سرآغاز سخندریاچه ارومیه در حالی سخت ترین دوران حیات خود را سپری میکند که به رغم نگرانیهای عمده مردم حیات آن هیچگاه به طور جدی توسط مسئولان مورد توجه قرار نگرفته است.
متاسفانه بر اساس رویه معمول، تنها زمانی حساسیت عمومی نسبت به مشکلات محیط زیستی بالا میگیرد که کار از کار گذشته و این که چرا پیش از نمایان شدن معضلات محیط زیستی به دنبال پیش گیری نیستیم پرسشی است که هیچ گاه در موقع خود بدان پرداخته نمیشود و باید فاجعه عظیمی چون شمارش معکوس نابودی تالاب ارومیه رقم بخورد تا مسئولان در تکاپوی چاره جویی افتند.
محیط زیست ایران هر روز با ابعاد تازهای از سوء مدیریتها و بی توجهی عمومی روبه روست. بی تردید از اصلی ترین دلایل نقش کم رنگ جایگاه حفاظت محیط زیست در میان مردم و مسئولان ضعف مفرط آموزش همگانی ناشی از عدم تبلیغات مناسب و در خور رسانه ملی و بی توجهی آموزش و پرورش در آموزش اهمیت حفاظت محیط زیست در سطح همه دستگاههای اجرایی و نیز آموزش پایه درمدارس بوده است.
تهدید محیط زیست ناشی از نگاه بخشی نهادهای اجرایی متاسفانه همان گونه که در بالا آمد یکی از پیامدهای ضعف آموزشهای بنیادین محیط زیست در کلاسهای پایه ابتدایی و نیز دانشگاهها، نگاه بخشی کارشناسانی است که تخصصی غیر وابسته به محیط زیست را کسب مینمایند که از ان میان میتوان به تخصص عمران و راه سازی اشاره نمود. وزارت راه و شهرسازی ایران بی توجه به اهمیت محیط زیست، ساز خود را میزند و تخریب و نابودی جنگلهای ارزشمند بین المللی شمال همچون جنگل ابر و پارک ملی گلستان را به بهانه توسعه جاده سازی و کوتاه کردن مسیر(!!) توجیه میکند. این گونه است که وزارت نیرو نیز بی توجه به فرابخشی بودن اهمیت محیط زیست و نقش خود در این مقوله بالا بردن بیلان کاری وزارت خود رادر توسعه سد سازی و بالاتر بردن هرچه بیشتر آمار این بخش جستجو میکنند هرچند سدسازی در ایران همراه با تخریب و تهدید محیط زیست، جداسازی مخرب اکوسیستمها و تخریب و نابودی عرصههای میراث فرهنگی نیاکانمان باشد. سد سازی همراه با تخریب میراث فرهنگی و طبیعی در ایران همچون ساخت سد سیوند و سد سازیهای اخیر در عرصههای میراث فرهنگی و تاریخ گهربار ایران زمین در خوزستان در حالی به راحتی به انجام میرسد که دیگر کشورهای دنیا حتی با جعل تاریخ و ربودن افتخارات دیگران برای خود سایتها و مکانهای ویژه تاریخی فرهنگی را تدارک میبینند تا با جلب هرچه بیشتر گردشگر، درآمد ملی و اقتصاد بومی خود را توسعه دهند.
و در نابودی دریاچه ارومیه هم بی تردید ضعف مدیریت منابع آب توسط همه متولیان امر به ویژه وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو، وزارت راه و شهرسازی و سازمان محیط زیست امری مشهود و غیر قابل انکار میباشد. این گونه است که بستن مسیر گذر هزاران ساله رودخانههای تامین کننده آب دریاچه ارومیه با ساختن سد و عدم رعایت حقابه مربوط اصلی ترین نقش را در نابودی آن ایفا نموده است.
