انتخابات دوازدهم اسفند مجلس شورای اسلامی ـ که با مشارکت بالای مردم برگزار شد ـ حاشیه پررنگی داشت و آن هم شرکت «سید محمد خاتمی»، رئیسجمهور سابق کشورمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی بود.
به گزارش «تابناک»، البته رأی دادن یک نفر از مسئولین سابق کشور به خودی خود، نباید به یکی از موضوعات پر حاشیه انتخابات مجلس نهم تبدیل شود، ولی به هر حال، این موضوع آن گونه پیش رفت و هنوز هم درباره آن در محافل گوناگون، سخن به میان میآید.
اما چه کسانی از خاتمی انتظار داشتند، در انتخابات مجلس شرکت نکند؟!شرکت نکردن خاتمی به عنوان یک رأی دهنده در انتخابات مجلس برای دو گروه، بسیار حیاتی و سرنوشت ساز بود.
گروه نخست، رهبران و بدنه تحریمیها بود؛ کسانی که میخواستند اولا با تحریم انتخابات، مشارکت مردم را در انتخابات حداقلی نشان دهند و دوم آنکه شرکت نکردن رهبران اصلاحطلب در انتخابات را نشاندهنده رانده شدن آنان از نظام بدانند. برای همین، بلافاصله پس از شرکت وی در انتخابات، موج تخریبها و تهمتها علیه خاتمی روان شد که چرا در انتخابات شرکت کرده است؛ انتقاداتی که هنوز هم ادامه دارد و برخی از دوستان وی تا کنون در این باره توضیحاتی دادهاند و قرار بر این است که خود وی نیز در آینده، به این انتقادات پاسخ دهد.
گروه دوم، افراطیون مقابل اصلاحطلبان هستند؛ آنان درصدد بودند که با شرکت نکردن خاتمی در انتخابات مجلس، سناریوی تحریم انتخابات از سوی خاتمی را کلید بزنند و ضربه نهایی را به وی وارد آورده و رئیسجمهور سابق را ـ برای همیشه و به زعم خود ـ از دایره کسانی که میخواهند در چهارچوب نظام به فعالیت سیاسی بپردازد، محروم کنند؛ بنابراین، شرکت خاتمی در انتخابات برای اینان نیز گران تمام شد. هرچند سناریوی دیگر برای شرکت وی در انتخابات نوشته شد.
نقطه مشترک این هر دو گروه، نبود عقلانیت، خرد محوری، دوراندیشی و انحصار طلبی در مناسبات سیاسی است. گروه نخست، اعتراضاتی را که کارکردهای نامناسب در حوزههای گوناگون دارد، به حوزههای حساس همچون سرنوشت کشور و حتی منفعت ملی سرایت میدهد و گاه چنان تند میرود که گویی، درقالب این خاک و این خانه زندگی نمیکند.
این گروه قدرت تمایز میان اجزاي گوناگون یک پدیده و واقعیت را آگاهانه یا ناآگاهانه از دست داده و هر کس را که خلاف این عصیان خود تعریف شده حرکت کند، تا مرز نابودی میکشانند، حتی اگر با انکار حق یک شهروند برای استفاده از کمترین حق سیاسی خود (حضور در انتخابات) باشد!
هم این گروه هستند که در سراسر مطالب نوشته شده خود، از حقوق فرد برای تعیین سرنوشت سخن به میان آورده و کمپینهای متفاوتی را در حمایت از حقوق افراد ساماندهی میکنند؛ اما گویی اینان نیز خود را صالح میدانند که برای فعالیت سیاسی افراد، نسخه بپیچند و بگویند چه کسی حق دارد یا ندارد در انتخابات شرکت کند.
و اما گروه دوم نیز قصهای تکراری دارد و آن، خود را معیار حق و انقلاب و نظام دانستن است. این گروه با چنین پیشفرضی، حضور فردی چون خاتمی را در انتخابات برنمیتابند، چرا که حضور وی، همه رشتههای آنان را پنبه خواهد کرد و اتفاقا اگر بدانند در نقطه مقابل جذب حداکثری ایستادهاند که ماههاست بر این راه میروند تا اگر نمیتوانند جذب حداکثری بکنند، دستکم دفع حداکثری را با همه توان انجام دهند.
این دو دیدگاه که دو سر طیف افراط در کشور هستند، با رویکرد حذفی که پدید آوردهاند، دقیقا خلاف مسیر منافع ملی ایرانیان حرکت میکنند و در این باره باید گفت، جولان دادن این هر دو گروه، جز زیان برای مردم و کشور، نتیجهای به بار نخواهد آورد.