سرویس اجتماعی ـ روز مبارکی رسیده است. در مبارکی و بزرگی این روز همین بس که دین و نعمت خداوند بر ما کامل شد؛ روز غدیر خم. در این روز بزرگ بود که سخنانی به بلندای تاریخ به میان آمد؛ سخنانی که همیشه تنها در یک جمله برایمان خلاصه شده است؛ همان جمله معروفی که پیامبر (ص) درباره وصی پس از خود بر زبان آورد: «هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست».
موضوعی که به خودی خود هیچ ایرادی ندارد، ولی نکته اینجاست که در آن روز تاریخی، همه پالانهای شترها را بر روی هم جمع کردند و آخرین پیامبر خدا روی آنها ایستاد و از سوی خدا، ولی امر مسلمین بعد از خودش را معرف کرد؛ آن هم در یک خطابه بلند که
آخرین خطابه پیامبر اسلام در عمر مبارکشان است؛ خطابهای سرشار از نکات مهم که کمتر بدان پرداخته شده است؛ خطابهای که در نزدیکی مکه و در یکی از میقاتهای پنجگانه ایراد شده و چه بسا هنوز برای ما مهجور مانده... به فاصله مکانمان با غدیر، فاصلهمان با تاریخ غدیر و ... .
این خطبه را شاید بتوان به چند بخش تقسیم کرد؛ بخشهای دقیق مرتب شدهای که پیامبر خدا برای ابلاغ بخش آخر رسالتش به کار گرفت. امروز زمانش رسیده دوباره شیعهوار این روز را کشف کنیم، روز عیدی را که در بین اهل سنت هم حدیث متواتر شده است. بیایید گام به گام روز گشایش را بنا بر خطبه آخر رسول خدا بازآفرینی کنیم.
گام نخست: سپاس خدای را... حمد و سنای خداوند، نخستین بخش این خطبه طولانی است. خواندن صفات خداوند متعال از زبان بزرگرین پیام آورش با هیچ دعا و نیایش دیگری قابل مقایسه نیست. پیامبر برگزیده خداوند در دیباچه آخرین و شاید مهمرین خطابه زندگیاش، یک بار دیگر گوشهای از درک و معرفت خویش از ذات الهی را مرور میکند؛ البته که در برابر دستورها و مقدرات خداوند همیشه مطیع بوده و این بار هم سر تعظیم فرود آورده است. آنها که گوش به این کلمات سپردهاند، هنوز نمیدانند پیامبر مصطفی (ص) برای چه این سخنان را بر زبان میآورد!
گام دوم: ای پیامبر ابلاغ کن! حالا ماجرا کمی روشنتر میشود. جبرئیل سه بار بر پیامبر نازل شده و او را از طرف خداوند مأمور کرده که پیامی را به مردم ابلاغ کند. این پیام آن قدر مهم است که بدون ابلاغ آن گویی پیامبر بزرگی چون او رسالتش را به انجام نرسانده. او از جبرئیل میخواهد که از خداوند بخواهد که او را از ابلاغ این پیام مهم معاف کند. چرا؟ چون او از سرانجام کار خبر دارد و میداند که آنانی که با زبانشان میگویند آنچه را در قلبهایشان نیست، چه خوابی برای آینده اسلام میبینند؛ اما با این حال دستور، روشن است. باید حجت تمام شود تا کسی بعدها در پیشگاه خدا و رسولش عذری نداشته باشد.
گام سوم: امیرالمؤمنین تنها اوستفقط ابلاغ پیام خداوند کافی نیست. واکاوی چرایی و بیان چگونگی اجرای آن هم لازم است. مرور کوتاهی بر گذشته، خدماتی را که علی (ع) به او و دین خداوند کرده، به یاد همه میآورد؛ همهٔ آن وقتها که جانش را در راه گسترش دین اسلام گذاشت. اما فقط همین نیست. پیامبر همه آنچه خداوند از کتابش و از حلال و حرامش به او آموخته، به علی (ع) سپرده است. همه چیز در «امام مبین» و فرزندان او جمع شده تا مسلمین پس از پیامبرشان گمراه و پراکنده نشوند. صراحت گفتار و کلام پیامبر بینظیر است: «ای مردم، علی را فضیلت دهید که افضل مردم پس از من از مرد و زن است تا هنگامی که خداوند روزی را نازل میکند و خلق باقی هستند. ملعون است، ملعون است، مورد غضب است، مورد غضب است، کسی که این گفتار مرا رد کند و با آن موافق نباشد».
