بازدید 19042

داستان مانتوی کوتاه و چسبان و قرار.../پل مدیریت

کد خبر: ۱۶۹۹۲۰
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۲:۱۸ 12 June 2011
تابناک اجتماعی: مجید رفیعی در وبلاگش، پل مدیریت نوشت:

توی فروشگاه کوچک مانتوفروشی پاساژی در بازار تهران نشسته بودم که خانمی سر داخل مغازه کرد و از فروشنده پرسید:

"خانم مانتوی کوتاه دارید؟" ،

خانم فروشنده پرسید چقدر کوتاه؟ ،

دختر خانم با دست نشون داد و گفت مثلا تا اینجام باشه.

خانم فروشنده گفت اینقدر کوتاه نداریم. فروشش ممنوعه.

دختر خانم گفت خب اینجاها خیاطی نیست بدم کوتاه کنن؟

خانم فروشنده گفت: چرا هست!

دختر خانم وارد مغازه شد و چندتا مانتو را امتحان کرد.

دائما اصرار داشت که هر چی بیشتر مانتو بهش بچسبه!

خانم فروشنده که اون هم یه خانم جوان بود کنجکاو شد که آخه دختر چرا اینقدر حساسی؟!

دختر خانم گفت آخه فردا با دوستام می خوام برم بیرون. - بعدش شروع کردن به خندیدن_

خانم فروشنده پرسید مگه تا حالا با دوستات بیرون نرفتی که اینقدر حساسیت به خرج می دی؟!

دختر خانم گفت نه اولین بارمه.

حدسم درست بود دختر خانم ماجرای ما دانشجوی ترم اول دانشگاهه توی یکی از دانشگاههای اطراف تهران

کم کم فروشگاه شلوغ شد و من که از پا درد به تک صندلی داخل فروشگاه پناه برده بودم از حرف ها و حرکاتی که خانم ها و آقایان! می آمدند آنجا می کردند خجالت زده شده بودم. از مغازه بیرون رفتم.

***

حدود یک ربع بعد که همسرم از فروشگاه بیرون اومد گفت دیدی دختره را؟!

گفتم ای بابا مگه شما هم دیدیش؟!!

گفت: دختره دانشجوی ترم اول رشته ... بود. فردا می خواست بره گردش و ...

همسرم ادامه داد تازه به تو هم تیکه انداخت!

گفتم به من؟!!!

گفت: وقتی فهمید که من متاهلم اول کلی بحث کرد که چرا زود ازدواج کردی و آخرش هم برگشت با یه لحن خاصی گفت نکنه شوهرت همون پسر حزب اللهیییه بود که اینجا نشسته بود ...


تور تابستان ۱۴۰۳
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۳۸
درحال حاضر به مددرسانه جاهلیت مدرن طرفداران زیادی دارد
متاسفانه به لطف دولت عدالتخواه! و با فرهنگ!
مگر اینجا سایت خبری نیست تابناک؟ ایشان چه شخصیت برجسته ای هستند که باید مطالب وبلاگ ایشان را به عنوان خبر درج کنید؟
oخوب که چی؟ این خبره؟
برو این همه دروغ نگو
خب كه چي؟
خیلی بی مزه بود.
زمانیکه در دانشگاه کسانی مسؤول می شوند که دخترشان مانند این دختر خانم است.
هاهاهاهها
تابناك اينو بدون اگه احمدي نزاد در دوره ي اولس راي اورد به خاطر اين بود كه گفت (( مگه مشكل مردم و كشور ما مدل موي جوان هاي ماست. ما بايد به مسايل اصلي مملكت برسيم.شغل ايجاد كنيم.....)). پس ديگه حرف زيادي نزن و نظرمو بذار
نميخواد
آقاي تابناك هر موقع وايسادي جلوي آينه و تونستي پشت گوشتو ببيني ميتوني ببيني همه ي خانوم ها مانتوي گشاد و بلند ميپوشن
خودت فهمیدی چی نوشتی !
وقتي که دانشجو در شهري دور از محل زندگي خود مي افتد احساس آزادي ميکندو هيچ کاري از او بعيد نيست!!
امام جمعه خميني‌شهر: البته آنها هم كه مورد تجاوز قرار گرفته‌اند آدم‌هاي پاک و عليه سلامي نبوده‌اند
خب كه چي؟
وقتي زمينه ازدواج و تحصيل در شهر و روستاي محل زندگي دختران كم باشه نتيجه اش اين ميشه
خوب که چی!!!!!؟؟؟؟؟ قطحی مطلب بوده.
ای آقا درد ما اینها نیست.
چقدر فضول تشریف دارید توی کار مردم به شما چه مربوطه که کی چی میپوشه .....!!!
(:
داستان قشنگی تعریف کردی
لطفا در داستانهای بعدی آب وتاب بیشتری بده
اين طور صحنه ها رو كه آدم مي بينه قلبش درد ميگيره
چرت و پرت نابی بود!
مردم دنیا به چی فکر می کنن
میگن یک نفر رفت آرایشگاه گفت:آقا پشت موهامو کوتاه نکن رو موهامو فر کن جلوشو کپ بزن .آرایشگره بر میگرده به طرف میگه من فقط یک مدل بلدم مو کوتاه کنم ،همون جور موهاتو کوتاه میکنم خودت برو به همه بگو بچه قرطی هستی.
کمتر درغ بگو
خیلی زرد نویس شدی تابناک
لطفا مظلوم گرایی نکنید
خيلي از كشورهاي اسلامي زنان روسري را كامل بسته و لي با بوليز و شلوار بيرون مي آيند. اين شماها هستيد كه اسلام من در آوردي براي منافع خودتان ساخته ايد.
شما هم گير داديد به بد حجابي
خدایی نوشته هات ارزش وقت گذاشتن نداره
واقعا چه ميشه كرد ؟ من منفجر ميشم
دانشجونما
خدا لعنت كندفروشنده گان واستفاده كنندگان لباسهاي تنگ وكوتاه را
تو داستان سرایی و ... حرف ندارین!!!!!!!!
این که عجیب نیست فکر کردی چرا دخترا اینجوری شدن ؟
باید متأسف باشیم که ارزش ها شده ضد ارزش،وبی بندوباری ارزش.ممنون داستان خوبی بود!
برچسب منتخب
# انتخابات ریاست جمهوری # مسعود پزشکیان # سعید جلیلی # دور دوم انتخابات