معاون محترم فرهنگی اگر فرصت داشتند، پاسخ بدهند!
توهین علنی به دفاع مقدس توقیف نمیشود، اما روایت تاریخی...!
«تابناک» با عذرخواهی از خوانندگان، تنها چند مورد کوچک (بخش‌های قابل انتشار) از حدود صد مورد موجود در این رمان را تقدیم مسئولان فرهنگی کشور میکند. نام ناشر و کتاب نزد «تابناک» محفوظ است، نه برای توقیف رمان، بلکه برای تسلیت به اداره‌ای که...
سرویس فرهنگی ـ کتاب بایرامی، در حالی بدون سروصدا توقیف شده است که برخی با نوعی آسمان ریسمان بافتن و ارتباط دادن این داستان تاریخی مربوط به صد سال پیش به رخدادهای پس از انتخابات، خواستار اصلاحیه و توضیح ناشر و نویسنده شده اند، ولی کتاب یک ناشر دیگر که سال گذشته منتشر شده و سراسر توهین به دفاع مقدس و رزمندگان با اخلاص کشورمان است، بدون هیچ نظارتی در بازار کتاب موجود است.به گزارش «تابناک»، معاون جدید فرهنگی وزارت ارشاد که در آغاز ورودش به این سمت، از افق‌های روشن و پیگیری مطالبات صنفی و ساده‌سازی روند دادن مجوز به کتاب‌ها خبر داده بود، این روزها نه تنها با رسانه‌ها گفت‌وگو نمی‌کند، بلکه از روبه‌رو شدن با نمایندگان رسانه‌های گروهی نیز دوری میکند و تنها با برخی رسانه‌های همسو با دولت، آن هم از موضع بالا و نه پاسخگویی به مطالبات سخن می‌گوید.
وی در آغاز ورودش به معاونت با خبر رفع توقیف 285 عنوان کتاب، همه رسانه‌ها را شوکه کرد، در حالی که هرگز لیستی از این عناوین منتشر نشد و بارها تلویحی و غیر رسمی اساس این خبر، تکذیب شد. او همان روزها گفته بود که روند اعطای مجوز را ده روزه می‌کنیم و اگر دیرتر شد، ناشران می‌توانند کتاب را منتشر کنند! نتیجه این شعار غیر کاربردی کاملا مشخص بود و این روزها حتی کتب قرآنی و دینی نیز نزدیک به یک ماه در ارشاد معطل می‌مانند.
به تازگی، بهمن دری نیز در اظهار نظر فوق‌العاده‌ای به ایرنا گفته است: «لایحه کاربری فرهنگی به تازگی در کمیته اصلی دولت تصویب شده که اگر اتفاق بیفتد، تحولی در این بخش صورت می گیرد. هم اینک دو هزار کتابفروشی در کشور وجود دارد که با اجرای این لایحه به چهارصد هزار کتابفروشی می‌رسند و در این لایحه، همه مجامع مسکونی مجتمع‌ها به کتابفروشی و عرضه و توزیع تبدیل می شود.»
بد نیست ایشان سازوکار این اتفاق مبارک را هم برای مخاطبان و اهل فرهنگ تشریح کنند، که چگونه در دو سال، دو هزار کتاب فروشی به چهارصد هزار واحد می‌رسد؟! آیا اعلام این گونه آمار مانند همان مجوز یک هفته‌ای و یا رفع توقیف 285 کتاب با یک امضا، جز اینکه باعث بی‌اعتمادی مخاطبان و اهالی فرهنگ به وزارت فرهنگ می‌شود، عایدی دیگری هم دارد؟
در همین زمینه، بد نیست معاونت فرهنگی این نکته را هم پاسخ بگوید که چگونه رمان «مردگان باغ سبز» محمدرضا بایرامی که روایتی تاریخی از آذربایجان حدود صد سال پیش است و مربوط به حزب دمكرات آذربايجان، به خاطر خبرسازی یک عده و توهمات یک عده دیگر، مبنی بر ارتباط این رمان و رخدادهای پس از انتخابات سال گذشته زیر تیغ توقیف است و از ناشر و نویسنده تعهد و بازنویسی و اصلاح خواسته شده، اما رمانی که سال گذشته، یک ناشر شناخته شده در تهران منتشر کرده و سراسر توهین به انقلاب و هشت سال دفاع مقدس است، بدون هیچ تذکری، در بازار کتاب وجود دارد؟ رمانی که در آن واژه هایی همچون «جان بر کف، مقدس، مخلص، جانباز، شیمیایی، روحانی و...» علنا مسخره شده است و اصول اولیه اسلام و نه شبهات و برخی موضوعات مورد بحث، زیر سوال رفته و به راحتی به آنها تاخته شده است. مفهوم شهادت در این کتاب با کشته شدن برای هیچ و پوچ یکسان دیده شده و دفاع مقدس هشت ساله محملی برای ایجاد نفرت از انقلاب بیان شده است.