و اکنون همه تاریخ را گواه میگیرد که پیام خداوند را ادا نموده و ابلاغ کرده، شنوانیده و روشن نموده است تا همه بدانند که امیرالمؤمنین بودن پس از او برای هیچ احدی جز علی (ع) حلال نیست.
گام چهارم: نعمت تمام شداکنون لحظه اقدام است. همه ابلاغ را شنیدهاند. امیرالمونین علی (ع) از زمانی که پیامبر بر فراز منبر آمده، یک پله پایینتر مکان او ایستاده و نسبت به صورت پیامبر به راست متمایل شده تا همه ببینند که آنها در یک مکان ایستادهاند. حالا پیامبر (ص) دست او را به به دست گرفته، هر دو دست را به سوی آسمان باز میکند و پرسشی میپرسد: «ای مردم، چه کسی بر شما از خودتان صاحب اختیارتر است؟» همه میگویند: «خدا و رسولش». حالا موقع کامل شدن دین خداوند است. پس رسولش با صدای بلند همه را خطاب قرار میدهد.
گام پنجم: آنها به آتش دعوت میکنندچه سخت و ناگوار است که چیزی را بدانی، ولی مأمور باشی بر آن پرده پوشی کنی. پیامبر (ص) میداند اصحاب سقیفه چه خواهند کرد. پس باید سرپوشیده هم که شده مردم را انذار کند، از آنچه در پیش رویشان هست و بترساند از آنها که به آتش دعوتشان میکنند. راه به سلامت گذر کردن از این فتنه آتشین هم روشن است؛ دل سپردن به ولایت علی، کسی که علم امر و نهی بعد از پیامبر در دستان اوست.
گام ششم: نشانی دوستان و دشمنان! پیامبر خدا ثقل اکبر (کتاب خدا) و ثقل اصغر (اهل البیتش) را در میان مردمان به جای میگذارد؛ اما چه کسانی دوستان و چه کسانی دشمنان اهل بیت او هستند. صفات و نشانی آنها را هم پیامبر اسلام در ادامه آخرین خطبهاش در چنین اجتماعی، بر جای میگذارد؛ جزا و پاداش آنها را هم همینطور.
گام هفتم: آخرین یاری دهندهخطبه غدیر، تنها ابلاغ امامت علی (ع) نیست، بلکه نشانی بر امامت فرزندان او نیز هست. پامبر بزرگوار اسلام در جای جای خطبهاش مهر تأییدی بر امامت فرزندان علی (ع) و فاطمه (س) میزند و در اینجای خطبه نشانی از آخرین یاری دهنده خداوند به همگان میدهد تا در تاریخ باقی بماند.
گام هشتم: بیعت با خدابیعت با علی (ع) بیعت با یک شخص نیست، در اینجا پیامبر بزرگوار اسلام به همه میفهماند که باید نخست با او به عنوان نماینده و رسول خدا بیعت کنند و بعد با وصی پس از او. این یک بیعت الهی است و عهدی است که همگان باید با خدا ببندند نه با بنده خدا.
گام نهم: اگر میخواهید گمراه نشوید... آنها از آخرین سفری که با پیامبر خدا به حج مشرف میشوند، بازمیگردند. به همین خاطر هم بخشی از این خطبه در بیان دوباره شعائر الهی، حلال و حرام و واجبات و محرمات الهی است. پیامبر خدا ضمن بازگویی دوباره آنها، یک بار دیگر جانشین پس از خودش را صاحب اختیار دین خدا میداند تا تحریفی در آن صورت نگیرد. تمسک به کتاب خدا و اهل بیت تنها راه دوری از گمراهی و سرگشتگی است؛ این را حالا باید همه فهمیده باشند.
گام آخر: حالا وقت بیعت استعده بیشمار است. نمیشود از تک تک افراد بیعت گرفت. برای همین هم پیامبر خدا از طرف خداوند به زبان از همه اقرار میگیرد تا بر بیعت با رسول خدا و اهل بیتش باقی بمانند؛ اما فقط همین موضوع کافی نیست. آنها باید این مطلب را از قول پیامبر به همه کسانی که در جمع حاضر نیستند، برسانند و خداوند بزرگترین شاهد این بیعت است.
حالا وقت جشن فرار رسیده است. جشن تکمیل دین خدا. شاید بد نباشد با یادآوری صفات گوناگون این روز، دست به کار شویم.