آیا دریاچه ارومیه تنها مشکل محیط زیست ایران است؟متاسفانه معضل محیط زیستی دریاچه ارومیه از نگاه برخی مشکلی منطقهای تلقی میشود در حالی که این گونه نیست و نمونههای سو مدیریت محیط زیستی در بسیاری نقاط دیگر کشور نیز قابل مشاهده است.
نابودی جنگل ابر که( در دنیا منحصر به فرد بوده و ارزش جهانی دارد)به دلیل پافشاری ضد محیط زیستی راه و ترابری سابق، نابودی دریاچه پریشان به دلیل سوء مدیریت نهادهای متولی آب رسانی روستایی، تهدید گونههای یگانه بین المللی و فسیلهای زنده باقی مانده جنگلهای هیرکانی برای تامین منافع زودگذر و غیر پایدار صنایع چوب و کاغذ داخلی، آلودگی دریای مازندران ناشی از مسامحه غیر قابل توجیه و چشم پوشی نهادهای مسئول به عملکرد ضد محیط زیستی کشورهای همسایه، تخریب محیط زیست خلیج فارس به دلیل ساخت سود جویانه و تجاوز گرانه جزایر مصنوعی نخیل توسط امارات(که تهدید مستقیم تمامیت ارضی سرزمین ایران را نیز به همراه دارد) و چشم بستن سازمان محیط زیست و وزارت خارجه به این تهدیدهای آشکار، همه و همه بخشی از تابلوی وضعیت محیط زیست ایران است که نابودی تالاب یا به اصطلاح دریاچه ارومیه یکی از پازلهای آن را در بر میگیرد...
ویژگیهای محیط زیستی دریاچه ارومیه تالاب بين المللي درياچه اروميه که در ايران باستان به «چي چست» مشهور و به قولی کرانههای آن زادگاه زرتشت پیامبر باستانی ایران زمین بوده در سال هاي اخير با انواع بلاهاي طبيعي و انساني دست و پنجه نرم کرده و با سرعت به سوی نابودی پیش میرود.
«درياچه اروميه» با وسعت بيش از 570 هزار هکتار دارای حوزه آبريز ی با حدود 60 هزارکيلومترمربع( تقريبا سه درصد مساحت ایران) را در بر ميگيرد.
اين درياچه بهدليل اهميت محیط زيستی به عنوان ذخيره گاه زيست كره در مجامع جهانی به ثبت رسيده و مورد حمايت بین المللی قرار گرفته است. درياچه اروميه در سال 1352خورشیدی با مصوبه شوراي عالي محيط زيست به عنوان پارك ملي و در سال 1354 خورشیدی از سوي كنوانسيون جهانی تالاب ها(کنوانسیون رامسر )به عنوان يكي از مهم ترين تالاب هاي بين المللي جهان به ثبت رسيده است، این در حالی است که امروزه سیر قهقرایی نابودي و پاك شدن از روي نقشه جغرافيايي جهان را با سرعت طی میکند.
پارك ملی درياچه اروميه با ٣٠ تالاب وابسته و اقماری آب شور و شيرين بزرگترين زيستگاه حيات وحش خاورميانه بوده كه در سالیان گذشته صدها هزار پرنده بومی و مهاجر در آنها لانهسازی و زاد آوری میكردهاند.
درياچه اروميه با ويژگي هاي خاص خود بعد از درياچه شور دریای مرده (ِDead Sea یا بحرالمیت در غرب اردن با 810 کیلومتر مربع وسعت و شوری 7/33 درصد) به عنوان دومين درياچه شور جهان به شمار مي رود و به عنوان بزرگ ترين تالاب دايمي با دارا بودن 102 جزيره بزرگ و کوچک از قابليت هاي اکولوژیک یگانهای برخور دار است.
دریاچه ارومیه در ارتفاع ۱۲۲۵ متر از سطح دریا درگودال وسیعی واقع شده که رود ارس و ارتفاعات سهند و سبلان حد شمال و شرقی، دره سفیدرود و کوههای کردستان حد جنوب خاوری و جنوبی، و کوههای مرزی با ترکیه حد باختری آن را تشکیل میدهند.
