آیت الله حائری شیرازی که به دلیل کسالت در بیمارستان بستری است در نامهای به مشایی از جامع نبودن نگاهها و دیدگاههای وی نسبت به مسائل مختلف انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله حائری شیرازی که به دلیل کسالت در بیمارستان نمازی شیراز بستری است در نامهای به مشایی از جامع نبودن نگاهها و دیدگاههای وی نسبت به مسائل مختلف انتقاد کرد.
متن این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه
کسانیکه به رئیس جمهور هتک حرمت می کنند گمان نکنند از رئیس جمهور عبور کرده اند آنها از رهبری عبور کرده اند.
فتنه را باید شکافت و چشم فتنه را در آورد جواب مطالب آشکار، پاسخ های آشکار است! فتنه پاسخ ندادن به مطالب آشکار است. مناظره حتی با رئوس ملحدین از شیوه امامان ششم و هشتم (علیهما السلام) است .
در آینده نچندان دور این شیوه زنده خواهد شد چون اسلام هنوز زنده است و به حیات خود ادامه میدهد.
به عنوان شروع کار در پاسخ به مطرح کننده بحث مکتب ایرانی مطلبی نگاشته ام. مطالب ایشان را مدتها قبل شنیدهاید مطالب ما را هم بشنوید.
((الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ))الزمر 18
محی الدین حائری شیرازی
بیمارستان نمازی شیراز
سوم رمضان المبارک، برابر 13مرداد ماه 90
جناب آقای مشائی، دوست نزدیک دومین شخصیت جمهوری اسلامی
سلام علیکم؛
نامه اول قبل از تقدیم به جناب عالی اطلاع رسانی شده بود و شما ملاحظه نکرده بودید و چون نامه مطلب محرمانهای نداشت رسانهای شد. این نامه قبل از رسانه ای شدن تقدیم حضورتان میگردد.
علت نامه نگاری مجدد اصرار شما بر اصول استنباط خودتان است. شما میگوئید امروزه موسیقی علمی است که بشر به آن دست یافته و آن نیست که در گذشته منشأ فساد اخلاق بوده است. وقتی میخواهید از آن چه امروز به کار گرفته میشود دفاع کنید میگویید چون زیباست. چرا ما در عالم متهم به تحریم زیبایی شویم اسلام ضرر میکند، اسلام را باید تبرئه کنیم، بحث در نیت نیست. بحث در روش است. نیت خیر به روش جامع، وحدت آفرین است. نیت خیر با روش غیر جامع ناخواسته فرا افکنی میکند.
برای اثبات مدعا موردی را کالبد شکافی میکنم. جریان نهضت حضرت امام حسین علیه السلام و این همه اهمیتی که امامان ما برای اقامه عزای ایشان قائل بودند؛ مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ نعمت الله صالحی را بر آن داشت که کتاب شهید جاوید را بنویسد. در این کتاب ایشان علت اهمیت نهضت آن حضرت را تلاش آن حضرت برای براندازی حکومت جور و ظلم و تأسیس حکومت عدل و حق معرفی کرد. تا اینجا مشکلی در کار نبود، ایشان برای تکمیل برداشت خود لازم دید بگوید ایشان شهادت خود را پیش بینی نمیکرد و ادلهای که برای اثبات علم به شهادت آن حضرت بود را تضعیف نمود وقتی چنین شد، به خصوص وقتی کتاب به تعریظ دو عالم مبارز و برجسته آن زمان رسید آیت الله العظمی صافی را بر آن داشت که کتاب شهید آگاه را بنویسد. هر دو احساس تکلیف کرده بودند و هر دو نیت خیر داشتند اما سرانجام طرفداران شهید جاوید دستشان به خون مخالفین آلوده شد. شهادت مرحوم آیت الله شمس آبادی و موارد دیگر نیازی به توضیح ندارد.
مشکل، برخورد غیر جامع برای اثبات حقانیت مطلب حق بود، امام راحل در نوروزی که مصادف با سوم شعبان بود چنین گفت: حسین بن علی برای براندازی حکومت جور و تأسیس حکومت حق قیام کرده بود و از شهادت خود مطلع بود(1).
