کشورهای غربی به صورت تجربی به این نتیجه رسیده اند که اگر بخواهند توسعه پیدا کنند، چارهای جز عملکرد عادلانه ندارند. بنابراین عدالت را نه به عنوان یک ارزش مطلق بلکه به عنوان ابزاری برای دستیابی به اهداف خود مورد توجه قرار میدهند. دکتر محمد جلیلی در یک مقاله که در سایت «برهان» منتشر شده است ، به علل این چالش پرداخته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در نشس تاندیشههای راهبردی فرمودند: « .... نظام اسلامی به دنبال اجرای حداکثر عدالت و تحقق کامل عدالت بهمفهوم یک ارزش مطلق و همگانی است...»
با این تعریف، عدالت از دیدگاه اسلام یک ارزش مطلق است؛ به این معنا که تحقق عدالت فینفسه ارزش محسوب میشود. دستیابی به عدالت هدف است نه وسیلهای برای اهداف دیگر، از این رو است که عدالت جزو «اصول دین» بوده و در چارچوب اصول خدشه ناپذیر مطرح میشود. در مکاتب غربی و مادیگرایانه، عدالت به عنوان یک وسیله برای دستیابی به اهداف دیگر در نظر گرفته میشود. شواهد بسیار زیادی در نظامهای اقتصادی کشورهای غربی وجود دارد که نشان دهندهی تلاش گستردهی آنان برای عملکرد عادلانه است. توجه به تأمین مالی فراگیر یکی از این نمونهها است.
چالش تأمین مالی فراگیر فراگیری استفاده از خدمات مالی در واقع بیانگر یک جنبه از عدالت است. عدالت در دسترسی همهی آحاد جامعه به خدمات مالی و اعتباری مناسب برای توسعهی زندگی شخصی و کسب و کاری افراد و جامعه. شکاف جهانی در خصوص استفاده از خدمات مالی همچنان به عنوان یک چالش مطرح میباشد. برآورد میشود که 7/2 میلیارد نفر از جوانان فعال و در سن اشتغال دنیا از دسترسی به خدمات مالی رسمی پایهای از جمله داشتن حساب پسانداز یا حساب جاری محروم هستند. بخش عظیمی از افراد محروم از خدمات بانکی، در جنوب صحرای آفریقا (که تنها 12 درصد مردم از خدمات بانکی استفاده میکنند) و جنوب آسیا (که تنها 22 درصد مردم به خدمات بانکی دسترسی دارند) زندگی میکنند.
آسیای شرقی و اقیانوس آرام، خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکای لاتین و اروپای شرقی و آسیای مرکزی نیز از جمله مناطق با دسترسی پایین محسوب میشوند که تنها 50 درصد یا درصد کمتری از مردم آنها از خدمات بانکی بهرهمند هستند. در این میان بخش عمدهای از جمعیت این کشورها با درآمد 5 دلار در روز زندگی میکنند.
مطالعات اخیر نشان میدهد که علیرغم بحران مالی جهانی تعداد حسابهای سپرده در سطح جهانی بین سالهای 2008 تا 2009 با رشدی ده درصدی مواجه بوده است این در حالی است که مبلغ این حسابها با کاهش قابل ملاحظهای روبهرو بوده است. استفاده از اعتبار که با تعداد تسهیلات اعتباری دریافت شده اندازهگیری میشود بین سالهای 2008 تا 2009 ثابت مانده است اما ارزش آنها به عنوان درصدی از تولید ناخالص داخلی از 74 درصد تا 65 درصد کاهش یافته است.
