دهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات متهمان فساد بزرگ مالی صبح روز یکشنبه با حضور 6 نفر از متهمان و یک متهم دیگر به عنوان مطلع ، وکلای آنان ، نمایندگان دادستان تهران و نمایندگان رسانه های جمعی به ریاست قاضی سراج در محل دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد.
به گزارش فارس، در این جلسه، نماینده دادستان کیفرخواست صادره علیه متهمان یاد شده را به شرح ذیل قرائت کرد:
1 - آقای م. ک.، رییس هیأت مدیرهی شرکت میلاد حدید پارسیان، آزاد با تودیع وثیقه به مبلغ ده میلیارد ریال، متهم است به:
1ـ شرکت در اخلال در نظام اقتصادی از طریق مشارکت در کلاهبرداری کلان و باندی و شرکت در تحصیل مال از طریق نامشروع، به نفع گروه امیرمنصور آریا به مبلغ هشتصد و یک میلیارد ریال؛
2ـ شرکت در پولشویی عواید حاصل از جرم، از طریق تحصیل و نقل و انتقال وجوه ناشی از تنزیل، موضوع تعداد سه فقره از گشایشهای اعتبار اسنادی صادره از بانک صادرات شعبه گروه ملی اهواز و تنزیلشده به تقاضای شرکت میلادحدید پارسیان به مبلغ هشتصد و یک میلیارد ریال، به نفع گروه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا.
با توجه به محتویات پرونده، تحقیقات به عمل آمده، امضای اسناد تقاضای تنزیل از جانب متهم و اسناد بانکی انتقال وجوه و احراز علم و عمد متهم در ارتکاب بزههای انتسابی و گزارش مراجع ذیربط در گرشکار پیش گفته.
٭ گزیدهی اظهارات متهم م.ک. در جلسهی بازجویی مورخ 4/7/1390: «کلاً دو فقره دیسکانت انجام شده است که توسط بانک سامان عملی شده، که یک نوبت آن اردیبهشت و یک نوبت خرداد ماه انجام شده است. در این رابطه آقای ا.ش. تلفن زد و گفت با توجه به این که ما نمیتوانیم به صورت شرکتهای هم گروه معامله نماییم، مقداری شمش به نام [شرکت] خط و ابنیه وارد شده است که به نام شما فاکتور میشود و شما آن را به نام گروه ملی پیشفاکتور نمایید... در این خصوص کل دریافتی که به حساب این شرکت واریز گردید، طبق درخواست ش. به حسابهایی که اعلام نمودند برگشت شد که از حساب دوم مبلغ 85 میلیون تومان نیز نزد این شرکت مانده است که مقرر شده بود جهت ارزش افزوده محاسبه گردد ضمناً اعلام نمودند که بابت مالیات عملکرد در انتهای دوره هر چقدر که دارایی، مالیات این معامله را مشخص کرد به شما باز میگردانیم... مبلغ حاصل از دیسکانت طبق اظهار ا.ش. 557/501/710/433 [ریال] به حساب فولاد فام اسپادانا واریز گردید. مبلغ 000/000/000/285 ریال طی چهار فقره چک اینجانب شخصاً تحویل ا. ش. در تهران نمودم و مبلغ 000/000/000/4 ریال آن به حساب شخصی به نام م.م. طبق اظهار ا. ش. به حساب ایشان واریز گردید... اینجانب از ا. ش. سؤال نمودم که آیا خسروی در جریان این برنامه قرار دارد که ایشان اظهار نمود اصلاً خود م. خ. گفته است تا از شما پیش فاکتور بگیرم.»
