پسرجواني كه متهم است براي انتقامگيري دست به قتل زده در دادگاه مدعي شد او فقط دستوپاي مقتول را بسته و نقشي در مرگ وي نداشته است.
در ابتداي جلسه محاكمه اين جوان كه محمد نام دارد، سيدرضايي نماينده دادستان تهران در جايگاه حاضر شد و در توضيح كيفرخواست گفت: هشتم اسفند سال گذشته ماموران پليس با تماس تلفني اهالي ساختماني در ميدان محسني تهران باخبر شدند كه مردي به نام حسين جان سپرده و جسدش متعفن شده است. وقتي ماموران در محل حاضر شدند مشخص شد كه حسين چند روز قبل از پيدا شدن جسدش جان سپرده است و از آنجايي كه او تنها زندگي ميكرد كسي متوجه مرگش نشده بود و زماني همسايهها موضوع را به پليس خبر دادند كه بوي تعفن از خانه او به مشام رسيد.
جسد به دستور بازپرس به پزشكي قانوني انتقال يافت و تحقيقات آغاز شد. ماموران متوجه شدند آخرين كسي كه با حسين ديدار داشت جواني به نام محمد است و بعد از آن ديگر كسي وارد خانه مقتول نشده است. محمد شناسايي و بازداشت شد و با توجه به مدارك مورد نياز در پرونده و با توجه به اعترافاتش و از آنجايي كه مقتول وليدم ندارد و از سوي رييس قوهقضاييه براي متهم درخواست قصاص شده درخواست صدور حكم قانوني در اين خصوص را دارم.
در ادامه با توجه به نبود اوليايدم، متهم در جايگاه حاضر شد و گفت: من اتهام را قبول ندارم چون قتلي در كار نبود. متهم در توضيح ماجرا گفت: مدتي بود كه با حسین آشنا شده بودم و به خانهاش ميرفتم. يك ماه قبل از اين حادثه يك روز به خانهاش رفته بودم كه برايم شربت درست كرد آن را خوردم و كمي هم مواد كشيدم و بعد بيهوش شدم. وقتي بيدار شدم ديدم در شرايط نامناسبي هستم و حسین به من تجاوز كرده است.
خيلي ناراحت شدم و حالم بد شد. خانه حسين را ترك كردم يك ماهبعد با اصرار زياد از من خواست دوباره به خانهاش بروم فرصت خوبي براي انتقامگيري بود من هم قبول كردم چون در اين مدت فقط داشتم به انتقام فكر ميكردم. شب حادثه به خانه حسین رفتم او دوباره شربت را ريخت. چهرهاش نشان ميداد باز هم ميخواهد توطئهاي بچيند. به بهانه اينكه سيگار نداريم او را بيرون فرستادم و ليوان خودم را با ليوان حسین عوض كردم. او شربت را خورد و بعد هم مواد كشيديم و او بيهوش شد. من نتوانستم كاري را كه او با من كرده بود با خودش بكنم. به همين علت دست و پايش را بستم. وقتي به هوش آمد داشت داد و فرياد ميكرد كه دهانش را هم چسب زدم و وسايلش را سرقت كردم و ساعت شش صبح بود كه از خانه خارج شدم و چند روز بعد هم بازداشت شدم.
در ادامه جلسه دادگاه يكي از شاهدان در مورد روز حادثه گفت: من زمان درگيري اين دو نفر در خانه نبودم اما بايد بگويم حسين آدم خوبي بود اما اعتياد داشت و اين اعتياد او را گوشهگير كرده بود. او هيچوقت با كسي رفاقت نميكرد. آن روز من با او قرار داشتم حدود ساعت 10صبح بود كه جواني را ديدم كه از خانهاش خارج شد و گفت حسين در خانه است. چون با آن جوان فاصله داشتم نتوانستم صورت او را ببينم اما فكر ميكنم همين متهم بود. بعد از پايان گفتههاي اين مرد، متهم براي بيان آخرين دفاعايتش در جايگاه حاضر شد و گفت: من واقعا مرتكب قتل نشدم و شايد كس ديگري اين كار را كرده است چون من ساعت شش صبح از خانه خارج شدم و كسي كه ساعت 10 صبح از خانه بيرون رفت، من نبودم. وكيل مدافع متهم نيز گفت: سمي كه داخل شربت حسين بود كشنده نبود و فقط باعث بيهوشي ميشد. ضمن اينكه شاهدان هم به صراحت نگفتند كسي كه از خانه حسین خارج شده موكل من بوده است. بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات براي صدور رأي پرونده وارد شور شدند.
منبع: شرق