«تابناک» با عذرخواهی از خوانندگان، تنها چند مورد کوچک (بخش‌های قابل انتشار) از حدود صد مورد موجود در این رمان را تقدیم مسئولان فرهنگی کشور میکند. نام ناشر و کتاب نزد «تابناک» محفوظ است نه برای توقیف رمان، بلکه برای تسلیت به اداره‌ای که در بررسی کتاب، نویسندگان خوش‌قلم و متعهد کشورمان را بیشتر زیر ذره‌بین دارد و بیشتر از آنکه نگاهی ملی و فرهنگی بر بررسی کتاب داشته باشد، نگاهی سیاسی و حزبی دارند.
ـــ توی خط، آلبوم عکسی درست کرده بودیم از بازیگران زن مطرح دنیا، شبی پنجاه تومان کرایه می‌کردیم، آن عکس‌های نیمه لخت، بچه‌ها را داماد می‌کرد و سهمیه آب حمام را چند برابر کرده بود... ما عاشق هنرپیشه های خارجی هستیم و بودیم... .
ـــ ما زاییده نفرت بودیم، آنها هم همینطور... محصول عشق نیستند، وقتی پدرشان در مادرشان دمیده، خبری از عشق نبوده، غریزه بوده، غریزه بوده که می تاخته... به تاخت تا دویاره زنی که مادرشان بوده تاخته بوده... نفرت اینجوری تخم‌ریزی میکند...
ـــ گفتم: مادر! اینا هفته ای یه بار سر زخم مردم را وا میکنن (مربوط به بحث تفحص و تشییع پیکر پاک شهدا) ... نمی‌ذارن روی زخم مردم پوست نو بشینه... از فراموشی می‌ترسن.
ـــ خیلیها منتظرن مادر!
ـــ اینا رفیق دزد و شریک قافله‌ن...
غیر قابل انتشار: ۳
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۸۴
چقدر درست گفته دستش درد نكنه خيلي سوزونددت نه! پاسخ ها
محمد
| 
| ۰۷:۲۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
با خواندن چند خط نمیشه اظهار نظر قعی کرد.این کارها رو باید ناظرین بکنن.ما که نمیتونیم سرمونو تو هر سطل زباله ای بکنیم به امید اینکه توش یه همبرگر پیدا کنیم!از این کتاب های شنگول هم تا دلتون بخواد ریختهمنتها این یکی شما رو سوزونده, دو تا دیگش دل یک مادر رو که بچش داره اون رو می خوانه.ارشاد فعلا بره سراغ فیلترینگ! علی
| 
| ۰۸:۰۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
امثال من و شماهاییم که زاییده غریزه اید نه عشق!زاییده نفرتیم! با عکس های .. صفا می کنیم و .. . نمونه اش همون عکسهایی که توی موبایلامونه. ما بیچاره های مونده در راه و سرگردان این دنیاییم. اونا .. اونایی که رفتن تو ملکوت اعلی سیر می کنن. شاهدن. مبشرن. من و تو بدبخت و آواره ایم..
رزمنده جانباز 16ساله در زمان جنگ
| | ۱۰:۰۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
عزیز دلم فکر کنم در جمع حیوانات هم بطور غریزی حیوانی که از دیگران دفاع کند ارزشمند است ..من وتو ادعای انسان بودم داریم... بی انصافی از این بالاتر...یادم نمی اید غیر از کتاب خدا ودعا وفیلم ویدئویی درس اخلاق چیزی دیده باشم...یادم نمی اید غیر از خواب ساعت نه شب و بر پا دادن 12شب وچندین کیلومتر پیاده روی تا اذان صبح وبعد هم زیارت عاشورا ونماز وامثالهم چیزی دیده باشم ...یادم نمی اید غیر از نماز شب سید محمد 15 ساله وبقیه شهدا چیزی دیده باشم عزیز دلم شما که همچون غرب خود را متمدن می شمارید چرا در این باب تابع انها نیستید که بعد از چند دهه هنوز یاد سربازان جنگشان را با عزت وافتخار می برند...خدایا گرچه جگرم سوخت اما نیازی ندارم غیر از تو شاهدی بر حقانیت رزم وجنگم بگیرم ناشناس
| 
| ۱۱:۰۲ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
جناب مثل اینکه شما خیلی از جاهای دیگه ای سوخته که به همچین عقده گشایی هایی میگی درست گفته!!!! ناشناس
| | ۲۳:۰۳ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۱
ماتو جبهه جز پاکی ندیدیم احتمالا اون قسمت زادو ولد که میگی درسته تجربه خودته ناشناس
| 
| ۱۸:۴۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۲
اون دنيا ديدن سوختن تو كيف داره بيچاره! به نظر من هم کاملا موهن و نامناسبه. اما ببینم آیا اخراجی ها دست کمی از این داشت؟؟ آیا اونجا هم تقدس دفاع ملی ما به سخره گرفته نشده بود و لوث نشده بود؟؟اتفاقا اون چون به صورت زیر جلذی و بدون الفاظ رکیک این کار رو کرده بود ضررش جدیتر و موثرتر بود.
