دولت باکو روز 31 دسامبر را به بهانه سالگرد پیمان ننگین گلستان به عنوان روز همبستگی آذربایجانی های جهان! اعلام نموده و در هفته های اخیر تبلیغات گسترده ای را بر علیه تمامیت ارضی ایران به راه انداخته است.
«الهام علی اف»، رییس جمهور جمهوری آذربایجان به مناسبت این روز خود را رهبر آذری های جهان خوانده و گفته است:" هموطنان عزیز! هم تباران محترم!... موجودیت دولت مستقل آذربایجان، شرایط گسترده ای را برای تقویت هر چه بیشتر اتحاد ملی میان آذربایجانی های دنیا و سازماندهی هموطنانمان فراهم می کند. در همین حال، هم تباران خارج از کشور {منظور ایران} نیز برای توسعه کشورمان و یاری رساندن به حل مشکلاتی که بروز می کنند، تلاش می کنند، مثمر ثمر شدن این یاری رسانی در سایه اتحاد منسجم نیز به امر سازماندهی دیاسپورا (جمعیت ذی نفوذ در خارج از کشور،منظور ایرانیان آذری) اهمیت زیادی می دهد و به این روند کمک همه جانبه می نماید."
«علی اف»، پا را از این هم فراتر گذاشته و با وقاحت تمام در ادامه پیام خود اعلام کرده که در سال آینده کنفرانس به اصطلاح «سومین کنگره سراسری آذربایجانی های دنیا» برای فراهم نمودن زمینه های تجزیه ایران در شهر باکو برگزار خواهد شد.
این در حالی است که لابی اسراییل ـ باکو همواره درایجاد اختلال در نظم و امنیت و تمامیت ارضی ایران تلاش می نماید. قابل توجه این که بر اساس برآورد ها هم اکنون پنجاه هزار آذري در اسرائيل و صد هزار اسرایيلي در آذربايجان زندگي مي كنندو به رغم رافت و خویشتنداری جمهوری اسلامی نسبت به این همسایه گستاخ متاسفانه بار ها و بار ها شاهد نا سپاسی و گزاف گویی این فرزند ناخلف ایران بزرگ بوده ایم.
بر این اساس برای یاد آوری تاریخی بر آن چه بر سرزمین های قفقازی ایران در طول 198 سال از جدایی آنان گذشته مروری بر پیشینه تحولات منطقه آذربایجان واقعی و تاریخی به مرکزیت تبریز و اران و شروان تاریخی به مرکزیت باکو بسیار به جا خواهد بود.
تغییرنام تهدید کننده اران و شروان تاریخی دولت کمونیست باکو از بدو شکل گیری در سال 1918 میلادی با اقدامی ضد اخلاقی و ضد تاریخی نام سرزمین آذربایجان ایران را بر روی سرزمینی نهاد که در همه تاریخ به عنوان «آلبانیای قفقاز» یا «اران و شروان»، نامیده شده است. اطلاق سرزمین های شمال ارس به آذربایجان از همان آغاز اعتراض های گسترده ای را در ایران موجب شد و روز نامه ها و روشنفکران ایرانی از جمله علامه «دهخدا» و «ملک الشعرای بهار» با تیز بینی این اقدام را زمینه سازی برای ادعاهای ارضی آینده و ادعای مالکیت بر آذربایجان واقعی و جدایی آن از خاک ایران تعبیر نمودند. پیش بینی که به نظر می رسد پس از یک سده با اقدامات تحریک آمیز سران باکو به واقعیت نزدیک است.
مروری بر سلسله اقدامات ضد ایرانی سران مسکو و باکو در دو مقطع 1918 میلادی و 1991 میلادی ( زمان جدایی از شوروی) موید این نکته است که روسیه و بعدها دولت شوروی تلاش بسیاری کرده اند که بستر های بازگشت سرزمین های از دست رفته ایرانی در قرارداد های گلستان(1813) و ترکمانچای(1828) را به ایران از بین ببرند. بر این اساس فر آیند جعل هویت،تاریخ سازی و تحریف واقعیت های پیوستگی های منطقه به ایران و دامن زدن به اختلافات ساختگی نژادی با هدف دور کردن مردم قفقاز از ایران و در مرحله بعد تجزیه آذربایجان تاریخی از ایران مورد توجه دولتمردان مسکو وباکو قرار گرفت.
