بازدید 49480
49480 بازدید
برای «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» چه باید کرد؟
حمایتهای ناقص دیروز دولت در قبال تولیدات و حمایت نکردن دولت، عامل سوددهی بسیار کالاهای وارداتی شده است و به نوعی تولید کنندگان، افزون بر آن که چوب بسته حمایتی ناقص دولت را میخورند، ...
تاریخ انتشار: ۰۲ فروردين ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۶ 21 March 2012
کد خبر: ۲۳۴۰۹۴
| ۰۲ فروردين ۱۳۹۱ - ۲۲:۳۶ 21 March 2012
| 49480 بازدید
49480 بازدید
|
در سال جهاد اقتصادی، تعبیر برخی از مسئولان از جهاد اقتصادی عامل لطمه بر تولید داخلی شد؛ بنابراین، رهبر معظم انقلاب با تدبیر هوشمندانه، منظور خود را از جهاد اقتصادی به روشنی بیان داشته و شعار امسال را رونق تولید داخلی قرار دادند.
به گزارش «تابناک» افزایش هزینههای تولید در این یک سال اخیر به چند طریق جبران شد:
راه نخست، تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی و یا کاهش تولید،
راه دوم، پافشاری بر افزایش قیمتها،
و راه سوم، فدا شدن کیفیت برای جبران افزایش هزینهها بود.
دیدن این چند رفتار، ما را متوجه این امر میکند که افزایش هزینههای تولید به هیچ وجه رونق تولید در پی ندارد.
آنچه امروز در قالب افزایش قیمت و کاهش کیفیت و کم فروشی دیده میشود، تا پیش از هدفمند کردن یارانهها در قالب نقدینگی دیده میشد؛ به این معنا که نقدینگی پوشش چیزی را داشت که امروز افزایش قیمتها، کاهش تولید کمی و کیفی آن را میپوشاند. نقدینگی جزء لازم بسته حمایتی دولت است، ولی اگر بسته حمایتی دولت تنها در دادن نقدینگی خلاصه شود، پول نمیتواند تولید قوی و پر اشتغال با بازدهی بالا را ایجاد کند و پاسخ اینکه چرا نقدینگی نمیتوانست بخشهای تولیدی ما را به جلو هل بدهد، این است که اگر حمایت تنها نقدینگی باشد، اثرات مثبت خود را از دست میدهد.
در بسیاری از فعالیتهای تولیدی نقدینگی میتواند به عنوان تک ابزار حمایتی نقش بازی کند ولی در تولید صنعتی، نقدینگی تنها ابزار حمایتی نیست و اگر به عنوان تنها ابزار حمایتی دیده شود، عملا مجوزی برای نابودی تولید داده شده است؛ نابودی که یکباره نیست، بلکه تدریجی است. مرگ تدریجی تولید صنعتی در بسته حمایتی ناقص تولید است و مسئول ناکارامدیهای بخشهای تولیدی دولت است و نه بخشهای تولیدی.
حمایتهای ناقص دیروز دولت در قبال تولیدات صنعتی و حمایت نکردن دولت از کشاورزان و دامداران، عامل سوددهی بسیار واردات گوشت، کالاهای کشاورزی و صنعتی شده است و به نوعی تولید کنندگان، افزون بر آن که چوب بسته حمایتی ناقص دولت را میخورند، از نتیجههای حمایتهای ناقص که تشدید واردات به علت رکود تورمی بوده است نیز، چوب میخورند؛ بنابراین اگر میخواهیم در سال رونق تولید، شاهد شکوفایی تولید باشیم، به هیچ عنوان نباید هزینهها را افزایش داد، چرا که افزایش هزینهها عامل کاهش تولید، کاهش اشتغال و تورم در جامعه میشود و از سویی، مجوز سوددهی بالای واردات و دلالی را نیز ایجاد کرده و بر تولید خمیده ناشی از فشار هزینهها، فشار دیگری را وارد میسازد.
در کنار عدم افزایش هزینهها، دولت محترم موظف است بسته حمایتی کاملی را برای حمایت از بخشهای تولیدی مد نظر قرار بدهد؛ بسته حمایتی که تنها شامل نقدینگی نیست، بلکه سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه را نیز شامل میشود.