آب دریاچه بسیار شور و تلخ و املاح آن در گذشته حدود 23 درصد بوده است. در این دریاچه حدود ۵۶ جزیره کوچک و بزرگ وجود دارد که از همه معروف تر جزیره اسلامی (شاهی سابق) است که قسمت خاوری ان در موقع پس روی آب به شبه جزیره تبدیل میشود.
مقایسه بهره برداری اکوتوریستی دریای مرده (بحرالمیت) با اقتصاد بی تحرک اکوتوریسم دریاچه ارومیه دریاچه ارومیه از پتانسیلهای فراوان اکوتوریستی برخوردار است که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
جزایر زیبا، حیات وحش، پرندگان مهاجر و نیز چشمههای آب معدنی شامل آبهای گوگردی و گازدار و قلیایی و نمکی و غیره و گل و لای و لجنهای اطراف دریاچه که هر یک پتانسیل بسیار مناسبی برای توسعه صنعت اکوتوریسم و بخشهای بسیار درآمد زا و هماهنگ با محیط زیست آن از جمله طبیعت بینی و پرنده بینی محسوب میشود که متاسفانه از این صنعت پر سود که هم در اقتصاد محلی و هم در اقتصاد ملی میتواند بسیار تاثیر گذار باشد هیچ بهرهای برده نشده است.
برای مشخص کردن تواناییهای استفاده نشده دریاچه ارومیه به بهره برداریهایی که از دریای مرده توسط اردن و اسراییل صورت میگیرد میتوان اشاره نمود. نکته مهم این که درآمد سرشار این دو کشور از جذب گردشگر از دریاچهای صورت میگیرد که از همه پتانسیلها و جذابیتهای محیط زیست دریاچه ارومیه از جمله حیات وحش و جزایر زیبا بی بهره است. با این حال جدای از درامدهای میلیاردی جلب گردشگر به این دریاچه، یک ظرف زیبای محتوی لجن درمانی بحرالمیت تا مبلغ 80 دلار به گردشگران فروخته میشود!! و به همین صورت حتی نمک دریاچه را در بسته بندیهای ویژه در سطح بین المللی به فروش میرسانند!
فروش لجن و نمک بسته بندی شده، نمونههایی از درآمد زایی در دریای مرده رگ های حیاتی دریاچه ارومیه: رودهای منطقه کردستان مهمترین رودهای حوزه آبریز دریاچه ارومیه عبارتند از: تلخه رود، زرینه رود و سیمینه رود، گدار، بار اندوز، شهر چاي، نازلو و زولا. رودخانه زرينه رود مهمترین رود تامین کننده آب دریاچه ارومیه محسوب میشود. شاخه اصلی اين رودخانه چم سقز میباشد که از کوههای گردنه خان در شرق بانه سرچشمه میگيرد. رودخانه «خرخره» اصلی ترين شاخه اين رود میباشد که از کنار شهر سقز میگذرد و سرانجام به رودخانه زرينه میپيوندد. شاخههای ديگر آن ساروک و موردی است که از منطقه تکاب و سهند سرچشمه میگيرند.
در سقز زرينه رود را با اسم «جاکتو» میشناسند. اين رودخانه بزرگ يکی از جذاب ترين مناطق طبيعی استان میباشد و همچنين در اين رودخانه امکان ورزشهای آبی ونيز در تمامی طول رودخانه امکان قايق رانی وجود دارد.
رودخانههای موجود در کردستان را به طور کلی میتوان به دو دسته رودخانههای با آبدهی کم تا متوسط و رودخانههای با آبدهی زیاد تقسیم بندی کرد.
در بخش رودخانههای با آبدهی کم تا متوسط از رودخانههایی چون قوره تو، کنگیر، میمه، دویرج و... میتوان نام برد که در مرز عراق به صورت متوالی میباشند. توضیح این که رودخانههایی که خط مرز دو کشور را قطع میکنند متوالی و رودخانههای در امتداد مرز دو کشور را محاذی میگویند.
