ایران: مرد مسافربر كه در دام گروگانگيران 150 ميليوني گرفتار شده بود، پس از 9 روز با تلاش كارآگاهان پليس از يك قدمي مرگ نجات يافت.
28 دي امسال خانواده مرد 34 سالهاي با مراجعه به اداره پليس آگاهي زاهدان از ربوده شدن كيوان خبر دادند. آنها در شكايت خود گفتند: «كيوان» گاهي با خودروي پرايدش در شهر مسافركشي ميكرد. او سه روز قبل نيز براي مسافركشي از خانه خارج شده بود كه ديگر بازنگشت. با طولاني شدن غيبت ناگهانياش به جستوجو پرداخته و سرانجام موضوع را به پليس اطلاع داديم تا اين كه ساعتي قبل مرد ناشناسي تلفني تماس گرفت و ادعا كرد «كيوان» را ربوده و براي آزادياش 150 ميليون تومان پول نقد خواست.
پس از اين شكايت تيمي از كارآگاهان تحقيق براي دستگيري آدمربايان را آغاز كرده و با ارائه آموزشهاي لازم به خانواده گروگان از آنها خواستند به بهانه پرداخت پول با گروگانگيران قرار بگذارند. اين در حالي بود كه آدمربايان در تماس بعدي اعلام كردند گروگان را به افغانستان انتقال دادهاند. با اين وجود در رديابيهاي پليسي مشخص شد آنان از شهرستان «خاش» تماس ميگيرند.
بنابراين پس از تجسسهاي گسترده روز دوشنبه - 4 بهمن - يكي از آدمربايان هنگام تماس با خانواده گروگان در شهرستان خاش شناسايي و دستگير شد. سرهنگ محسن عطار - رئيس پليس آگاهي سيستان و بلوچستان - در اينباره گفت: متهم در نخستين بازجوييها منكر شركت در آدمربايي شد اما در ادامه لب به اعتراف گشود و نشاني محل نگهداري «كيوان» - گروگان - را اعلام كرد. از آنجا كه جان گروگان در خطر بود بلافاصله چند اكيپ با حضور در بيابان جستوجو براي يافتن مرد جوان رادر تاريكي شب آغاز كرده و پس از ساعتي كيوان را با دست و پاي بسته زير تخته سنگي پيدا كردند.
وي افزود: از آنجا كه مرد جوان بشدت مصدوم شده بود به طور قطع چنانچه تا صبح در همان وضعيت ميماند جان ميداد. بدين ترتيب «كيوان» بلافاصله به درمانگاهي انتقال يافت. ضمن اينكه تيم عملياتي يكي ديگر از اعضاي باند را دستگير كردند. به گفته رئيس پليس آگاهي سيستان و بلوچستان هماكنون تحقيق براي دستگيري ديگر اعضاي باند ادامه دارد.
گفتوگو با گروگان«كيوان» كه باورش نميشد دوباره خانوادهاش را ببيند به خبرنگار ما گفت: زماني كه مأموران را ديدم ابتدا فكر كردم گروگانگيران براي كشتنم آمدهاند. وي در ادامه گفت: داراي مدرك ليسانس هستم و شغل اصليام مسافركشي نيست. اما در وقتهاي بيكاري با خودروي پرايد مسافركشي ميكردم.
چگونه ربوده شدي؟روز حادثه سه مرد را در پايانه زاهدان سوار كردم. پس از طي مسافتي آنها از پشت سر طنابي دور گردنم انداخته و مرا مجبور به توقف كردند. آدمربايان سپس دست و پايم را بسته و مرا روي صندلي عقب انداختند. در طول راه به دليل تمام شدن بنزين، در يك خانه خرابه توقف كرده و آنجا نيز دو نفر ديگر به جمعشان اضافه شد. پنج مرد تبهكار پس از تهيه بنزين مرا دوباره در صندوق عقب زنداني كرده و پس از چند ساعت به منطقهاي بياباني رسيديم. البته آنها ميگفتند در پاكستان هستيم. شش ساعت بدون كفش در كوه پياده رفتيم. سرانجام به محل مورد نظر رسيده و مردان خشن مرا داخل گودالي زنداني كردند. آنها سپس با تلفن همراهم با خانوادهام تماس گرفته و درخواست پول كردند.
رفتارشان چگونه بود؟هميشه مرا تهديد به مرگ ميكردند. هر روز هم يك تكه نان و يك عدد خرما به من ميدادند.
چگونه آزاد شدي؟قرار بود دوشنبه خانوادهام پول را به آنها تحويل دهند و آدمربايان رهايم كنند. اما سركرده باند و يكي از همدستانش از محل قرار بازنگشتند. ديگر متهمان هم تهديد ميكردند اگر رئيس آنها دستگير شده باشد مرا خواهند كشت. نيمههاي شب كه نيمه جان در گودال رها شده بودم صداي مردي را شنيدم كه مرا صدا ميكرد. تصور كردم آدمربايان براي كشتنم آمدهاند. در حالي كه خود را براي مرگ آماده ميكردم مأموران را بالاي سر خود ديدم. پس از آزادي نيز دريافتم به جاي پاكستان در خاش هستم. البته آنها به خانوادهام گفته بودند من در افغانستانم.
تصور ميكردي زنده آزاد شوي؟نه! فقط به مرگ فكر ميكردم و نجاتم شبيه معجزه است.