پاسخ ها
ناشناس
| | ۰۸:۴۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
من خواهر یک شهید و از خانواده ای هستم که چهار شهید تقدیم این مرز و بوم کرده است. از خواندن و شنیدن این مطالب و دیدن فیلم هایی چون اخراجی ها منزجریم و متاسفیم که حاصل خون شهیدان عزیز ما ، که به جق برترین های دوران خود بودند، این شده است که عده ای، هر چه می خواهند و می پسندند را به نام دفاع مقدس و به نام فرهنگ جبهه و شهادت به خورد مردم می دهند. می خواهم مسئولین محترم بدانند که خانواده ی شهدا از اوضاع فعلی ناراضیند و از ایشان و سیاست های نادرستشان به خداوند شکایت می برند. سلامبا چند جمله ی انتخابی نمیشود اظهار نظر قطعی کرد.
بگيد اسم نويسنده اين کوفتي رو! جدن كه اين رمان ماجعه آميز است اگر واقعیت باشد ، متاسفم برای ارشاد و ویزرش .... این دیگه چه کتابیه حالم بدشد .من خودم امسال چند تا رمان خریدم که از خریدنشون پشیمون شدم پر بود ازحرفای بد .واقعا نمیدونم اینا چجوری مجوز میگیرن. پاسخ ها
ناشناس
| | ۱۵:۴۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
آخه تو از این چندتا جمله فهمیدی کتاب چیه که حالت بد و خوب بشه؟ احتمالا کتابایی هم که خریدی فقط جلدشو نگاه کردی ناشناس
| | ۱۴:۲۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۲
همونجوری که این آقایان مجوز گرفتند من آدم متعصب و مدعي تدين نيستم ولي واقعا" شرمم آمد از خون شهيدان ميهن و آنچه مي ماند اسلام و سر بلندي شهدا و رزمندگان است موضوع این نیست که مشکلی ظاهراً وجود دارد. مشکل این است که نه می توان آن را مطرح کرد و نه انتظار جوابی را باید داشت. این حالت ، حتی مثبت ترین کارها را هم زیر یک علامت سؤال بزرگ قرار می دهد و نظم ذهنی جامعه را به هم می ریزد. کجایید ای شهیدان خدایی؟! اولی خیلی ضایع بود. لطفا حذفش کنید. مایه افسوس و درد است . چشم وریر ارشاد روشن . اقای ارشاد خدا وکیلی حاضر هستی چنین رمانی را دخترت بخواند . معاونت فرهنگی که کولاک کرده...دوساله 2هزار کتابخانه رو 400هزارتا...بابا ای ول!!!!!!!!!!!! کلا این جماعت تو آمار های شاخ دار تبحری خاص دارند بیشتر از آنکه نگاهی ملی و فرهنگی بر بررسی کتاب داشته باشد، نگاهی سیاسی و حزبی دارند.این بخش گزارش عالی بود...
به یاد برادر شهیدم مینویسم که دور باد از شهدا هر گونه کج فهمی.در عملیات خیبر در پل طلائیه وقتی مجروح شد دوستانش میگویند او را با هزار زحمت در زیر آتش دشمن به عقب آوردیم لحظات آخر دیدیم با وجودی که زخمی بود و خون زیادی از بدنش میرفت پاها را جمع کرده بود گفتیم پاهایت را دراز کن تا اذیت نشوی . او گفت : این عملیات با رمز ائمه اطهار شروع شده من وجود ائمه را در اینجا احساس میکنم بنابراین رسم ادب به جای آورده و پایم را دراز نمیکنم . این گوشه کوچکی از روایت مردان مرد بود برو توبه کن .