این جانب مورد به مورد اموری را که برای دفاع از اسلام و راه انسانی اسلامی، جناب آقای رئیس جمهور را قانع کردهاید و بعد از آن بیان نمودهاید ذکر میکنم. در تمام موارد، مدعا، مطلب ناحقی نیست بحث در عدم جامعیت دلیل است. رئیس جمهور که از گفتن هیچ مطلب حقی استیحاش ندارد و از رد هیچ مطلب غیر حقی وحشت ندارد، مرعوب هیچ قدرتی نیست و به هیچ وجه احساس اضطراب نمیکند، کسی که در قلب جهان صهیونیستی دانشگاه کلمبیا از محو شدن اسراییل از نقشه جغرافیائی به نوعی دفاع میکند که تحسین مخاطبین را در پی دارد از کسی واهمه ندارد.
مسأله مکتب ایرانی و مسأله منشور کورش، ریشه هر دو بر میگردد به احیاء میراث فرهنگی و این که به اهل عالم بگوییم ما ملت ریشهداری هستیم. جوان ایرانی ریشه با عظمت خود را بشناسد و به آن ببالد تا وزانت پیدا کند و در مقابل امواج فرهنگی مخالف بایستد.
مطلق دیدن میراث فرهنگی برخورد غیر جامع است و نتیجه آن تقسیم جامعه به مخالف و موافق است. عینا کتاب شهید جاوید و شهید آگاه. برخورد جامع عینا مانند اظهارات امام راحل که فرمود حسین بن علی برای تأسیس حکومت عدل و حق و براندازی حکومت جور قیام کرده بود و از شهادت خود مطلع بود. اظهارات جامع امام راحل قضیه را چنان حل کرد که گوئی ابدا وجود نداشته است.
ما از منشور کوروش دفاع می کنیم و از میراث فرهنگی خود حفاظت می کنیم چون پایه ملیت ماست. پایه وحدت ملی ماست. استخوان فرهنگ ماست. ما سرمان را بالا می گیریم و به اهل عالم میگوییم بالاترین چیزی که شما امروز به آن رسیدهاید، ما هزاران سال قبل پرچم آن را برافراشتهایم. در حالی که دیگران با سرکوب سایر ملتها، قدرت و عزت و ابهت خود را مطرح میژکردند، ما از عزت برای همه، سلامت برای همه، آزادی برای همه دم میزدیم. تا جوان دانش آموز و محصل دانشگاهی ما بگوید دیگران چه دارند که این همه سر و صدا میکنند. بحث در دلیل است و بحث در جامع نگری است. برای اثبات ریشه اهمیت دادن به میراث فرهنگی از قرآن استفاده کنیم. قرآن می گوید: «مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ» میگوید اسلام برای شما تازگی ندارد شما از دوره ابراهیم مسلمان بوده اید. شرک در شما ریشه ندارد. شما فرزند توحیدید. فرزند اسلامید. اسلام دین اجدادی شما است. به ما می آموزد از میراث فرهنگی بهره برداری کنید. این مطلب حقی است که رئیس جمهور میپسندد و شما می خواهید آن را جا بیندازید.
برخورد جامع با میراث فرهنگی است که شکاف ها را به هم می آورد برخورد جامع در مقابل مطلق نگری میراث فرهنگی مهم است.
کتاب آئین مزدیستی و ترجمه های کتب قبل از اسلام در دسترس ما است. هر انسان شرافتمندی نکات افتخار آفرین را در آن ها میبیند غیر از کتب تخت جمشید و نقوش حرف می زنند در حالی که در تمام میراث های فرهنگی یونان، روم، افریقا، چین و هند مجسمه و نقوش زنان برهنه غوغا می کند. اما در هزاران نقش تخت جمشید، برهنگی نیست. حیا و عفت، غیرت و پاکدامنی فریاد می زند(2). نامه خشایار شاه و صحبت های منوچهر که در کتاب تجارب الامم ابن مسکویه آمده است، بزرگواری و عدالت گرائی آن افتخار آفرین است. اما نباید میراث فرهنگی را مطلق دید.
در کنار این همه خوبی ها یک استثناء هم داشته اند و آن این که مشاغل باید موروثی باشد(3) و این رنگ مذهبی داشته است. ببینید این یک اشتباه چه کاری به دست ما داده است. این افسانه نیست که یک کفشگر حاضر شد قسمتی از هزینه جنگ با روم را بپردازد در عوض فرزند او به جای کفشگری به شغل دبیری پذیرفته شود. انوشیروان سمبل عدل و قانون نمیپذیرد، این کار را خیانت به مذهب میداند و از پذیرفتن کمک بلاعوض صرف نظر می کند. نتیجه این کار چه شد؟
سقراط ها، افلاطونها و ارسطوهای ما کجا هستند؟ بعد از اسلام فارابیها، بوعلی سیناها و دیگران آن اندازه بزرگ و بیشمارند که نام روستاها در تاریخ آمده، با آن که آن روستاها به اندازهای کوچک بوده که نامشان در جغرافیا نیامده است.