٭ بخشی از اظهارات متهم م.ک. در جلسهی بازجویی مورخ 23/7/1390: «کلاً طی سه فاکتور به گروه ملی پیش فاکتور فروش شمش فولادی صادر شده است که گروه ملی پس از گشایش اعتبار مجدداً آن را به شرکت میلاد حدید ارجاع دادند، ولی مبلغ واریزی طی دو نوبت که اسناد آن موجود است به حساب این شرکت واریز گردید که مبلغ واریزی آن مجدداً یک فقره به حساب شرکت فولاد فام اسپادانا به مبلغ 557/501/710/433 ریال واریز شد و یک فقره دیگر آن طی چهار فقره چک و یک فقره واریزی به حساب شرکت الیت صادر و مبلغ 4 میلیارد ریال آن به حساب شخصی به نام م.م.، حسب درخواست آقای ا. ش. واریز گردید؛ امّا در خصوص این که کالا تحویل گروه ملی نشده است... اصلاً باور این که کالایی نباشد، در ذهن اینجانب و دامادم [م.ع.] خطور نمیکرد و طبق صحبت ا. ش. که با اینجانب داشت و اینجانب چندین بار از ایشان توضیح خواستم که کالا در چه مرحلهای میباشد و ایشان گفت کالای شمش به نام [شرکت] خط و ابنیه وارد شده است و چون شرکت خط و ابنیه با گروه ملی زیرمجموعه امیرمنصور آریا میباشد ، امکان معامله به صورت مستقیم وجود ندارد و بایستی یک شرکت واسطه باشد. ضمن آن که خانم م.ز. به عنوان رابط صدور اسناد با داماد اینجانب که به عنوان مدیرعامل شرکت میباشد در ارتباط بودند و اسناد و مدارک فاکتورها و تنزیل توسط داماد اینجانب امضاء شده است، ولی پرداخت وجه توسط چکهای شرکت که دو امضا داشت که یکی امضا دامادم و یکی [امضاء] اینجانب بود پرداخت شده است...».
٭ گزیدهی اظهارات متهم م.ک. در جلسهی بازجویی مورخ 6/8/1390: «... ضمناً یک نوبت دیگر نیز [از شرکت امیرمنصور آریا] کارت افتتاح حساب بانک مسکن برای ما به اصفهان ارسال کردند، جهت گشایش اعتبار در بانک مسکن، که اینجانب نپذیرفتم و به آقای ا.ش. گفتم: تا من کالا تحویل نگیرم و تحویل ندهم هیچ گونه اقدامی نخواهم کرد... ».
٭ خانم ج.ا. در بازجویی مورخ 23/8/1390 در خصوص آقای م.ک. اظهار نموده است:
«از طریق معاملات آهن با آقای م.ا. همکاری داشتهاند. رابط شرکت خدمات عمومی فولاد و از امضاءدارهای شرکت گروه ملی صنعتی فولاد بودهاند. حساب دریافت و پرداخت بسیار زیادی با آقای م.ا. دارند که تمام اطلاعات آن در واحد فروش توسط خانم ر.ع. نگهداری میشود. به دلیل دوستی و همکاری نزدیک با آقای م. ا.، مقدار زیادی از سهام بانک آریا را خریداری نمودند و جز سهامداران اصلی بودند. بابت تمام معاملات، پورسانت و حقوقی دریافت میکردند که اطلاعات آنها را نیز خانم ر.ع. [در اختیار دارد] و بنده بارها از آقای ا.ش. این موضوع را شنیدهام. در بعضی مواقع از آقای م .خ. پول قرض میکرد که در مدّت کوتاهی عودت میداد.» .
٭ آقای ا.ش. نیز در بازجویی مورخ 3/9/1390 اظهار داشته است: «م.ک. مدیرعامل شرکت میلاد حدید پارسیان از معاملات صوری خبر داشت، چون وجوه را به شرکت امیرمنصور آریا عودت داده است. از قدیم با آقای م.ا. کار تجاری انجام میداده است. در بانک آریا 10 درصد سهم دارد...».