خیال میکنی وقتی میگن "هر انقلابی؛ بچه هاشو میخوره" یعنی چی؟ ضمنا خیلی ناراحت نشو تا دار دنیا بوده و هست همینه و خواهد بود. انصاف رو خوردن و یک آب هم روش. الحمدلله نه اونهایی که رفتن از این اراجیف ککشون میگزه و نه اونایی که موندن. فقط زمستون میگذره و روسیاهی به ذغال میمونه. که تا بهار هم راهی نیست. شما اول و آخر دیالوگها رو قیچی کردین، معلوم نیست این دیالوگها مال کدوم تیپ از آدماست. تو این کشور خیلیها این حرفها را میزنند که میتونن کاراکترهای این و یا آن کتاب باشند. اتفاقاً همینها تو جبهه هم بودن، اونا نه ادعای پیامبری دارند نه امام زادگی، به کشورشان حمله شد و رفتند دفاع کردند، روسها و دیگران هم در مقابل حمله مهاجمین همین کار را کردند، بدون آنکه مسلمان باشند.
علاوه بر این ممکنه کاراکتری برای خنداندن دیگران چرند بگوید و یا غلو نماید، نه از روی بدجنسی بلکه از لودگی. اینجور آدما هم زیاد داریم، یه نگاهی به جوکهای سیاسی و اس ام اس ها بندازید. اگه قرار باشه ما به هر بهانه ای قلم بشکنیم و بازی سیاسی را وارد روندی کنیم که اقتصاد و فرهنگ را نابود کنیم جواب فرزندانمان را چه میدهیم. تو را خدا کمی دلتان برای کشورتان بسوزد.
پاسخ ها
متین
| | ۰۸:۴۹ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
در تایید آقای حسینی میگم که کارهای شما دقیقا مثل کارهای امثال ده نمکی تو انتخابات سال 76 و بعد از آن در روزنامه های شلمچه و یالثارات شده ، این کاری که در انتشار این مطالب ناقص کردین کاره قشنگی نیست. رمان اگر خوب نباشه و به دل نشینه و اشکال داشته باشه ، باید با نقد در رمانهای دیگر صیغل بخوره. خوب خواننده طبق شعور خودش این کتاب‌ها را نمی‌خرد یا خوشش آمده می‌خرد و می‌خواند؛ تا کی شعور مردم را اینفدر پائین در نظر می‌گیرید پاسخ ها
ناشناس
| | ۲۲:۵۵ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۸
شما اول کتابو میخونی بعد میخری؟ واقعا تسلیت! ما واقعا این همه مشکلات داریم یا تحمل پذ یری ما کم است یا ما یکدیگر تعامل نداریم تکان میخوری مورد هجمه قرار میگیری خسته کننده شد همه چیز ما شما فکر می کنید دشمن دست نشانده ومزدور فقط درمراکز نظامی وامنیتی وارد می کند ؟ نخیر اقا بلکه انها در صدا وسیما و مراکز کلان فرهنگی وجراید نفوذی دارند یواش یواش داریم میزسیم به جایی که همه آرمانها را فراموش کنیم متاسفم اين ديگه چه جورشه؟اسم رمان كو؟ اینکه مستقیم با تکه برداری از یک متن ان را به خورد افراد بدهیم کاری ناعاقلانه و ناصواب است بهتر بود که نام کتاب را با صفحات نوشته شده قید میشد تا ما (خواننده این متن)یک طرفه به قضاوت ننشینداگر فکر میکنید گفتن نام کتاب تبلیغ و اشاعه فساد است اوردن تکه هایی از کتاب به صورت مستقل فساد را رایج تر میکند
با تشکر
پاسخ ها
ناشناس
| | ۰۰:۳۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
هر كدوم از اين تكه ها كافيه تا بفهميم كه كليت كتاب چه حرفي داره.اين حرف شما پاك كردن صورت مساله است.
بايد با اين مسائل برخورد بشه.
اسم رمان دوم را بنویسید پاسخ ها
ناشناس
| | ۱۷:۲۰ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۱
دلت خوشه اشرف جان...من 2 دفعه تو لینک "تماس با ما" ازشون خواستم اسم کتابو واسم میل کنن انگار نه انگار...
به خدا خیلی خرین :( پاسخ ها
ناشناس
| | ۰۱:۰۵ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
لطفا القاب خودتون رو به بقیه نسبت ندین ناشناس
| | ۱۸:۵۷ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۲
alan ki kheili khare ?? nevisande romane?! ershad? tabnak?! اگر چنین کتابی در زمان اصلاحات منتشر می شد ,سراسر کشور را کفن پوش می کردند و فریاد و اسلاما انها گوش فلک را کر می کرد.عدم واکنش فعلی نشان می دهد که این اقایان درد دین ندارند و درد انها درد قدرت و ثروت است, دین را حکومتی می خواهند و مردم را فرمان بردار
پاسخ ها
ناشناس
| 
| ۲۳:۱۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۸
آنهایی که در دوران دفاع مقدس در جبهه ها حضور نداشتند، با رواج این قبیل رمان های دشمن شاد کن سعی می کنند بتدریج عدم حضور خود در جبهه های دفاع مقدس را به یک ضد ارزش تبدیل کنند. ناشناس
| | ۰۸:۵۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۲۹
امان از درد و عقده ی قدرت. امان! ناشناس
| | ۱۷:۲۲ - ۱۳۸۹/۱۱/۰۱
ای قربونه دهنت...حرف دل مارو میزنی...
