قدس: «میخواست «درسا» کوچولو را بدزدد و از خانواده ما انتقام بگیرد اما نقشهاش عملی نشد». این ادعای مادر درسای 4 ساله است که علیه یکی از بچهمحلهایشان در برابر بازپرس شعبه هشتم دادسرای بعثت مطرح کرد.
27 آذرماه سال جاری رهگذران در پارکی حوالی نازیآباد صدای فریادهای زنی را شنیدند که مرتب میگفت «دخترم را دزدیدند، دخترم را دزدیدند».
همزمان با صدای فریادهای این زن، 2 مرد با هم گلاویز شدند و یکی از آنان چاقویی از جیبش درآورد.
درگیری این 2 مرد با دخالت پلیس پایان یافت و 2 مرد و یک زن به همراه کودک 4 ساله به کلانتری انتقال یافتند. پس از بازجویی از آنان مشخص شد که پسری به نام «جواد» در پارک قصد ربودن دختر 4 ساله را داشته است.
مادر این دختر به بازپرس محمدنژاد گفت: در پارک همراه دخترم درسا روی نیمکت نشسته بودیم. شوهرم برای خرید لبو و باقلا به آن طرف خیابان رفته بود. ناگهان جواد یکی از پسران محلهمان را دیدم که به سمت ما آمد، میخواست دخترم را بدزدد. من هم فریاد زدم و به سمتش رفتم تا بچهام را بگیرم. میگفت باید طلاهای دخترم را به او بدهم. من از ترس اینکه دخترم را با خود ببرد، شوهرم را صدا زدم و از مردم کمک خواستم. در همین لحظه شوهرم از آن طرف خیابان به سرعت خود را به من رساند و با جواد درگیر شد. در همین لحظه جواد چاقویی از جیبش درآورد و شوهرم را تهدید به مرگ کرد. من هم فریاد زدم و مردم با دیدن این صحنه با پلیس تماس گرفتند و ماموران بلافاصله در پارک حاضر شدند.
وی افزود: جواد سالهاست که در محل ما زندگی میکند و مدتی است که با خانوادهمان اختلاف دارد. من مطمئنم که این پسر با ربودن دخترم میخواست انتقام بگیرد اما نقشهاش عملی نشد.
پس از اظهارات این زن، پدر درسا کوچولو گفت: سالهاست که جواد و خانوادهاش نسبت به ما کینه به دل گرفتهاند. علتش را نمیدانیم. اصلا از ما خوششان نمیآید. آن روز هم وقتی صدای جیغ و فریاد همسرم را شنیدم که میگفت دخترمان را دزدیدند، بلافاصله به سمت آنان رفتم. ناگهان جواد با چاقو به سمت من حمله کرد و قصد کشتن مرا داشت!
جواد نیز که به همراه وکیلش در دادسرا حاضر شده بود خود را بیگناه دانست و گفت: من اگر قصد کودکربایی و سرقت طلاهای این دختربچه را داشتم چرا باید دختر این خانواده را میدزدیدم که وضع مالی خوبی ندارند!
وی ادامه داد: هیچ اختلاف و کینهای بین ما و این خانواده وجود ندارد. آن روز در پارک با هم جر و بحث کردیم اما ماجرای سرقت، کودکربایی و چاقوکشی دروغ است.
وی افزود: فکر میکنم پدر و مادر درسا مرتب فیلمهای ترسناک و جنایی تماشا میکنند که ماجرا را اینطور به تصویر کشیدند و طوری جلوه دادند که انگار من یک کودکربا هستم و میخواهم از آنها باجگیری کنم!
ماجرایی که مادر درسا تعریف کرد بیشتر شبیه یک فیلم گانگستری بود، هیچکدام از اظهارات این زن و شوهر را قبول ندارم، میخواهند برایم پاپوش درست کنند.
پس از ادعای این پسر جوان، پدر درسا مدعی شد که بزودی شاهدان درگیری را به دادسرا معرفی خواهد کرد تا صحت ادعایشان را تایید کند. تحقیقات در این پرونده پیچیده ادامه دارد تا زوایای پنهان آن آشکار شود.