گویا، در پی استقلال واحدهای صنعتی نبوده ایم، چرا که در جایی که حمایتها ماهیت تک ابزاری داشته اند و نقدینگی میتوانست استقلال بسیاری از واحدها را ایجاد کند، از ارائه این حمایت سر باز زده ایم و از سویی، بسته حمایتی کامل برای واحدهای صنعتی انجام نداده ایم و این سبب شد که تولید کشاورزی و دامداری و صنعتی همه وابسته به دولت شود و بقای تولید به بقای دولت متصل شود و این یعنی اقتصاد، حضور دولت را برای همیشه تضمین میکند و البته دولت با عدم جلوگیری درست از واردات، عملا حمایتهای تولیدی داخلی را به حمایت از واردات تبدیل کرده است و این یعنی ضعیف نگه داشتن تولید و سپس نابودی تولید.
اگر حمایت دولت کامل و درست صورت میگرفت، دیگر تولید وابسته به پول نمیشد، چرا که خودش پول میساخت. به بیان دیگر، علت آنکه تولید تابع پول شده است و پول تابع تولید نیست، حمایتهای ناقص دولت در راستای وابسته نگه داشتن تولید داخلی به دانش خارجی و حمایتهای مادی دولت بوده است.
هم اکنون دولت به جای آنکه بسته حمایتی ناقص خود را کامل کند، تولید غیر منعطف را در رویارویی با افزایش هزنیهها (ضد حمایت) و عدم نقدینگی (عدم حمایت ناقص) قرار داده است؛ نتیجه این مولد کشی، نامولد پروری شده است.
از سویی مولدین نیز به علت بازدهیهای بالای نامولد بودن، نقدینگی را صرف تولید پرهزینه و نامطمئن نکرده و در قالب تولید وام گرفته و در راه نامولد مصرف میکنند.
برای این که اهمیت امر بیشتر آشکار شود، بهتر است هزینههای عدم حمایت کامل دولت بیان شود. حمایت ناکامل دولت، نه تنها عامل خودکشی تولید به صورت تدریجی میشود، بلکه سبب از بین بردن فرصتهای استفاده از سرمایههای انسانی و اجتماعی نیز میشود و این برای اقتصادی که بی شمار نیروی جوان مستعد دارد، عامل افزایش بیکاری و هرزگی در جامعه میشود. البته هم اکنون دولت اجازه خودکشی تدریجی را نداده و خود با اعمال شوک به دنبال خودکشی دفعی تولید وابسته به پول و ارز خارجی است و مهم این است، بیماری که در حال ضعیف شدن است، تقویت کرد، نه این که به او ضربه وارد کرد که بمیرد؛ افزون بر آنکه ضعیف بودن امروز او، ناشی از ضعیف نگه داشتن او به علت سیاستهای ناقص حمایتی بوده است.
بنابراین باید به سمت حمایتهای کامل از بخشهای تولیدی برای رونق تولید حرکت کرد. اعمال این گونه حمایتهای کامل و درست عاملی میشود که به واسطه تولید، انباشت دانش و سرمایههای انسانی و اجتماعی ایجاد شود و تولید جامعه را به سمت توسعه هل دهد. در حالی که اگر حمایتها کامل نشود، نه تنها تولید عامل هل دادن جامعه نمیشود، بلکه با از بین بردن سرمایههای انسانی، اجتماعی و مادی در مسیر خودکشی تدریجی قرار خواهیم گرفت.
تولید مونتاژ و وابسته به دانش و فراوردههای ناشی از تحقیق و توسعه خارجی، تولید رو به توسعه نیست، بلکه خودکشی تدریجی است، چرا که مونتاژ، دانش نیست، مونتاژ تنها یک روند حفظی است. برای بهتر متوجه شدن امر مونتاژ، میتوان از مثالی استفاده کرد. قطعات بازی که با وصل کردن، شکلهایی را درست میکند، مثال خوبی از مونتاژ است. بچه ای که قطعات را به هم میچسباند، خوشحال است که چیزی را درست کرده، حال آن که چیزی را خلق نکرده است، بلکه تنها در فریب خلق کردن به سر میبرد و علت این فریب خوردن داخلی و باقی ماندن در سطح مونتاژ نتیجه حمایتهای ناقص دولت بوده است.