کجایند کفن پوشان قم!!!!؟؟؟؟
تاریک ناک اینها را از کجا اوردی؟ یه عده رفتن شهید شدن و یه عده هم...خدایا مملکته داریم؟ با سلام به بازتابیان دیروز و تابناکیان دلسوزِ امروز؛لطفا :
اسم کتاب ونویسنده ناباب و ناشر پرخواب آنرا ایمیل فرمائید تا برایش بنویسم که،اظهاراتش در خط بی.ار .تی از غرب به شرق تهران نگاشته شده است نه در خط مقدم که ایشان افاضه فرمودند!
لطفا اسم کتاب رو بگید تا بشه تو دهن این متعصبان .... رد. وقتی که کورکورانه از همه چیز دولت حمایت می کنند. اگه جون و خون برای حفظ ناموس و خاک وطنشون داده بودند، حتی فکر این اراجیف هم به ذهنشون نمیرسید. نویسنده مورد بحث ظاهرا جز. نیروهای لشگر گارد ریاست جمهوری عراق بوده و خاطرات خود را نگاشته ولی انتشار آن در ایران جای تعجب است کاملا واضحه که نویسنده دارای عقده های روانی هست که میتونه حاصل مسایل مختلفی باشه مثلا ما تو دانشگاه که بودیم افرادی رو میدیدیم که ضعف علمی خود از بابت عدم راهیابی به رشته های دلخواه خودشون رو به گردن چهار تا بچه شهیدی که با سهمیه اومده بودند بالا مینداختند واضحه که مثلا اون ادمی که اونجا اونطوری برخورد میکنه وقتی که قلم دست میگیره اولا سعی میکنه که شخصیتهای ساخته و پرداخته ذهنش رو مطابق با شخصیت خودش همانند سازی کنه ثانیا تمام عقده های روانی حودش رو سر اون آدمهایی خالی کنه که حداقل در اون زمان تقریبا (99.99%) ازین افکار مبری بودند تو رو خدا اين جور به آثار ادبي حمله نكنيد. اجازه دهيد همه اثر مطالعه شود. با نگاه گزينشي نمي شود كل اثر را نقد كرد. تو رو خدا در عرصه فرهنگ خيلي عقب هستيم و خود آقا هم هميشه در اين مورد تذكر مي دهد. فرهنگ عرصه بازي است و بايد به آن فرصت اصلاح داد نه اينكه با حمله به يك اثر فضا را بسته كنيد. تو رو خدا سايت خوبي هستيد اما در نقد فرهنگ و هنر و ادبيات اين طور عمل نكنيد. كار فرهنگي خيلي متفاوت از سياست است. جرم نويسنده اين كتاب كمتر از سلمان رشدي نيست وقتي مسؤولين فرهنگي ما بيكار نشتند تا قهرمان يه افسانه مثل جمونگ بشه الگو براي جوانها از اونا چه انتظاري مي شه داشت فقط بايد گفت "الهم اجل لوليك الفرج" اقای ارشاد خدا وکیلی حاضر هستی چنین رمانی را دخترت بخواند متاسفم.همينتابناك اگه گوششون بدهكار نبود اسامي رو بيار
با سلام خدمت سخت کوشان سایت آگاهی بخش تابناکوقتی فیلم موهن دموکراسی در روز روشن و پیک نیک در جبهه که به واسطه باز کردن راه توهین به رزمندگان دفاع مقدس توسط فیلم تخیلی اخراجی ها ساخته می شود نه بنیاد حفظ آثار و نه وزارت فخیمه ارشاد انگار نه انگار که به پاک ترین نسل این کشور توهینی شده است...
وای به حال نویسنده ای که بخواهد در آثارش از این رزمندگان دفاع کند نه تنها کتابش غیر مجاز اعلام می شود بلکه انواع ترفند ها را برای از صحنه خارج کردن او انجام می دهند.
