قدس: رقابت عشقی 2 هوو راز دزدیهای یک زن شیشهای که در مدارس دخترانه و آرایشگاههای زنانه به کمین طعمههای خود مینشست را فاش کرد.
ردیابیهای سرقت کیف یک خانم معلم، پلیس را در برابر سرنوشت تلخ مادر و دختری تنها قرار داد.
مالباخته که معلم یک هنرستان دخترانه است، 28 آذرماه سال جاری به کلانتری 148 انقلاب مراجعه کرد و به افسر بازجو گفت: معلم یک هنرستان هستم، روز حادثه کیفم را در دفتر گذاشته بودم و به کلاس رفتم. وقتی بازگشتم متوجه شدم کیفم گم شده است. از همه پرسیدم اما هیچکس خبر نداشت. عجیب بود، داخل کیفم مقداری پول و کارت عابربانکم بود که حدود 2 میلیون تومان در حسابم پول داشتم، از سوی دیگر رمز عابربانکم نیز در کنارش بود.
بررسی دوربین مداربسته هنرستانپس از شکایت این خانم معلم بررسیهای پلیسی با دستور سرهنگ شمس، رئیس کلانتری و سروان رضایی، جانشین تجسس آغاز شد. تیم تحقیق با دریافت دستور قضایی از سوی دادیار شعبه سوم دادسرای ناحیه 6 تهران (خارک) به بررسی دوربین مداربسته هنرستان دخترانه پرداختند. در دوربین چهره زن جوانی ثبت شده اما خیلی واضح نبود. پلیس با در دست داشتن این چهره تاریک به بررسی آلبوم مجرمان سابقهدار پرداخت اما در این تحقيقات نیز به بنبست رسید.
بازداشت مهندس کر و لالتیم تحقیق در شاخه دیگری به بررسی پرداخت و دریافت که سارق زن با در دست داشتن عابربانک مالباخته اقدام به خرید از فروشگاهها و چندین شارژ تلفن همراه اعتباری کرده است. بررسیها روی این شاخه متمرکز شد و ماموران با انجام کارهای اطلاعاتی، ردی از یک زن و شوهر به دست آوردند.
این زوج جوان به کلانتری احضار شدند، مرد جوان یک مهندس کر و لال بود که در بازجوییها خود را بیگناه دانست و گفت: من تا به حال خط تلفن همراه اعتباری نخریدهام و اطلاعی در این باره ندارم. پلیس با وجود گستردگی اقداماتش برای رسیدن به این سرنخ در بازجویی از این زن و شوهر به نتیجهای نرسید و در این شاخه هم به بنبست خورد.
راز 2 هووماموران تجسس همچنان تحقیقات خود را برای افشای حقایق ادامه دادند تا اینکه ردی از یک دختر جوان به دست آوردند.
این دختر جوان به کلانتری احضار شد و گفت: چندماه پیش با پسری به نام «شهاب» آشنا شدم. او مرتب میگفت عاشق من است تا اینکه همراه خانوادهاش به خواستگاریام آمدند و ما نامزد یکدیگر شدیم.
وی افزود: مدتی بعد متوجه تغییر رفتارهای شهاب شدم و کمتر به من اهمیت میداد. با هم درگیری داشتیم تا اینکه یک روز به دیدن من آمد. برایم یک خط تلفن همراه اعتباری خریده بود. من این خط را از شهاب هدیه گرفتم و اطلاعی ندارم که از کجا تهیه کرده است. با راهنماییهای این دختر، شهاب بازداشت شد. وی هم خود را بیگناه دانست و گفت این خط را از یکی از دوستانش خریده است.
در حالی که بررسیها در این زمینه ادامه داشت نامزد شهاب بار دیگر به کلانتری مراجعه کرد و سرنخی را پیش روی پلیس قرار داد.
وی گفت: چند وقت پیش متوجه شدم که شهاب با یک زن تنها آشنا شده است. باورم نمیشد شهاب به من خیانت کرده باشد، هر طوری بود شماره تلفن «رویا» را پیدا کردم و با هوویم تماس گرفتم. با هم درگیر شدیم. او حاضر نبود از زندگیام بیرون برود. خط تلفن هم پیش از این متعلق به رویا بود و من از ترس آبروریزی جرات نکردم حرفی بزنم. وی مدعی شد هیچ آدرسی از رویا ندارد اما شهاب در این زمینه میتواند به پلیس کمک کند.
با راهنماییهای شهاب، پاتوق رویا به دست آمد و وی در یک عملیات غافلگیرانه بازداشت شد.
اقرار زن شیشهایاین زن جوان در بازجویی به سرقت کیف خانم معلم و 4 سرقت دیگر در مدرسه و آرایشگاههای زنانه اقرار کرد و گفت: با همسرم اختلافات شدیدی داشتم. او مرد بداخلاقی بود و نمیتوانستم در کنارش زندگی کنم. با وجود اینکه دختر کوچکی دارم تقاضای طلاق دادم و از شوهرم جدا شدم. پس از طلاق، خانهای اجاره کردم و همراه دخترم زندگی میکردیم. خجالت میکشیدم به خانه پدریام بازگردم، به همین خاطر ناچار شدم تنها زندگی کنم.
این زن که در یک خانواده اجتماعی و متدین بزرگ شده است، ادامه داد: برای پرکردن تنهاییام ناچار شدم مواد مصرف کنم، با دوستانم شیشه میکشیدم. به خاطر تامین مخارج زندگی و مواد ناچار شدم دست به دزدی بزنم.
وی افزود: به مدارس دخترانه و آرایشگاههای زنانه میرفتم و پس از شکار طعمههای خود، نقشه سرقت کیفهایشان را اجرا میکردم.
این زن شیشهای به 5 دزدی اقرار کرد و با صدور قرار قانونی روانه بازداشتگاه شد. تحقیقات در این پرونده برای شناسایی مالباختهها ادامه دارد تا زوایای پنهان آن آشکار شود.