ما، قبل از اسلام، در زندان ممنوعیت از تعلیم و تعلم بودیم، اسلام در این زندان را شکست و ما را آزاد کرد و از همه دنیا جلو افتادیم. حتی ده کتاب اصلی عالم اسلام؛ صحاح سته و کتب اربعه، نویسندگان آن ها بالاتفاق ایرانی هستند.
اگر ما به عالم گفتیم مکتب ایرانی یعنی حتی با مشاغل موروثی یا بدون آن، اگر گفتیم احیاء میراث فرهنگی یعنی حتی موروثی شدن مشاغل یا بدون آن.
خدمات کورش را ببینیم، خدمت اسلام را هم ببینیم. این نگاه جامع است. منشور کوروش را چنین دیدگاهی از انزوا خارج میکند. علما میگویند اسلام ما را آزاد کرده ما تابع قرآنیم در مسأله موسیقی هم بحث در دلیل است و بحث در جامعیت است انشاء الله برای فرصتی دیگر.
والسلام
محی الدین حائری شیرازی
15/دیماه برابر 30/محرم الحرام
پاورقی ها:
1. صاحب کتاب شهید جاوید می گفت معلوم نیست حضرت علم به شهادت داشته، حضرت بر روال عادی قصد براندازی بنی امیه در او مشی و منعقد می شد . امام می گوید براندازی نسل همه ستمکاران و روی کار آوردن همه حق جویان در نیت حسین بن علی متجلی بود. نه تنها براندازی یزید و حاکم شدن خود، بلکه براندازی همه شروران و روی کار آوردن همه صالحان در نظر آن حضرت بوده و به همین دلیل این همه بر برپائی مراسم آن حضرت تأکید می شود که روح براندازی ظلم و روح برپا کردن حکومت عدل را، در عزادار، احیا می کند و میگوید حتی با علم به شهادت هم به مبارزه ادامه دهید و بر این تأسیس حکومت عدل تلاش کنید.
2. اعلام کنیم عفاف و پاکدامنی و حجاب مترقی مظهر ملیت ماست و کسانی که هرگز گرد هرزه گی غربی بر دامن پاکشان ننشسته باید به کورش بگویند آسوده بخواب که ما بیداریم، نه خانواده سلطنتی پهلوی که بوی آلودگی و فساد و تعفن هرزگی آن ها مشام اهل عالم را متأذی می کند. خانواه شهدا بازماندگان کورش هستند که عزت را در جامعه ما نهادینه کردند نه وطن فروشان و امضا کنندگان اسناد واگذاری کشور به اجانب. مکتب ایرانی باید شعار زن و مرد بسیجی باشد که هم مظاهر عفت اند در تربیت خانوادگی و هم مظاهر استقلال و شرافتند در دفاع از هویت ایرانی . قرآن به مردم مخاطب می گوید اسلام میراث فرهنگی شماست. ما به مردم کشورمان بگوئیم حجاب و عفاف و دفاع از عزت و اقتدار میراث فرهنگی چند هزار ساله شماست. این پرچم میراث فرهنگی را، ما طرفداران حجاب خانواده و ایثار در میدان دفاع، باید بلند کنیم، نه غرب زدگان بی هویت.
3. وقتی همه مشاغل موروثی شد سلطنت هم یکی از مشاغل است. وقتی هیچ کس نمی تواند وارد شغل دیگر شود سلطنت در یک خانواده موروثی می ماند و وقتی چنین امری رنگ مذهبی داشته باشد، این که طفل در شکم مادر به سلطنت می رسد و تاج سلطنت بر بالای بستر مادر قرار می گیرد امری حساب شده است. هرکس به سلطنت رسید حق سلطنت مخصوص فرزندان اوست نه سایر شاهزادگان این که این آئین در سطح اهل کتاب به صراحت تأیید نشده اگر چه مؤیداتی جهت اهل کتاب بودن دارند به احتمال قوی به دلیل همین مسأله مذهبی شدن انحصار مشاغل در ارث است تا بتواند سلطنت از دستبرد مدعیان محفوظ بماند در نتیجه احتمال این که سلاطین چنین مطلبی رادر مذهب گنجانده باشند منتفی نیست و شبهه دین دولتی نه دولتی دینی تقویت می شود.