و دریغ از دقیقه ای وقت از معاونت فرهنگی یا وزیر محترم ارشاد برای دادخواهی...متاسفم ولی من دریای دردم در این زمینه ولی هیچکس نخواست تا صدای من و امثال من را در اجحاف وزارت ارشاد و بنیاد حفظ اثار بشوند! ظاهرا قرار است تنها به آثاری توجه شود و حمایت ویژه شود که در آن آثار به مقدسات و باور های نسل پاک جبهه توهین شده باشد ... کتاب و فیلم از این دست بسیار است ولی کو گوش شنوا
الوعده تا عمل.ازاین رخدادها افتاده و خواهدافتاد.تاسف........ مورد اول عجیب بودچیزی به این واضحی که درش مضامین کاملا غیر اخلاقی داره منتشر میشه اونم در مورد مسئله ی بسیار مورد توجه نظام جمهوری اسلامی که باعث میشه همه نسبت به رزم اوران دوران جنگ بدبین بشن
من که اصلا فکر نمیکردم از این صحبت ها بوده باشه شایدم بوده ولی بیانش اینطوری و اینکه اجازه ی چاپ بدن واقعا عجیبه اون وقت کتب دیگه رو با وصل کردن به مسائل بی ربط و انواع اقسام تهمت ها, ممنوع میکنن , حتی کتاب های رمان کودک و نوجوان که همش افسانه و خیال پردازیه
جملاتي كه از آن رمان آورده بوديد رقت آور و شرم اور بود. واقعا متاسفم همین! وزارت فرهنگگگگگگگگگگگگگگگگ وارشاد اسلامی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟واقعآمتآسفم جهت اطلاع عرض کنم معاون جدید خرداد امسال اومدن و کتاب پارسال قطعا زیر نظر ایشون نبود ولی در کل باید خیلی دقت داشت تا آرمانهای شهدا راحت مورد تمسخر قرار نگیره و به جای هزینه کردن شهدا برای تبلیغ خودمون و صلاحیت دادن به خودمون بیاییم بیشتر اونهارو بشناسیم
بابا خفه شین، چیزی که برای شما اهمیت نداره تاریخ این مملکت انا لله و انا الیه راجعون اين وزير و معاون مي دانند بايد جوابگو باشند ؟!!! اين رمان كثيف را اسمش را چرا اعلام نمي كنيد؟ از چي مي ترسيد چرا از گفتن حرف حق ترس داريد ؟ اگر افكار پستي كه اين حرف هاي زشت را به رزمندگان پاك و جان بر كف ما رسوا نشوند آينده جوانان ما را خراب خواهند كرد خدايا!تو به داد ما برس اینگ.نه نقل قول کردن منصفانه نیست. اما در اینکه سطح ادبیات نوشتاری و دیداری ما چه در تلویزیون و چه در سینما حتی در برنامه های کودک نزول که هیچ سقوط کرده هیچ شکی نیست. فقط می خواهم مصفانه به ادبیات سالهای 60و70 بیندازید اخیراً کتابی را به اجبار به عنوان پروژه درسی جهت ترجمه خریدم که این کتاب صاحب چند جایزه و تقدیر و.. بود ولی کل متن کتاب مربوط به عقده های جنسی یک جوان مجرد بود که مکررآ با ادبیات خاص خود به زیبایی اندام خانمی در هنگام راه رفتن و ..و آرایش غلیظ و نگاه و فکر عریان و لخت طرف صحبت می کرد و من از اینکه باید این کتاب را ترجمه کنم از خودم هم شرمنده شدم و هر خط از این کتاب را می خواندم این سوال برایم مطرح می شد که این چطور مجوز گرفته و احتمالاً با لابی گری های که با ناشر و ناشر با ... دارد اینها چاپ و منتشر می شوند! سایت محترم تابناکاین که یک نفر مثلا اهل انتقاد در سایت شما بیاید و به سفارش دیگری ، نه به خاطر خدا و روشن کردن ذهن دیگران چیزی بنویسد و زندگی و روزگار نویسندگان را به خطر بیندازد خلاف شریعت اسلام عزیز است . آیا واقعا کسی که مطلب نقد می نویسد آنقدر ها سواد و تقوا دارد که هر چی دلش خواست ننویسد ؟
شما در این مقاله به چند چیز توهین کرده اید و فکر خودتان را برتر از همه نشانده اید :
اولش به وزارت زحمتکش ارشاد اسلامی
بعدش به نویسندگان
من می خواهم بپرسم آیا شما شانسی لای کتاب باز می کنید و هر جمله ای بد بود را می آورید ؟
دست بردارید از این رفتار .
تا آنجا که من کتاب می خوانم هیچ نویسنده ای که ایرانی باشد و شهدای عزیزمان را بشناسد در ایران نیست که به شهدای گرانقدر و انقلاب عزیز و جنگ توهین نماید .
آقای نقد نویس و نکته گیر !
چشم های خودتان را بشویید و به قول سهراب سپهری عزیز جور دیگر ببینید .