آنچه در زیر میآید، پنجاه نام و یا صفت برای روز غدیر است که از روایات برگرفته شده:
۱ ـ بزرگترین عید خدا؛ «عیدالله الاکبر»
۲ ـ روز گشایش؛ «یوم وقوع الفرج»
۳ ـ روز خشنودی پروردگار؛ «یوم مرضاة الرحمن»
۴ ـ روز زبونی شیطان؛ «یوم مرغمة الشیطان»
۵ ـ روز مشعل فروزان دین؛ «یوم منار الدین»
۶ ـ روز بپا خاستن؛ «یوم القیام»
۷ ـ روز شادمانی؛ «یوم السرور»
۸ ـ روز لبخند؛ «یوم التبسم»
۹ ـ روز راهنمایی؛ «یوم الارشاد»
۱۰ ـ روز بلندی گرفتن منزلت شایستگان؛ «یوم رفع الدرج»
۱۱ ـ روز روشن شدن دلایل خدا؛ «یوم وضوح الحجج»
۱۲ ـ روز آزمایش بندگان؛ «یوم محنة العباد»
۱۳ ـ روز راندن شیطان؛ «یوم دحر الشیطان»
۱۴ ـ روز آشکار کردن حقیقت؛ «یوم الایضاح»
۱۵ ـ روز بیان کردن حقایق ایمان؛ «یوم البیان عن حقایق الایمان»
۱۶ ـ روز ولایت؛ «یوم الولایة»
۱۷ ـ روز کرامت؛ «یوم الکرامة»
۱۸ ـ روز کمال دین؛ «یوم کمال الدین»
۱۹ ـ روز جداسازی حق از باطل؛ «یوم الفصل»
۲۰ ـ روز برهان؛ «یوم البرهان»
۲۱ ـ روز منصوب شدن امیرمؤمنان؛ «یوم نصب امیرالمؤمنین (ع)»
۲۲ ـ روز گواهی و گواهان؛ «یوم الشاهد و المشهود»
۲۳ ـ روز پیمان؛ «یوم العهد المعهود»
۲۴ ـ روز میثاق؛ «یوم المیثاق المأخوذ»
۲۵ ـ روز آراستن؛ «یوم الزینة»
۲۶ ـ روز قبولی اعمال شیعیان؛ «یوم قبول اعمال الشیعة»
۲۷ ـ روز رهنمونی به رهنمایان؛ «یوم الدلیل علی الرواد»
۲۸ ـ روز امن و امان؛ «یوم الامن المأمون»
۲۹ ـ روز آشکار کردن امور پنهان؛ «یوم ابلاء السرائر»
۳۰ ـ عید اهل بیت (ع)؛ «عید اهل البیت (ع)»
۳۱ ـ عید شیعیان؛ «عید الشیعة»
۳۲ ـ روز عبادت؛ «یوم العبادة»
۳۳ ـ روز اتمام نعمت؛ «یوم تمام النعمة»
۳۴ ـ روز اظهار گوهر مصون؛ «یوم اظهار المصون من المکنون»
۳۵ ـ روز بر ملا کردن مقاصد پوشیده؛ «یوم ابلاء خفایا الصدور»
۳۶ ـ روز تصریح برگزیدگان؛ «یوم النصوص علی اهل الخصوص»
۳۷ ـ روز محمد (ص) و آل محمد (ص)؛ «یوم محمد (ص) وآل محمد (ص)»
۳۸ ـ روز نماز؛ «یوم الصلاة»
۳۹ ـ روز شکرگزاری؛ «یوم الشکر»
۴۰ ـ روز دوح (درختان پر شاخ و برگ)؛ «یوم الدوح»
۴۱ ـ روز غدیر؛ «یوم الغدیر»
۴۲ ـ روز روزه داری؛ «یوم الصیام»
۴۳ ـ روز اطعام؛ «یوم اطعام الطعام»
۴۴ ـ روز جشن؛ «یوم العید»
۴۵ ـ روز عالم بالا؛ «یوم الملأ الاعلی»
۴۶ ـ روز کامل کردن دین؛ «یوم اکمال الدین»
۴۷ ـ روز شادابی؛ «یوم الفرح»
۴۸ ـ روز به صراحت سخن گشودن از مقام ناب؛ «یوم الافصاح عن المقام الصراح»
۴۹ ـ روز افشای پیوند میان کفر و نفاق؛ «یوم تبیان العقود عن النفاق و الجحود»
۵۰ ـ روز گردهمایی و تعهد حاضران؛ «یوم الجمع المسئول»
برگرفته از:1- هفته نامه «یک شنبه»
2- پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری