقي و صحيح با آن ميتوانند مهمترين نقش را در مقابله با سودجويي اين افراد داشته باشند.