خدا همه مان را هدایت کند
شما ببینید اگه ما جوونا نتونیم با یقین کامل در مورد انقلاب و جنگ قضاوت کنیم که اون هم به خاطر تحریف بوسیله بعضی ها هست، دیگه در مورد اسلام و امامامون که 1400 سال پیش بودن چه طوری می تونیم در مقابل این وهابیا جوابی داشته باشیم . منکه متاسفم ممنون از اطلاع رسانی شما در این موضوعات! بیشتر از آنکه نگاهی ملی و فرهنگی بر بررسی کتاب داشته باشد، نگاهی سیاسی و حزبی دارند. به جمله خوبی اشاره کرده اند. در این گزارش با نگاهی سیاسی و حزبی سعی شده با این کتاب برخورد بشود. مشکلات فردی تان را با ناشران و نویسندگان به دیگران منتقل نکنید. خوشبختانه مردم ما آگاه هستند و می توانند تشخیص دهند که وزارت ارشاد و ممیزان آن خود قدرت تشخیص صواب را از ناصواب دارند. چنین گزارشی نه تنها مصداق نشر اکاذیب علیه نویسندگان و ناشران متعهد و دلسوز این نظام اسلامی است بلکه توهین به کارشناسان خبره وزارت ارشاد است. انتخاب گزیده هایی از یک رمان و بیرون کشیدن چند جمله از یک متن و کانتکست آن چیزی از ارزش رمان و از زحمات وزارت ارشاد نمی کاهد. لطفا سیاه نمایی نکنید. دست دولت و وزیر ارشاد درد نکنه.این کتاب دسته کمی از فیلم اخراجی ها ندارد. با تشکر از شما به دو علت1. با روشن گری و استدلال مکتوب سلیقه ای بودن و عدم وجود قوانین مشخص در مورد ممیزی در ارشاد را نشان دادید.
2. با محفوظ تگه داشتن اسم فردی که این رمان را نوشته حسن نیت خود در باز بودن ابراز عقیده در حوزه فرهنگ را نشان دادید.
سخنی هم با نویسنده رمان دارم
دوست عزیز گرچه بنده هم با مقدس سازی جنگ موافق نیستم و این را هم که از شهدای جنگ انسانهایی فرشته گونه و دست نیافتنی برای جوانان امروز بسازند را مثبت ارزیابی نمی کنم اما فکر می کنم ارزش عملی که نسل اول انقلاب در جنگ انجام دادند در نزد همه مردم ایران محترم است.
مردي درج كن؟همانند سخنان رييس جمهور تكه‌اي بردار تا طرف و ضايع كنيم؟
از يه كتاب كه حتي تعداد صفحات آن را ننوشته‌ايد داريد راجع به كل دولت و نويسندگان و غيره قضاوت مي كنيد.
از كجا معلوم اينا خاطراتي از يك اسير عراقي نباشد.
اگه زمان مهاجرانی ملعون بود همه کفن پوشیده بودند.ولی الان سفارش دادند
از قرار معلوم بین معاون محترم ارشاد اسلامی و یک عده ای در گیری وجود دارد و این میان دودش باید به چشم نویسنده و ناشر برود . آقایان قدری حیا کنید .نه در کتاب بایرامی و نه در آن کتاب دیگر خبری از توهمات شما نیست . حتما می توان این را ثابت کرد . در ضمن سایت محترم تابناک باید قدری علمی برخورد کند نه اینکه هر اباطیل ناسنجیده ای را منتشر کند . این نشان می دهد که متاسفانه سایت تابناک این روزها بدنبال ایجاد شبهه افکنی در ارکان نظام مقدس ماست . خجالت بکشید
اگر واقعا اين مطالب با همين هدفي كه شما گفتيد در اين كتاب آمده باشد كه نويسنده خيلي آدم بي مرام و بي ادب و ... بوده.اما جاي سؤال اين است كه چرا شما اسم كتاب را نياورده‌ايد. بايد خواننده بتواند رجوع كند و آنچه را كه شما گفته ايد با اصل مطابقت دهد!
چرا خودتان را اينقدر مورد وثوق تلقي مي كنيد كه در سايه آن به خودتان اجازه مي دهيد به ملت اهانت كنيد و شعور ملت را زير سؤال ببريد.
مردم بايد بتوانند راست و دروغ صحبت‌هاي شما را بسنجند.
سلام1. خوشحالم که بالاخره یکی از کتاب مظلوم «مردگان باغ سبز» دفاع کرد.
