چندی است، در فضای سیاسی کشور، نامه نگاری و گله گزاری از رفتار یکدیگر در میان مسئولین و سیاستمداران به رفتاری عادی تبدیل شده و می رود تا به عنوان یک عادت در رفتار سیاسی مسئولین جا بیفتد؛ یک روز رییس این قوه به رییس آن قوه، یک روز نماینده مجلس به رییس دولت، یک روز نماینده دولت به فلان نماینده مجلس، یک روز روابط عمومی نهادی که مسئولیت حل اختلاف را دارد به فلان قوه و... .
به گزارش «تابناک»، گذشته از اینکه این گله گذاری ها اساسا چه سودی را عاید خود مسئولین و شخصیت های سیاسی می کند، معلوم نیست این شیوه رفتار در سطوح کلان مدیریت کشور، بناست چه مشکلی از مشکلات جامعه و حاکمیت را مرتفع سازد که دست کم ما از آن بی خبریم!
بنا بر این گزارش، تا آنجا که مصلحت کلان یک نظام سیاسی در همه جای دنیا ایجاب می کند، معمولا مسئولان، شخصیت ها و جریانات سیاسی با تعامل و گفت وگوهای منطقی و با محوریت منافع و مصالح ملی، سعی در رفع ابهامات و گشودن گره های سیاسی و مدیریتی دارند، اما اینکه چرا چندی است در فضای سیاسی کشور ما نامه نگاری های سرگشاده ـ به گونه ای که افکار عمومی به عمق اختلاف نظرات و احیانا دعواهای سیاسی و مدیریتی پی ببرند ـ باب شده است، جدا جای پرسش و بررسی دارد.
اگر دقت کنید در این مدت بارها و بارها، اختلافات میان قوا به جای اینکه با تشکیل نشست های مداوم و با سعه صدر، حل و فصل شده و در مسیر رسیدگی به امور جاری کشور تسریع و تسهیل شود، به یک باره سر از رسانه ها درآورده و به جای آنکه فضا بیشتر به سمت آرامش و وحدت رویه پیش برود، بیشتر جنجال آفرینی شده و تنش های موجود به بدنه جامعه منتقل شده است، که نتیجه وضعی آن نیز از روز روشن تر است.
جالب اینکه این نوع رفتار در میان مسئولین، در حالی اتفاق می افتد که رهبر انقلاب و دیگر بزرگان بارها در این باره تذکر داده و مسئولین را از اثرات سوء آن بر حذر داشته اند، ولی افسوس که هر بار به جای اینکه در شیوه های رفتاری تغییری حاصل شود، هر طرف تلاش کرده با دستاویز قرار دادن بخشی از تذکرات رهبری، طرف دیگر را به مخالفت با منویات رهبری و بی توجهی به تذکرات ایشان متهم سازد تا از این رهگذر نتیجه دعوا را به سود خود به پایان رساند.
از سویی، نکته دیگری که در این میان، همواره مغفول مانده این است که اعتبار هر مسئولی در ساختار جمهوری اسلامی، نخست این که برگرفته از رأی مردم و دوم با انشای مستقیم یا غیرمستقیم ولی فقیه است و اساسا برای مردم و جایگاه ولی فقیه اشخاص اهمیت ندارند بلکه این جایگاه های حقوقی هستند که به افراد اعتبار می بخشند و بر همین مبنا، این مسئولین هستند که باید با نهایت تلاش و فداکاری بار سنگین این امانت را به درستی به دوش بکشند و برای همین، اینکه مسئولی با تکیه بی مورد به یکی از این دو وجه بخواهد دیگر چهارچوب های حقوقی و قانونی را تحت الشعاع رفتار خود قرار دهد به هیچ عنوان پذیرفته نیست.
بنابراین، گویا هر مسئولی در هر جایگاهی که هست به لحاظ اخلاقی، شرعی و قانونی ملزم و موظف است برای انجام هر چه بهتر وظایف خود، تنها از ظرفیت های قانونی موجود استفاده کند و طبیعی است که هرگونه رفتاری بیرون از این چهارچوب، از سوی افکار عمومی تأویل به منفعت طلبی شخصی و جریانی شود.
در رخدادهای گوناگون یک سال و نیم گذشته کشور نیز این مسأله به روشنی آشکار و هویداست، چه، اگر ملاک حضور در یک جایگاه مدیریتی ـ در هر سطحی ـ و رفتاری که از شخص مسئول در آن جایگاه سر می زند، تنها منافع و مصالح مردم و نظام باشد، بدون شک نیازی به رسانه ای شدن دعواها و اختلافات برای اثبات حقانیت خود نیست و چهارچوب های قانونی کشور آنقدر ظرفیت دارند که بتوانند اختلافات درونی خانواده نظام را مرتفع سازند.
از سویی، رهبر انقلاب نیز بارها در سخنان خويش بر موضوع و تشخيص مسائل اصلي از مسائل فرعي تأكيد كرده و همگان را به اين مطلب توجه داده اند كه با تشخيص مسائل اساسي و اصلي كشور، وقت خود و سرمایه های ملی را صرف مسائل فرعي و حاشيه اي نكنند که نتیجه ای جز در جا زدن و سرانجام سرخوردگی و سلب اعتماد مردم نخواهد داشت.
بنابراین، گویا مسئولین در دستگاه های گوناگون ـ اعم از دولت، مجلس، دستگاه قضا، مجمع تشخیص مصلحت نظام و... ـ به جای اینکه هر یک مجموعه زیر مدیریت خود را به محفلی سیاسی برای فشار آوردن بر جریان مقابل تبدیل کنند، بهتر است، همانگونه که هر یک مدعی اند، عمل به قانون، محور قرار دادن منافع مردم و عمل به توصیه های دلسوزانه رهبری را ملاک کار خود قرار داده و به جای خط و نشان کشیدن برای یکدیگر در فضای عمومی جامعه، تنها و تنها به فکر خدمت باشند تا نسل های بعدی، خاطره ای خوش از دو نسل اول و دوم انقلاب به یادها بسپارند.
در پایان شاید اين تلنگر ضروري باشد كه منظور از آرمان ها، منافع و مصالح مردم و نظام، همه آن چیزهایی است که هزينه هاي سنگینی در این سی و دو سال بابت آن پرداخت شده است؛ هزینه هایی چون صدها هزار شهيد و تلاش هاي بي وقفه اي كه در بخش هاي گوناگون كشور و به ويژه توسط مردم نجيب اين آب و خاک صورت گرفته است.
پس هر کاری كه به اين كليت ضربه بزند و پای مسائل فردی، خانوادگی و منافع شخصی و گروهی را به پیش بکشد، یقینا در حافظه تاریخی ملت ثبت خواهد شد و... .