در بخش رودخانههای با آبدهی زیاد رودخانههای زاب و سیروان قرار دارند رودخانههای زاب و سیروان به طور میانگین سالیانه حدود 3-4 میلیارد مترمکعب آب را از کشور خارج کرده و به دجله عراق میریزد بدون این که هیچ استفادهای از این آب در کردستان ایران به عمل اید. رودخانه سيروان طويل ترين رود در استان کردستان است و شاخههای اصلی آن رودخانههای گاورود و قشلاق میباشند. گاورود از کوههای کان کبود سقز سرچشمه میگيرد و رودخانه قشلاق از کوههای پير محمد سرازير میشود. شاخههای مختلف اين رودخانه دارای سيستم جريانی مشابهی هستند که در مسير خود از درههای عميقی میگذرند.
قسمتی از اين رود، در بخشهای ميانی، باعث ايجاد مرزی بين ايران و عراق میگردد و به منطقه دياله مشهور است و پس از آن به خليج فارس میريزد. از انشعابات مهم اين رودخانه میتوان گردوکانه، چم قوره، چم گردکان، زريوار و چم گوتوند را نام برد. اطراف اين رودخانه محل مناسبی برای رشد گونههای مختلف ماهی و پرندگان است و زيبايی خاصی را به اين رودخانه داده است.
از دیگر رودخانههای مهم کردستان میتوان به رودخانه قزل اوزن اشاره نمود. اين رودخانه يکی از شاخههای اصلی سفيد رود است و از ارتفاعات چهل چشمه، هزار کانيان و از چشمههای شرقی رشته کوههای زاگرس در جنوب و غرب حومه شهر ديواندره سرچشمه میگيرد. قزل اوزن در هنگام ورود به استان زنجان به رودخانه شاهرود در منطقه لوشان ملحق و تبديل به سفيد رود میشود و به دريای مازندران میريزد.
رودخانههای قمه چوکی و اوزن دره در بيجار و رودخانههای تروال و شور در قروه يکی از دو شاخه مهم رودخانه قزل اوزن در استان کردستان به حساب میآيند. دره و حاشيه رودخانه دارای جذابيت و زيبايی خاصی بوده و دارای گونههای متنوعی از ماهيها میباشد.
رودخانهای با نام سفيدرود نیز از دیگر رودهای کردستان است. طول این رود خانه بهاندازه رودخانه زرينه نيست و حجم آب آن نيز کمتر است. اين رود به رودخانه "تاتاهو" مشهور است و از ارتفاعات منگور و ترجان سرچشمه میگيرد و سپس به درياچه اروميه میرسد. رودخانههای چم خانه ساوج بولاک از انشعابات مهم اين رودخانه به شمار میروند.
مهمترین مشکلات محیط زیستی دریاچه ارومیه1- سد سازیها ی بی رویه بر روی رودها، عامل اصلی خشک شدن دریاچه در حالی که21 رودخانه دائمي و 7 رود خانه فصلي از اصلی ترین منابع تغذیه کننده آب دریاچه ارومیه محسوب میشوند، سد سازی بی رویه بر روی این رودها به عنوان عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه محسوب میشوند که با گسترش روز افزون بهره برداری از این سدها روند خشک شدن دریاچه نیز تشدید شده است.
در حال حاضر نزديک به40 سد و بند در مسیر رود خانههای تغذیه کننده دریاچه ارومیه احداث شده و یا در دست اجراست که حجم قابل توجهي از آب هاي برداشتي از آنها به مصرف کشاورزي ميرسد و اين در صورتي است که حداکثر راندمان آبياري کشاورزي توسط نهادهای مربوط 34 درصد بر آورد شده است و اين يعني 66 درصد آب برداشتي از رودخانهها و چاهها که به مصرف بخش کشاورزي ميرسد هدر رفته و تبخير ميشود.