2 -آقای م.ع.، مدیرعامل شرکت میلاد حدید پارسیان، آزاد با تودیع وثیقه به مبلغ یک میلیارد ریال، متهم است به:
1ـ شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی با متهمان گروه امیرمنصور آریا و همکاری با آقای م.ک. در انجام معاملات صوری موضوع LCهای تنزیل شده توسط شرکت میلاد حدید پارسیان و مشارکت در کلاهبرداری و تحصیل مال از طریق نامشروع، جمعاً به مبلغ هشتصد و یک میلیارد ریال به نفع آقای م.ا. و شرکتهای وی؛
2ـ شرکت در پولشویی عواید حاصل از جرم، از طریق تحصیل و نقل و انتقال عواید ناشی از تنزیل، موضوع تعداد سه فقره از گشایشهای اعتبار اسنادی صادره از بانک صادرات شعبهی گروه ملی اهواز و تنزیل شده به تقاضای شرکت میلاد حدید پارسیان به مبلغ هشتصد و یک میلیارد ریال، به نفع گروه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا،
با توجه به محتویات پرونده، تحقیقات به عمل آمده، امضا اسناد تقاضای تنزیل از جانب متهم و اسناد بانکی انتقال وجوه با احراز علم و عمد متهم در ارتکاب بزههای انتسابی و گزارش مراجع ذیربط در گردشکار پیش گفته اتهامات وی محرز است.
٭ خانم م.ز.، در پاسخ به این سؤال که در شرکت میلاد حدید پارسیان با چه کسی ارتباط داشتید، اظهار داشته است: «برای تهیهی پیش فاکتور و ارسال آن به بانک صادرات و فرستادن ریز فاکتور درخواستی که توسط آقای ا.ش. به من دستور داده میشد که مثلاً این پیش فاکتور دارای چه جزئیاتی از نظر قیمت تمام شده محصول و نوع کالا و قیمت نهایی پیش فاکتور باشد، همه موارد بالا را با آقای م . ع. (مدیرعامل میلاد حدید) هماهنگ میکردم...».
٭ متهم م. ع. در جلسهی بازجویی مورخ 11/8/1390 میگوید: «آشنایی بنده با گروه امیرمنصور آریا، فقط با واسطهی رییس شرکت میلاد حدید پارسیان، آقای م.ک. که پدر خانم بنده نیز میباشد، بوده و بنده هیچ گونه شناخت واضحی از شرکت امیرمنصور ندارم... فروش مدتدار شش ماهه، به درخواست شخص آقای ا.ش.صادر شد. یعنی ایشان به آقای م.ک. گفته بودند که ما (شرکت امیرمنصور) محمولهای را طی یک شرکت به شما میفروشیم و شما آن را به صورت اعتبار شش ماهه به گروه ملی فولاد، فروش بزنید. علت این موضوع نیز اعتماد آقای ا.ش. به شخص آقای م.ک. بود. طبق تأییدات کارمندشان خانم م.ز.، فاکتورها، سیاههها و اسناد مورد درخواست و مکاتبات مورد نیاز با بانکها توسط ایشان تنظیم و فقط به مهر و امضاء شرکت ما میرسید...» .
3 -آقای ب.د. مدیرعامل شرکت الیت منطقهی آزاد انزلی ساکن تهران و بندرانزلی، آزاد با تودیع وثیقه به ارزش ده میلیارد ریال متهم است به:
1ـ شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور با مشارکت در شبکهی چند نفری برای ارتکاب جرایمی نظیر کلاهبرداری و تحصیل مال از طریق نامشروع به نفع گروه امیرمنصور آریا با شرکت در معاملات صوری و LCها و تنزیلهای غیرقانونی به تعداد سه فقره جمعاً به مبلغ هفتصد و شصت میلیارد و نهصد میلیون ریال؛
2ـ شرکت در پولشویی عواید حاصل از جرم، موضوع تعداد سه فقره گشایش اعتبار اسنادی صادره از بانک صادرات شعبه گروه ملی اهواز و تنزیل شده به تقاضای شرکت الیت منطقهی آزاد انزلی به مبلغ هفتصد و شصت میلیارد و نهصد میلیون ریال.
با توجه به محتویات پرونده، تحقیقات به عمل آمده، اظهارات خانمها ج.ا. و م.ز.، احراز علم متهم به تقاضای تنزیل از جانب شرکت الیت انزلی و علت تأسیس شرکت الیت انزلی و گزارش مراجع ذیربط به شرح مذکور در گردشکار اتهامات وی محرز است.
