تهدید خواستگار عاشق، به انتشار بلوتوث سیاه!

با شنیدن این حرف‌های تهدید آمیز دنیا روی سرم خراب شد و دوست داشتم محسن را خفه کنم، اما او خیلی خونسرد نگاهم کرد و خندید.
کد خبر: ۱۴۸۱۴۶
|
۲۵ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۶ 14 February 2011
|
6499 بازدید
خراسان: پسری که ادعا می‌کرد حاضر است برایم بمیرد خیلی راحت به چشمانم خیره شد و گفت: فیلم‌هایی به طور پنهانی از تو ضبط کرده‌ام که اگر روی بلوتوث گوشی‌های تلفن همراه منتشر شود راهی جز خودکشی نخواهی داشت!

با شنیدن این حرف‌های تهدید آمیز دنیا روی سرم خراب شد و دوست داشتم محسن را خفه کنم، اما او خیلی خونسرد نگاهم کرد و خندید.

دختر جوان در دایره اجتماعی کلانتری خواجه ربیع مشهد افزود: حدود یک سال قبل با محسن آشنا شدم. او که برای انجام کاری به محل کارم رفت و آمد داشت به من ابراز علاقه کرد و ما خیلی زود به هم وابسته شدیم.

پس از گذشت ۲ ماه یک روز محسن مادرش را به خانه ما فرستاد تا گفت‌و‌گوهای اولیه انجام گیرد. مادرم که از علاقه‌ام نسبت به این پسر جوان خبر داشت با رویی خوش برخورد کرد و گفت: من به نظر و خواسته دخترم احترام می‌گذارم اما چون پدرشوهرم وصیت کرده سارا با پسرعمویش ازدواج کند اجازه می‌خواهم تا سرفرصت شوهرم را متقاعد کنم تا این ازدواج عاشقانه سربگیرد.

دختر جوان افزود: با این شرایط رابطه من و محسن عادی‌تر شد و ما گاهی در حضور مادرم همدیگر را می‌دیدیم ولی پدرم از این جریان خبر نداشت. متاسفانه من از اعتماد مادرم سوءاستفاده کردم و با این تصور غلط که به زودی شرایط ازدواج با محسن برایم فراهم خواهد شد به طور پنهانی با پسر مورد علاقه‌ام قرار ملاقات گذاشتم و...!

چند ماه از این ماجرا گذشت و یک روز که به خانه محسن رفته بودم متوجه شدم او به موادمخدر اعتیاد دارد. با روشن شدن این واقعیت خودم را عقب کشیدم و گفتم باید همدیگر را برای همیشه فراموش کنیم. اما موضوع به همین جا ختم نشد و محسن با لحنی تهدیدآمیز گفت یا پدرت را راضی کن با هم ازدواج کنیم و یا فیلم‌هایی که به طور پنهانی از تو ضبط کرده‌ام را از طریق بلوتوث منتشر خواهم کرد.

باورم نمی‌شد محسن دست به چنین کاری زده باشد و لحظه‌ای که او قسمتی از این تصاویر شرم آور را نشانم داد تازه فهمیدم چه حماقتی کرده‌ام. من خیلی ترسیده بودم و چند روزی از محل کارم مرخصی گرفتم تا اینکه محسن تماس گرفت و با زبانی چرب و نرم گفت: پشیمان شده است و می‌خواهد در حضور خودم فیلم‌ها را از روی حافظه گوشی پاک کند.

من دوباره مرتکب اشتباه دیگری شدم و به طور مخفیانه به خانه آن‌ها رفتم و در آنجا او و یکی از دوستان بی‌سر و پایش مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. نمی‌دانم چرا چنین حماقتی کردم ولی هر بلایی که به سر آدم می‌آید نتیجه کارهای خودش است!
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