2.وقتی کتاب بایرامی و سوره مهر ( با اون سابقه در عرصه ادبیات دفاع مقدس ) یمورد ایراد واقع میشه دیگه خب ناشرایی مثل چشمه نباید گلایه مند باشن که چرا کتاب هاشون پشت در ارشاد میمونه
3.با این کتابی که درباره اش حرف زدین و اینکه چرا منتشر شده کاری ندارم ... ولی خب یه جورایی باید قبول کرد که واقعیت جنگ ما هم گفته نشده...رزمنده هام آدم بودن.گناه می کردن...معصوم که نبودن
4.دردها مکررند و ناتمام و ما مدام...آه بگذریم
نويسنده اش يا جبهه نبوده . يا اگه بوده لياقت شهيد شدن نداشته كه اين شده ديگه ما حقمان است که فحشمان بدن . وقتی نهاد ریاست جمهوری اعلام کرد که سخنرانی احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا مهمتر از عملیات والفجر ۸ بوده ، صدای شما در نیامد ، وقتی مشاور رییس جمهور - کلهر - گفت که رزمنده ها تحت تاثیر فیلمهای کابوی آمریکایی می جنگیدند ، ایضا بزرگان جنگ که در دولت نهم به نوایی رسیده بودند لام تا کام حرف نزدند.، وقتی ذوالنور و شریعتمداری هر چه از دهنشان در آمد به همسران سرداران شهید باکری و همت گفتند،هیچکس به دفاع یادگاران شهدا برنخواست ، وقتی ده نمکی گند می زنه به دفاع مقدس و هورا می کشن براش پس لابد حقمان است که در همین دولت ارزشی ! کتابی چاپ بشود که دهها مورد مثل این پاراگراف در آن دیده شود. کجایند اون کفن پوشهای قم ؟ شما هرچه دارید از شهدا وایثارگران است واقعا بی غیرتید اگر پیگیری نکنید. ای بابا کی این کتابا رو می خونه که تو ناراحت می شی شرط می بندم اگه تو هم این چیزارو نمی نوشتی این کتابم مثل خیلی از کتابای دیگه تو کتابخونه ها و کتابفروشی ها خاک می خورد و هیچ کس کنجکاو نمی شد حتی ورقشون بزنه (خودمونیما یه جورایی تبلیغشم کردی!!!!) این جملات خیلی نامناسب و زشته ولی بدون دیدن کل کتاب نمیشه قضاوت دقیق کرد.نمیشه اسم کتاب رو بگید و یا حداقل به ایمیلم بفرستید؟!
این وضعیت عوض می شه... دقیقا رمز ماندن آنان مثل آب لجنزار و مرداب همان است که نوشته است؛ هستیم و بودیم. آنان که با چشم دل معشوق را نگریستند و هر شب در فراقظش اشک ریختند روح سربلندی و ایمان را در کشور دمیده اند. چنین نخاله هایی همه جا هستند و با ممزوج کردن خود در خوبان فرصت تغذیه انگلی می یابند. من ديروز اين كتاب را تمام كردم. در پايان كتاب نوشتم« كم خودمون افسرده و سرخورده هستيم اين متن هم نمك بر زخم ما پاشيد». كتاب در1650 نسخه منتشر شده است. برادر راوي خلباني بوده كه در روزهاي اول جنگ مفقود شده و اينك نويسنده با واكاوي حالات خود، و نسلي كه در گير جنگ بوده اند خواسته است اندوه بي پايان خانواده هاي كه عزيزان خود را از دست داده اند و نيز رنجي كه جامعه در نتيجه سياست هاي غلط حاكمان در تصفيه خونين مخالفان داشته است به خواننده منتقل نمايد. بنظرم آنچه در باره جنگ و شهداي آن گفته بسيار دور از واقعيت مي باشد مخصوصا هنگامي كه خواننده خود از نزديك جنگ را تجربه كرده باشد و شب ها و روزهايي كه رزمندگان براي عمليات آماده مي شدند را شاهد بوده است. حداقل اينكه افاضات نويسنده در پوچ بودن مفهوم جنگ مطلقا در يگانهاي سپاه و بسيج وجود نداشت. جنگ به كشور تحميل شده بود و صرف نظر از حكمرانان، هر انسان عاقل از كشورش دفاع مي كرد. اين امر چه ارتباطي به كاشتن تخم نفرت دارد كه نويسنده تلاش كرده است آنچنان سيمايي تاريك و متعفن از جامعه تصوير كند كه ادامه زندگي در آن ناممكن جلوه نمايد. به هر حال رماني است كه پس از پايان بايد چند ديازپام بخوريد تا سردرد ناشي از افكار بي سروته نويسنده آزارتان ندهد. تهران .پرستو وكيل دادگستري اخه کشور ما جمهوری اسلامی استمسولین هم مومن
به خدا شرمنده شهدا هستم و دستم کوتاه اگر نویسنده این مزخرفات رو پیدا میکردم با دندون شاهرگشو می جویدم ای آدمهای از خدا بی خبر تو جبهه آدم از یک ثانیه دیگه خودش خبر نداشت وتنها چیزی که به فکر رزمندگان خطور نمی کرد همین مزخرفات این رومان است
زمستون میره و روسیاهی به ذغال میمونه