٭ ا.ش. در بازجویی مورخ 28/7/1390 در پاسخ به این سؤال که آیا مدیران شرکت فولادفام و الیت از جریان برداشت مبالغ توسط شرکت امیرمنصور مطلع بودهاند؟ و نقش آنان چه بوده است، اظهار نموده: «دقیقاً میدانستند که مبالغ از حسابهای ایشان برداشت میگردید، چون پس از امضاء مدارک مربوط به واگذاری عواید به بانک، وجه به حساب ایشان واریز میگردید، اعلام میشد که پول قابل برداشت است و در پارهای از موارد شخصاً اقدام به انتقال وجوه نمودهاند به حسابهای امیرمنصور آریا که مدارک آن نیز قابل ارائه میباشد.».
٭ اظهارات متهم ب.د. در بازجویی مورخ 18/7/1390: «اینجانب ب.د. در آذر ماه 1388 به عنوان ترخیص کار و مسؤول حمل کالاهای آهنآلات شرکت امیرمنصور آریا (تجارت گستران) از استان مازندران... شروع به فعالیت کردم... در حدود برج 5 سال 1389 آقای ب.ب. و شرکت امیرمنصور آریا به اینجانب گفتند که شرکتی ثبت کنید با آقای ا .م. و آقای ا. ن. ... بعد از چند ماه ما هیچ کاری انجام ندادیم و حق امضاء اوراق بهادار در شرکت الیت با رییس هیأت مدیره به صورت ثابت و یکی از اعضاء آن میباشد و من در هیچ بانکی، گشایش انجام ندادهام و هیچ دسته چکی را من امضاء نکردهام... اینجانب مدیرعامل شرکت الیت منطقه آزاد انزلی میباشم که در تاریخ 9/10/1389 به من گفتند که شما را از الیت برمیداریم و مدیر شرکت ایمن تراز آریا میشوید... و دیگر من هیچ اطلاعی از کارهایی که در شرکت الیت انجام دادهاند ندارم... سندهای منزل اینجانب در رهن بانک میباشد؛ زیرا با اعتمادی که به این گروه یا مجموعه داشتم آن را در رهن بانک برای آنها گذاشتم که در قبال آن به من ماهی چهل میلیون ریال پرداخت میکردند که از سال 1387 این کار انجام شده است... در شرکت الیت، من به عنوان مدیرعامل و آقای ا.ن. به عنوان نایب رییس هیأت مدیره و آقای ا. م. به عنوان رییس هیأت مدیره انتخاب گردید. از زمان ثبت تاکنون به ما هیچ گونه اعلام برای انجام کاری از طرف شرکت امیرمنصور آریا تاکنون نیامده است و من هیچ گونه گشایش اعتبار اسنادی و هیچ چکی را امضاء نکردهام و چکها توسط آقای ا. م. و آقای ا .ن. امضاء میشد... من از همان روز اول دسته چکها را تحویل آقای ا. م. دادم و به او گفتم من از کارهای مالی سر در نمیآورم... حق امضاء اسناد و اوراق تعهدآور شرکت با امضاء ثابت آقای ا. م. به عنوان رییس هیأت مدیره و یکی از اعضاء هیأت مدیره میباشد و فکر میکنم که امضاء اینجانب احتمالاً در شرکت توسط آقای ب. ب. جعل میشده است و فکر میکنم آقای ا.ن. و ا. م. هم هیچ گونه امضاء در خصوص اعتبار اسنادی نکردهاند، ولی چکها را [برای انتقال وجوه] آنها امضاء میکردند...» .
٭ اظهارات ا. ن. در جلسهی بازجویی مورخ 19/7/1390: «در مورد دسته چک، اینجانب فقط چکی که در دفتر استان از بانک گرفته بودیم به صورت سفید امضاء در اختیار دفتر تهران قرار داده، چون اعلام گردیده بود که در آیندهی نزدیک این شرکت قرار است فعالیت خود را شروع بکند، با حساب این شرکت فعالیت گردش [مالی] انجام دهند... فقط دسته چک بانک ملی و صادرات انزلی به صورت سفید امضاء با امضای من و آقای ا .م.، در اختیار آقای د. قرار گرفته تا به تهران ببرند... از آقای ا. م. پرسیدم، گفت چکها در اختیار آقای ا. ش. قرار داده شده...» .