تازه ترین عکس هوایی منطقه از وضعیت دو دریاچه همجوار ارومیه و وان. بخش مشخص شده با دایره پیامدهای سد سازی برای زمینهای کشاورزی که مانع رسیدن آب رودهای عمده به دریاچه میشود را به خوبی نشان میدهد. بر اساس پژوهشهای انجام شده سدسازی بر روی رودخانههای زرینهرود، سیمینهرود، گدار و باراندوز که با هدف تولید برق و آبیاری زمینهای کشاورزی صورت گرفته سبب شده آب دریاچه در بسیاری از مناطق از 16 تا 22 متر عقب بنشیند.
2- میانگذر ارومیه، پروژه تخریب کننده محیط زیست دریاچه احداث راه میان گذرشهید کلانتری از دل دریاچه ارومیه در سالهای نخستین بعد از انقلاب با طرح این شهید برای فراهم آوردن شرایط مناسب تر جهت تدارکات جنگی به جبههها پیشنهاد شد. این راه که کوتاه زمانی پس از افتتاح نخست در سال 1368 فرو نشست دیگر بار باز هم با اشکالات محیط زیستی فراوان احداث شد. ساخت این میان گذر پیامدهای محیط زیستی بسیاری را به دنبال داشته که از آغاز پیشنهاد احداث آن، توسط متخصصان محیط زیست در مورد این مخاطرات به طور مکرر هشدار داده شده است. راه میان گذر شهید کلانتری جریان گردشی آب را مختل میکند و زنجیره اکولوژیک وتعادل هيدرولوژيکي واکولوژيکي درياچه را برهم زده و ارتباط دو سوی شمال و جنوب پل را از هم قطع مینماید.
3-شورشدگی بحرانی دریاچهدر حالی که نمک موجود در آب دریاچه ارومیه در حالت معمولی 180 تا 220 گرم نمک در هر لیتر برآورد شده است، این میزان در شرایط بحرانی فعلی به 340 گرم در هر لیتر میرسد که از دید متخصصان محیط زیست یک فاجعه اکولوژیک برای این منطقه تلقی میشود. براساس برآوردهای انجام شده بر اثر شوری بیش از حد آب، جمعیت آرتمیا که غذای اصلی فلامینگوهای مهاجر محسوب میشود نسبت به سالهای 75و76 تا40 برابر كاهش یافته و با ادامه روند فعلی در آینده نزدیک اثری از این آبزی ارزشمند بر جای نخواهد ماند. جدای از تاثیرات بسیار مخرب شور شدگی بر حیات تنها جاندار آبهای دریاچه یعنی آرتمیا، تبديل شدن 25 هزار هکتار حواشي درياچه اروميه به شوره زار دیگر پیامد مستقیم مخرب محیط زیستی این فاجعه تلقی میشود. عمق فاجعه آن جا بیشتر نمایان میشود که بدانیم بیش از 100 هزار هكتار از مناطق جنوب و شرق و حواشي پست دریاچه در معرض قطعی تبدیل به شوره زار قرار دارند.
آینده متصور برای منطقه نیز این گونه خواهد بود که با وزش هر باد ذرات نمك تمام مزارع، باغهای سیب و انگور و مراتع را فرا گرفته و حتی تنفس را نيز برای مردم ساكن در شهرهای اطراف درياچه اروميه با مشكل مواجه خواهد کرد.
4-پایین آمدن سطح آب دریاچه ارومیهبر اساس برآوردهای انجام شده ازسال آبي 75 – 74 تا کنون رقوم ارتفاعي سطح تراز آب درياچه اروميه سير نزولي پيدا کرده و در طول سال هاي اخير آب درياچه بیش از شش متر کاهش داشته است
بنا بر تحقيقات انجام شده از 12 سال پيش تا کنون نمودار تراز آب پارک ملي درياچه اروميه رو به پايين بوده است و بر اثر تبخیر سالیانه سه تا چهار میلیارد متر مکعب آب دریاچه تبخیر میشود.
