کارکردهای نرخ ارز در سیاست اقتصادی

دكتر طباطبايي در گفتگو با «تابناک»
کد خبر: ۱۷۳۹۸۰
|
۰۸ تير ۱۳۹۰ - ۱۸:۵۳ 29 June 2011
|
5487 بازدید

اشاره: این روزها بحث نرخ ارز و تناوبات آن به موضوع داغی تبدیل شده و همه از علت ها و مسائل جانبی تغییر نرخ ارز می پرسند، به همین دلیل موضوع کلی نرخ ارز و تاثیر و تاثرات آن را در دیداری با دکتر رویا طباطبایی یزدی به بحث نشستیم؛


اصولا ارز چه كاركردي در اقتصاد دارد كه از سطوح بالاي مملكتي تا مردم عادي همواره نگران آن هستند و مسائلش را دنبال مي كنند؟ خيلي ساده و عاميانه بگويم چرا ارز همواره و براي همه اقشار مهم است؟


نرخ ارز از مهمترين متغير هاي كليدی اقتصاد  است. به گونه اي كه يكي از متغير هاي مهم براي سنجش وضعيت هر اقتصادي در طي زمان، در كنار متغير هاي كلاني چون تورم، بيكاري، رشد و ... نرخ برابری پول ملی با  ارزهاي خارجي است و شايد بتوان گفت يكي از مهمترين آنهاست.

ميزان اهميت نرخ ارز در يك اقتصاد به ميزان ارتباط آن كشور با ساير كشور ها و بازار هاي جهاني يا به اصطلاح ميزان  باز يا بسته بودن آن اقتصاد بستگي دارد.

يعني مجموع حجم صادرات يك كشور به اضافه حجم واردات آن در يك سال چه كسري از توليد ناخالص داخلي (GDP)  آن كشور را تشكيل مي دهد؟ هرچه اين كسر بزرگتر باشد؛ اقتصاد آن كشور بازتر است.

اما در مورد كشور ما بايد گفت برخلاف تصور برخي كه اقتصاد ما را بسته مي دانند از آنجا كه ما يك كشور نفت خيز هستيم و عمده درآمد ما حاصل از فروش نفت بوده و متقابلا حجم واردات نيز بالاست پس اقتصاد ايران نيز از آن دسته اي است كه نرخ ارز در آن از اهميت به سزايي برخوردار است.

چرا ارز براي مردم عادي اهميت دارد يعني چه مي شود كه يك دفعه مردم تصميم ميگيرند دارايي هاي ريالي خود را به دلار تبديل كنند و اين به مسائلي مثل مشكل ارزي يك ماه گذشته منجر مي شود؟

هميشه اينگونه نبوده كه مردم بخواهند در سبد دارايي هایشان يا بخشي از آن را ارزي كنند. وقتي در جامعه احساس حركت به سمت كاهش ارزش ريال بوجود مي آيد مردم در صورت وجود امكان سفته بازي در بازار ارز به سمت آن مي روند.

مثلا در سالهاي گذشته قيمت دلار در  حول و حوش عدد 1000 تومان بوده و از نوسان كمي برخوردار بود و طبعا ديديم كه در اين سالها كمتر كسي اين كار را مي كرد؛ كه به قصد سود و سفته بازي بخشی از دارايي هاي خود را به دلار تبديل كند. همچنين در آن برهه سودهاي بانكي تا حدودي جبران تورم يا كاهش ارزش ريال را مي كرد.

اما در روز هاي اخير مشاهده شد كه هم سودهاي بانكي كاهش يافت و هم روند رو به رشدي در نرخ انواع ارزها بالاخص دلار داشتيم كه امكان و انگيزه سفته بازي را همزمان فراهم كرد.

در مجموع تكليف نرخ دلار به عنوان ارز اصلي چندان مشخص نيست برخي اقتصاددانها به ضرورت افزايش آن و برخي كاهش و عده اي نيز طرفدار ثبات قيمت دلار هستند تحليل شما از اين موضوع چيست؟

اين مساله بستگي به پارامتري دارد كه از نگاه يك اقتصاددان در اولويت است. از نظر من هيچ چيز در اقتصاد مهمتر از سرمايه انساني نيست. وقتي ما در كشور به نيروي انساني مان دستمزد را  به ريال پرداخت مي كنيم؛ هرچه نرخ دلار افزايش يابد و يا پول ملي ما كاهش ارزش داشته باشد؛ در معيار بين المللي پرداخت ما به نيروي انساني مان كاهش داشته است.

به عنوان يك مثال ساده تصور كنيد يك مهندس عاليرتبه نفتي را كه در ماه چیزی معادل 3000 دلار دريافت مي كند او مي داند كه در بازار هاي خارجي براي تخصص و تجربه اش با مبلغ ماهانه 5000 دلار تقاضا هست(هزینه ها را ثابت فرض کنید) اما اين ماهانه 2000 دلار تفاوت را با زندگي در كنار خانواده و خويشان، زندگي در وطن خود و خدمت به وطن خود عوض نمي كند.