مرز های ایران پیش از قرار داد گلستان با خط قرمز و مرز های قرار داد گلستان 1813 با خط سیاه مشخص است.توضیح این که مناطق پایین خط سیاه از جمله تالشستان پس از قرارداد 1828 ترکمانچای از ایران جدا شد . سندی که در ادامه خواهد آمد، یکی از صدها سند تاریخی مربوط به فعالیت های انجام شده توسط ضد ایرانیان آن سوی ارس برای تشکیل به اصطلاح آذربایجان واحد است که در کتاب«اسناد روابط ایران و شوروی در دوره رضاشاه / 1304 ـ 1318 هـ. ش» توسط سازمان اسناد ملی ایران به سال 1374 چاپ شده است.
این سند، گزارش کنسولگری ایران در ایروان به اداره دوم سیاسی وزارت امور خارجة ایران است که در تاریخ 14 آذر 1305 هجری خورشیدی نوشته شده و در صفحات 12 و 13 کتاب ، متن این سند بدین قرار است: اداره دویم سیاسی، سواد راپرت قنسولگری ایروان، 14 آذر 1305{ خورشیدی}، نمرة 1810
«از قرار اطلاع خصوصی که به این قنسولگری رسیده، چندی است در آذربایجان قفقاز کمیتهای تشکیل شده که مرام آنها یکی نمودن آذربایجان ایران با آذربایجان قفقاز است. به عبارت اخری کمیته مزبور در تحت این عنوان که چون اهالی آذربایجان ایران و قفقاز هر دو از طایفه مغول [؟!] بوده، قومیت و ملیت آنها یکی است و به کلی از ملت فارس مجزا میباشند. لذا میبایستی این دو قسمت باهم متحد گشته، یک حکومت جمهوری شوروی تشکیل دهند و برای نیل به این مقصود هم کمیته مزبور مشغول عملیات شده، در هر یک از حکومتهای متحده قفقازیه مثل تفلیس، ارمنستان، نخجوان و غیره شعبه تشکیل داده، همه وقت مبلغین نیز با وجه به تبریز اعزام میدارند. چندی قبل هم شخصی موسوم به «کریم کریم اف» را با یک نفر زن یهودیه و مقداری وجه برای تبلیغ به تبریز اعزام داشته بودند که مشارالیه چندین کرت به تبریز رفته و مراجعت کرده است. نظر به اهمیت موضوع حسب الوظیفه مراتب را به عرض رسانده، …»
با این نگرش وارونه بود که نشان ضد دینی و مغولی «بوزگورد» (گرگ خاکستری) به عنوان نماد هویت دولت پان ترکیست آن سوی ارس در سطح گسترده به کار گرفته شد و همزمان سران باکو از هر گونه توهین، بی احترامی و تحریف به هر آن چه مربوط به هویت ایران می شد، از جمله نژاد و تمدن کهن ایرانی، زبان ملی فارسی و شخصیتهای تاریخی ایران زمین از جمله کوروش هخامنشی، بابک خرم دین،نظامی گنجوی و...فرو گذار نکردند.
در این راستا کاربرد زبان فارسی در سرزمین های آن سوی ارس که در دوران پیش از کمونیست ها و امپراتوری تزار ها "Persidesky" یعنی سرزمین ایرانی نامیده می شد. به طور کامل ممنوع شد و با گسترش زبان ترکی در آن سامان کاربرد زبان های اقوام مختلف ساکن سرزمین های آن سوی ارس همچون تالشی، کردی،لزگی ،آوار،ارمنی وگرجی نیز در تهدید و انزوای جدی قرار گرفت. بر این پایه تالشی ها حتی اجازه سخن گفتن و نشر کتاب و شعر و... به زبان تالشی که ریشه ایرانی داشته و به فارسی بسیار نزدیک است نداشته و ندارند.
تنوع و گوناگونی زبانی ،قومی در مرز های کشور هشت میلیون نفری شمال ارس و قلمرو اقوام مختلف تالشی،لزگی،آوار،کرد،ارمنی و ... در این نقشه به خوبی نمایان است. نقشه بین المللی ایران در دوره صفویه که منطقه شیروان قفقاز از آذربایجان به مرکزیت تبریز به طور جداگانه درج شده است.