5-مشکل گرمای زمین و پیامدهای خشک شدن دریاچه با توجه به این که دریاچه ارومیه و آرال از نظر اقلیمی و جغرافیایی تا حدودی از شباهت بر خوردارندگرم شدن کره زمین و همزمان قطع جریان ورود آبهای دو رود آمودریا و سیردریا به دریاچه «آرال» سبب خشک شدن آن شده است، با کمال تاسف در صورت ادامه وضعیت موجود سرنوشت مشابهی هم برای دریاچه ارومیه قابل پیشبینی است.
و درصورت خشک شدن درياچه، املاح برجاي مانده ازبادهاي گرم وارد شهرها شده وموجب بروز بيماري هاي مختلف از جمله بیماریهای ريوي، چشمي خواهد شد.
6-انتقال پسابهای صنعتی به دریاچه ارومیه به عنوان راهکار حل بحران کارخانههای منطقه!!!با در نظر گرفتن این که دریاچه ارومیه در قلب آذربایجان به عنوان قطب صنعتی - کشاورزی ایران واقع شده است به دلیل عدم وجود سیستم استاندارد دفع پسابهای کشاورزی و صنعتی و عدم نظارت کافی نهادهای مسئول، بسیاری از کارخانهها پسابهای آلوده خود را به سوی دریاچه ارومیه هدایت و تخلیه میکنند که این مساله دریاچه را از کرانههای شرق و غرب در معرض تهدیدهای بسیار پر مخاطره محیط زیستی قرار داده است. برای نمونه میتوان به یک مورد گویا در این زمینه اشاره کرد که 25 کیلومتر لوله گذاری برای انتقال پسابهای صنعتی یکی از کارخانهها به سمت دریاچه ارومیه به انجام رسیده است تا به زعم مجریان آن خطر آلوده سازی محیط شهری رفع شود !!!(و البته خطر به مراتب بزرگ تر به دریاچه ارومیه تحمیل شود )
قابل توجه این که پساب کارخانههای صنعتی هم جوار دریاچه به دلیل داشتن قابلیت هدایت الکتریکی بالا به هنگام نفوذ به آب و خاک آثار مخربی بر روی منابع آبهای زیرزمینی منطقه نیز بر جای میگذارد.
همچنین برخی از عناصر سنگین و سرطان زا نظیر نیکل و مواد خطرناکی مانند آمونیاک که به صورت پساب از این کارخانهها خارج میشود علاوه بر زمینهای اطراف و آب دریاچه ارومیه چرخه حیات را نیز در معرض خطر جدی قرار میدهند و مختل میکنند.
7-نابودی زیستگاهها واخلال در مهاجرت پرندگان مهاجر بسیاری از زیستگاهها ی شناخته شده دریاچه ارومیه به خاطر کمآبی و سدسازی روی رودخانههای اطراف این دریاچه تخریب شدهاند و همین موضوع باعث شده تا پرندگان از این زیستگاهها مهاجرت کنند.
با مسدودکردن آب رودخانهها به عنوان محل زندگی پرندههای دریاچه ارومیه و بستن سدهای متعدد پرندگانی که برای یافتن آب و غذا به این مکانها میآیند وقتی با کمبود آب و غذا مواجه میشوند به ناچار برمیگردند و به مکانهای دیگر مهاجرت میکنند.
وجود پرندگاني همچون فلامينگو و پليکان سفيد يکي از ويژگي هاي تنوع زيستي در درياچه اروميه است که در جزاير 9 گانه پارک ملي درياچه اروميه جوجهآوري دارند و با توجه به روند خشکسالي در 10 سال اخير و تغييرات اکولوژيک در سطح جزاير 9گانه که از طريق خشک شدن اطراف جزاير و به هم پيوستن آنها صورت گرفته تعداد جمعيت تخمگذار اين پرندگان بسيار کاهش يافته و اين امر نشان دهنده تاثير معنيدار خشکسالي بر پرندگان ساکن پارک ملي درياچه اروميه است.