تأمین مالی فراگیر به عنوان یک هدف جهانی مورد توجه قرار گرفته و در سطح ملی به آن توجه میشود. پس از اینکه سازمان ملل متحد، سال 2005 را به عنوان سال جهانی اعتبارات خرد[1] نامگذاری نمود و دستیابی به نظام تأمین مالی فراگیر را سرلوحهی برنامههای خود قرار داد، مفهوم تأمین مالی فراگیر توجه زیادی را به خود جلب نموده است. در اجلاسهای اخیر سران گروه 20 (بیست کشور صنعتی بزرگ جهان) موضوع تأمین مالی فراگیر جزو مهمترین مباحث مطرح شده، بوده است. مثال یاد شده و نمونههایی از این دست، نشان دهندهی برنامهریزی گستردهی نظامهای اقتصادی جهان برای عملکرد عادلانه در بسیاری از حوزههای اقتصادی است اما سؤال اساسی در اینجا این است که آیا این کشورها دغدغهی عدالت و عدالت محوری به عنوان یک ارزش مطلق را دارند؟
به طور قطع پاسخ این سؤال، خیر است. رویکردهای یاد شده نیز در چارچوب نگاه مادیگرایانهی آنان قابل تفسیر است. این کشورها بهصورت تجربی به این نتیجه رسیدهاند که اگر بخواهند توسعه یابند، چارهای جز عملکرد عادلانه ندارند لذا عدالت را نه به عنوان یک ارزش مطلق بلکه به عنوان وسیلهای برای دستیابی به اهداف خود، مورد توجه قرار میدهند که باید اذعان نمود تا حدود زیادی هم موفق بودهاند. دسترسی بیش از 90 درصد مردم در کشورهای توسعه یافته به خدمات مالی و اعتباری مناسب در مقایسه با دسترسی کمتر از 25 درصدی سایر کشورها، شاهد مثال قابل توجهای در این زمینه میباشد. توجه به این موضوع برای کشور ما میتواند نتایج کاربردی مفیدی را در بر داشته باشد:
برآورد میشود که 2.7 میلیارد نفر از جوانان فعال و در سن اشتغال دنیا از دسترسی به خدمات مالی رسمی پایهای از جمله داشتن حساب پسانداز یا حساب جاری محروم هستند.
1. عدالت در اسلام به عنوان یک ارزش مطلق مطرح شده است. ارزشی که در سیر تکامل مادی و معنوی انسان نقش کلیدی ایفا مینماید بنابراین بهترین و کاملترین شکل عدالت در اسلام وجود دارد و تکامل انسان و جامعهی بشری در مکتب اسلامی جز در سایهی عدالت امکان پذیر نیست.
2. در عصر کنونی اگرچه در مقام نظریه و اصول ارزشی، کاملترین نوع تعریف از عدالت در اختیار نخبگان، مدیران و مسؤولین کشور ما قرار دارد، اما در بعد کاربردی و عملیاتی، نمود عینی و تأثیرگذاری در قالب الگوی اسلامی ـ ایرانی در اختیار نداریم و این مسأله تکلیف ما را دو چندان مینماید.
3. کشورهای غربی با نگاه مادیگرایانهی خود سطح نازلی از عدالت را مورد توجه قرار دادهاند اما با طراحیهای دقیق، این سطح نازل را در زندگی اقتصادی و اجتماعی جوامع خود عملیاتی نمودهاند. این مسأله از جهات مختلف برای ما عبرت آموز و برانگیزاننده تلقی میگردد:
اول؛ عملیاتی نمودن این سطح نازل از عدالت، نتایج بسیار مؤثری را برای آنان فراهم نموده به گونهای که افزون بر بهره مندی از مزایای آن برای خود، در ذهن جوانان مسلمان نیز ایجاد شبه مینمایند که «شاید عدالت و سیستمهای عادلانه، جزو نتایج مکاتب مادی است و در مکاتب الهی قابلیت بروز ندارد.»
دوم؛ زمینهی غفلت مسلمانان را از داشتههای بسیار ارزشمند خود فراهم مینمایند تا از این رهگذر مانع پیشرفت جوامع مسلمان شوند.
سوم؛ میتوان نتیجه گرفت که اگر عدالت با تعریف نازل و سطحی آن، میتواند این گونه تأثیرگذار باشد، به طور قطع با تعریف کامل خود میتواند نتایج بسیار ـ به مراتب ـ بالاتری را برای زندگی بشر به ارمغان آورد. لذا غفلت از این مقوله و عملیاتی نمودن نظامهای عملیاتی عدالت محور (مبتنی بر تعریف عدالت به عنوان یک ارزش مطلق) در گذر زمان خسارتهای جبران ناپذیری را بر تفکر اسلامی برای ادارهی جوامع بشری وارد مینماید.*