حالا تصور كنيم كه نرخ دلار به 2000 تومان تغيير كرد پس او گرچه حقوق ماهيانه اش به ریال تغيير نكرده اما در معيار جهاني ماهانه 1500 دلار دريافت مي كند در اين زمان او ممكن است كار در خارج از كشور را به زندگي در وطن خود ترجيح دهد زيرا اين بار مابه التفاوت 3500 دلار است!

پس با مهم فرض كردن سرمايه انساني من موافق افزايش زياد نرخ ارز نيستم ولي ثابت ماندن آن نيز بايد به گونه اي باشد كه سيستم اقتصاد كارايي خود را حفظ كند و سرمايه ها صدمه نبينند.

كاهش شديد نرخ ارز چه مضراتي دارد؟

حد بهينه صادرات و واردات بايد رعايت شود. بايد اين نكته مورد توجه قرار گيرد كه در صورت كاهش غيرعادي نرخ ارز فرار سرمايه ها منطقي و سودده مي شود. زيرا يك فرد مي تواند با فروش دارايي هاي ريالي اش و انتقال آن در خارج از كشور؛ ثروت بيشتري فراهم كند.

 در مورد افزايش نرخ  ارز يا كاهش آن چه آثاري بر توليد و صادرات مترتب است؟

با افزايش نرخ ارز اولا كالاي وارداتي گرانتر تمام مي شود و ظاهرا به نفع صادرکننده داخلي است زيرا قيمت تمام شده كالاي او به دلار در عرصه بين الملل كاهش مي يابد اما بايد توجه داشت كه طبق آمار گمرك ايران نزديك به 80% واردات كشور كالاهاي واسطه اي يا سرمايه ای است نه كالاي نهايي. يعني كالا هايي كه بخشی از نهاده هاي توليدات داخلي محسوب مي شوند و با اين حساب با افزايش نرخ ارز به نوعي قيمت آندسته از كالا هاي داخلي هم كه بخشي از نهاده هايشان وارداتي است افزايش مي يابد و نمی تواند به نفع اغلب کالاهای صادراتی ما تمام شود.


با اين وجود افزايش نرخ ارز به نفع توليد كنندگان است يا كاهش آن؟

بگذاريد مساله را طور ديگري ارزيابي كنم شايد ذكر برخي مثال ها از انتزاعي بودن موضوع بكاهد و درك آن را ساده تر كند. شنيده ام كه در جلسه اخير شوراي گفتگوي دولت با بخش خصوصي گروهي از صادركنندگان از مسئولين خواسته اند كه اگرچه مطلوب ما افزايش نسبي نرخ ارز بود؛ اما خواهشي كه اكنون داريم، اين است كه از نوسانات شدید نرخ ارز جلوگیری نمایید و ثبات نسبی آن برای ما مهمتر است.

اين خيلي نكته مهمي است. اگر حتی نرخ ارزدر اقتصاد ثبات باشد؛ با هر نرخ ارزي  بالاخره فعالان اقتصادي اعم از بنگاهها و تجار خود را با شرايط انطباق مي دهند. اما در شرايط بي ثباتي امكان تصميم گيري نيست و پيش بيني ها غلط در مي آيد و معمولا بنگاهها ضرر مي كنند يا سرمايه گذاري انجام نمي دهند. شرايط بي ثباتي در اقتصاد بسيار غير عادلانه است زيرا ناگهان گروهي ضرر هاي شديد و گروهي ديگر سود های كلاني مي برند.

نهايتا سوال اين است كه بالاخره صادرات غير نفتي ما تا چه حد به نرخ ارز و نوسانات آن وابسته است؟

نتايج برخي تحقيقات صورت گرفته در برهه هاي مختلف نشان مي دهد كه كشش صادرات غير نفتي ما نسبت به نرخ ارز بسيار محدود است . چرا؟ چون اصولا گرفتاري ما در صادرات غيرنفتي ساختاري است.

دقيقا به چه معني؟

ببينيد ما در صادرات غيرنفتي امكان رقابت با كالاهاي مشابه رانداريم. دليل اصلي آن هم تكنولوژي روز جهان است كه در بسياري شاخه ها ما تحريم هستيم.

صنعتگران ما در طی حداقل دهه اخیر نتوانسته اند دستگاهها و تكنولوژي خود را جايگزين كنند. مساله ديگر عدم عضويت ما در سازمان تجارت جهاني است كه غالب كشور هاي جهان را اين روز ها در خود جاي داده و طبيعتا بازار هدف ما در اين بازه بسيار محدود مي شود.

در تاريخ سه دهه گذشته هم برهه هايي بوده كه نرخ ارز افزايش قابل توجه يافته اما صادرات غير نفتي افزايش قابل توجهی نشان نداده است. پس اين مساله افزايش نرخ ارز به مثابه ابزار رشد صادرات غير نفتي بحث مطلقي نيست و جای بحث دارد.

در مجموع و با توجه به ساختار اقتصاد ایران؛ افزايش نرخ ارز در بهبود صادرات نفتی زياد موثر نيست اما آثار تخريبي اش مثل كاهش دستمزد نيروي انساني بر اساس معیارهای جهانی و زمينه سازي براي فرار مغز ها پا برجاست. پس به جاست كه از افزايش بی رویه نرخ ارز که میتواند شرایط سفته بازی آن را نیز فراهم آورد؛خودداری شود.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