فرجام سخن1- بی تردید مشكلات محیط زیستی کشور مسالهای فرابخشی است و تنها به ضعف مفرط سازمان محیط زیست مربوط نمیشود و علاوه بر این ضعف و بی تدبیری سایر وزارت خانههای مربوط از جمله وزارت نیرو(متولی سد سازی بر روی رودهای منتهی به دریاچه ارومیه)وزارت راه و شهر سازی(متولی ساخت راه میان گذر ضد محیط زیستی)، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری(متولی مدیریت منابع آب کشاورزی و پروژههای آبخیزداری)و... همه و همه در تخریب اکوسیستم طبیعی دریاچه نقش داشتهاند. این در حالی است که مديريت، احيا و حفاظت درياچه اروميه همانند تالاب انزلي، درياچه هامون، درياچه پريشان، بختگان، جازموريان و... يك وظیفه ملی همه ارگانها و وزارت خانههای مربوط تلقی میشود.
توجه به این نکته حایز اهمیت است که ارایه آمارهای سد سازی در کشور ما به عنوان نماد سازندگی تبلیغ میشود این در حالی است که سد سازی در دنیا بد ترین نوع مدیریت منابع آبی است که به دلیل غیرپایداربودن در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا کنار گذاشته شده است. مدیریت غيراصولي منابع آبي كشور از سویی افزایش بروز سیل و از سوی دیگر گسترش بی آبی وخشكسالي را در اکوسیستمهای شکننده ایران عزیزمان موجب شده است. با این حال با سرمایه گذاری کافی و اجراي عمليات آبخيزداری و آبخوان داری مي توان تا حد زیادی كنترل منابع آب کشور و از جمله دریاچه ارومیه را ان هم به صورت پایدار و دائمی(نه به مانند سدها با طول عمر حد اکثر پانزده تا بیست ساله) به سامان کرد. بی تردید ضروري است سدسازي بر روی رودهای منتهی به دریاچه ارومیه هرچه سريع تر به ويژه در حوزههايي كه تاكنون شروع نشده و همچنين در حوزههاي در دست مطالعه متوقف گردد واعتبارات سدسازي به بخش آبخوان داری و مدیریت منابع و بازيافت آب اختصاص یابد.
2- حداث راه میان گذر دریاچه ارومیه از نظر کارشناسان محیطزیست، اشتباهی بزرگ بوده که بدون ارزیابی صحیح علمی و محیط زیستی و تنها بر اساس برخی مصالح کوتاه مدت به انجام رسیده است. به اعتقاد متخصصان، باز نگری در احداث این راه گذر با به کار گیری دانش روز یکی از راهکارهای ضروری برای رفع خطر نابودی محتوم دریاچه ارومیه تلقی میشود. قابل توجه این که در موارد مشابه در کشورهایی چون آمریکا، کانادا و استرالیا پلهای میان گذر از دریاها و دریاچهها را به صورت معلق بر روی پایههای عمودی بسیار بلند احداث میکنند که از این راه علاوه بر جذابیت دیداری مشاهده طبیعت دریاچه از ارتفاع، کم ترین تغییر وکم ترین سطح از بستر دریاچه اشغال میشود، خللی در جریان گردشی طبیعی آب ایجاد نمیشود وحیات طبیعت آبها و تالابها در معرض خطر قرار نمیگیرد.