راهکار چیست؟ منظور از حمایتهای کامل و درست چیست؟
تولیدی که بر پایههای سرمایههای انسانی و اجتماعی شکل گیرد، سرریزهای مثبت خارجی (صرفههای ناشی از مقیاس، افزایش توان رقابت پذیری، افزایش بهره وری و غیره) خواهد داشت و این سرریزها عامل بالا بردن بیشتر تولید شده و از سویی با ایجاد بسترهای خصوصی سازی و کارآفرینی در کنار فراهم کردن ابزار بهره وری (سرمایههای انسانی و اجتماعی) تمایل به سرمایهگذاری در تولید را افزایش داده و بازار را به سمت رقابتی شدن میبرد و آنجاست که قیمت رقابتی یکی از ثمرات مثبت بازار رقابتی است، شکل میگیرد.
به این ترتیب، در شرایطی که تمایل به سرمایه گذاری در تولید وجود ندارد، افزایش هزینههای تولید به امید رقابتی شدن نه تنها عامل رقابتی شدن نمیشود، بلکه بیشتر از آن که عامل افزایش انگیزههای سرمایه گذاری مولد باشد، با مولد کشی و از بین بردن انگیزههای مولد، نامولد پروری خواهد کرد.
راه اصلی برای این که تولید خودش، خودش را قوی کند، این است که بر پایه سرمایههای انسانی و اجتماعی شکل بگیرد. برای این امر لازم است که دانش داخلی سوار بر تکنولوژی وارداتی شود. برای این که دانش سوار بر تکنولوژی وارداتی شود دولت باید حمایت کند. حمایت در سرمایه گذاری در امر تحقیق و توسعه، بزرگترین رسالت امروز دولت ایران در سال رونق تولید است.
این امر سبب ایجاد سرمایههای اجتماعی شده و به دنبال آن، تولید از ثمرات مثبتی که کشورهای توسعهیافته از تولید خویش بهرهمند میشوند، بهره خواهد برد. هم اکنون حمایتهای دولت بیش از آنکه نقش ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری در امر تولید داخلی را داشته باشد، انگیزهکش است و عملا ثمری جز رکود تورمی و واردات گسترده ندارد؛ یعنی افزون بر آنکه تمایل به تولید را کاهش میدهد، امکان تولید را نیز کاهش میدهد.
پس برای رونق تولید، دولت باید حمایت کند. منتهی حمایت درست نه عدم حمایت و نه تخریب و نه حمایت نادرست.
در این باره باید گفت، دادن نقدینگی تنها یک حمایت نادرست است. دادن ارز دولتی و نقدینگی باید در کنار سرمایهگذاری دولت در امر تحقیق و توسعه باشد. سرمایه گذاری در این امر، سبب ایجاد سرمایههای انسانی و شکوفایی سرمایه انسانی و اجتماعی میشود که این دو سرمایه ابزار بهرهوری و عامل سرریزهای مثبت تولید از طریق سوار کردن دانش بر تکنولوژی خواهد شد.
به بیان دیگر، کارآفرینان خلاق و ماهر از راه اعتماد، به انباشت دانش کمک کرده و حال نوبت ان است که دانش عملی شود. عملی شدن دانش نظری، رقابت بر سر سرمایههای انسانی و اجتماعی را به صورت طبیعی در جامعه ایجاد خواهد کرد و دیگر لازم نیست دولت برای سرمایه گذاری در امر دانش سرمایه گذاری کند، چرا که عملی شدن دانش، خودش عامل رقابت بر سر انباشت دانش و ایجاد بسترهای کارآفرینی میشود.
به هر ترتیب، انباشت دانش کمک به بومی کردن تکنولوژی وارداتی شده و دانش را سوار بر تکنولوژی وارداتی خواهد کرد. چنین تولیدی که از سواری خوردن دانش بر تکنولوژی تغذیه میکند، علاوه بر در دست گرفتن تولید، ثمرات مثبت و ابزار قدرت و تشدید ابزار قدرت را ایجاد میکند، چرا که چنین تولیدی دانش را ارزشمند میکند و از آن جا که دانش ثمره سرمایههای انسانی و اجتماعی است، این دو ابزار را روز به روز قوی تر و بزرگتر میکند.
در پایان به این جمله تأکید میکنیم: برای رونق تولید، دولت باید حمایت کند. منتهی حمایت درست و کامل، نه حمایت نکردن و نه تخریب و نه حمایت نادرست و نه حمایت ناقص.