3- با توجه به این که بر اساس بر آوردها، تامین بيش از 3 ميليارد مترمکعب آب براي جلوگيري از خشکيدن درياچه اروميه مورد نیاز است، پیشنهادهایی همچون انتقال آب دریای مازندران یا رود ارس و یا بارورکردن ابرها جهت رفع مشکل تامین آب دریاچه ارومیه مطرح شده است، ولی باید به این نکته توجه داشت که این گونه طرحها نظیر پیشنهاد آبگذر خلیج فارس دریای مازندران جدای از پرهزینه بودن، به دلیل واقعیتهای اکولوژیک از جمله پایین تر بودن سطح آب دریای مازندران نسبت به دریاهای آزاد پیامدهای نامشخص و پیش بینی نشده اکولوژیکی و محیط زیستی را نیز میتوانند به همراه داشته باشند با این حال به نظر میرسد راه حل کم هزینه تر و عملی تر، انتقال آب رودهای منتهی به عراق از جمله زاب و سیروان باشدکه به میزان 3 تا 4 میلیارد متر مکعب آب را میتوانند به سمت دریاچه ارومیه هدایت نمایند. لازم به ذکر است که با وجود کمبودهای شدید منابع آبی ایران بسیاری از رودهای مرزی کردستان از جمله زاب و سیروان بدون هیچ گونه بهره برداری توسط مردم مظلوم کردستان ایران از کشور خارج شده و به عراق وارد میشوند ودر نهایت رود دجله و زمینهای کشاورزی عراقیها را سیراب میکنند. لازم به ذکر این که ایران با کشورهای همجوار دارای مرزهای آبی متعدد و متنوعی میباشد و نزدیک به 22درصد (1918 کیلومتر) از مرز مشترک ایران با همسایگان را 26 رودخانه کوچک و بزرگ تشکیل میدهند.
4- یکی از پرسشهای بی پاسخ کارشناسان محیط زیست این است که چرا از پتانسیل سازمانهای بین المللی حامی طرحهای حفظ محیط زیست کشورها برای ایران به طور مطلوب استفاده نمیشود؟ چرا هزینه مقابله با کوتاهی عراق و ترکیه در ایجاد زمینههای تولید ریز گردهای سرطان زا را سازمان حفاظت محیط زیست و نهادهای دیپلماتیک کشور از جیب ملت ایران باید به همسایگان پرداخت کنند و چرا این هزینه از سازمانهای مسئول بین المللی دریافت و به نحو شایسته مدیریت هزینه نمیشود؟لازم به ذکر است که طرح حفاظت از تالاب ها، طرحي مشترک بين جمهوري اسلامي ايران و صندوق تسهيلات جهاني محيط زيست (GEF) بوده که اقدامات اجرایی آن از سال 2006 ميلادي و به روایتی به ارزش 40000میلیارد ریال آغاز شد. پرسش دغدغه مندان محیط زیست این است که بازخورد این پروژه کلان در طول چهار سال چه بوده و آیا صرف این هزینه گزاف نفعی را برای حفظ دریاچه ارومیه به دنبال داشته است؟ بر اساس اعلام دست اندر کاران تنها مطالعات مرحله یك طرح حیاتی انتقال آب رود زاب برای رفع خطرخشک شدن دریاچه ارومیه 4 سال به طول انجامیده و هنوز به پایان نرسیده است !! آیا با این گونه كندی انجام پروژههای میلیاردی امکان ادامه حیات تالابها و دریاچههای ایران زمین متصور خواهد بود؟
5- احياي درياچه اروميه به عنوان دومين درياچه شور جهان که از جاذبه هاي طبيعي منحصر به فرد جهاني از جمله ارزشهای تاریخی فرهنگی ملی، اکولوژیک، گردشگری طبیعت، پزشکی(لجن درمانی) و ذخیره گاه زیست کره برخوردار است يک طرح بین المللی تلقی میشود که بسیار به جا خواهد بود یک نهاد بین المللی محیط زیستی جهت حفظ دریاچه ارومیه پایه گذاری شود تا مطالعات و پایش دایمی دریاچه توسط یک ارگان یا سازمان مشخص و با مشارکت وهمکاری نخبگان محیط زیستی ایرانی و خارجی به انجام برسد و با مسئولیت مستقیم مطالعات همه جانبه و هدفمند مدیریت بحران و ارایه را ه حلهای علمی و عملی برای رفع خطر نابودی محیط زیست دریاچه ارومیه امکان پذیر باشد.