٭ اظهارات خانم ج. ا. در بازجویی مورخ 21/8/1390: «آقای ب. د. از دوستان قدیمی آقای ب. ب. بودند و به عنوان ترخیصکار بندرانزلی به آقای م. ا. معرفی شدند و روزانه با خانم ع. ح. و خانم ر. ع. اعتبارات تسویه شده و کالای وارد شده به بندرانزلی را ترخیص و برای خانم ر. ع. میفرستادند و بابت این ترخیصها روزانه با درخواست کتبی از شرکت تجارت گستران منصور، چک صادر و پول واریز میشد که تمام اسناد در حسابداری امیرمنصور آریا موجود است. آقای ا. م. از حسابداران شرکت آب معدنی داماش مشاور و دوست آقای م. ر. و بعدها به عنوان مدیر مالی شرکت آب معدنی داماش منصوب شدند برای آقای ا .م. اخیراً یک خودرو خریداری شد که چکهای آن از حساب ملت خودشان دادند و ماهیانه از حساب آقای م. ا. تأمین میشد. هر دو نفر با آقای م. ا. تماس مستقیم داشتند. برای تأسیس شرکت جدید الیت انزلی با آقای ب. ب. هماهنگی کردند و آقای ب. ب. برای آنها پول واریز کرد که به من گفتند برای خرید ملک در شمال است که چند ماه بعد به همراه دو دسته چک ملی و صادرات به اتاق آقای ا. ش. مراجعه کردند و گفتند که یک شرکت به نام الیت انزلی تأسیس کردهاند و طبق دستور آقای م. ا. باید تمام پولهای شرکت به این دو حساب واریز شود و بعد برای پروژه و شرکت امیرمنصور آریا هزینه شود و طبق دستور آقای ا. ش. آقای ق. س. مدیر مالی شرکت امیرمنصور آریا حسابداری شرکت الیت انزلی را انجام میدادند. هر دو نفر آقایان ب.د. و ا. م. از تحویل دسته چک به آقای ا. ش. و این دستور اطلاع داشتند وقتی پولهای اعتبارات به حساب سامان الیت انزلی واریز شد، آقای ا. م. در رشت با نامه این پول را به حساب ملی انتقال دادند. تمام مراودات و نامهنگاریهای فیمابین با مدیریت آقای ا. ش. و خانم م .ز. انجام میشد و بنده فقط در زمینه صدور چک و واریز وجه اطلاع داشتم... دستور واریز یا برداشت از حساب الیت انزلی را آقای ا. ش. میدادند و هر روز طی یک گزارش روزانه که باید تا آخر وقت حتماً تحویل میدادم در دو نسخه یکی به آقای م.ا. و یکی به آقای ا. ش. تحویل میشد و تا این گزارش را نمیدیدند من حق رفتن به منزل نداشتم ....».
سؤال: چکها و فاکتورهای فروش کالای متعلق به شرکت الیت بندر انزلی را چه کسی امضاء میکرد؟ جواب: «چکهای شرکت الیت انزلی توسط مدیران آن شرکت یعنی آقای ا. م. و آقای ا.ن. امضاء شده بود و توسط آقای ب. د. به تهران آورده شدند و تحویل آقای ا. ش. دادند اما اوراق و فاکتورها را بنده هرگز ندیدم و خانم م. ز. و آقای ا. ش. در جریان نامهها و فاکتورها میباشند.»
٭ اظهارات خانم م. ز. در جلسهی بازجویی مورخ 12/8/1390: «... شرکت الیت یکی از شرکتهایی بود که گروه ملی صنعتی فولاد ایران به نفع آن گشایش اعتبار اسنادی میکرد. آقای ا.ش. پیش فاکتور و اسناد را پُر شده به من میدادند و چون قبلاً با آقای س. ک. صادرات گروه ملی هماهنگیهای لازم را جهت گشایش انجام داده بودند، بنابراین ما اسناد را برای آقای س. که کارمند اعتبارات گروه ملی بود فکس میکردیم و ایشان هم بعد از طی مراحل اداری به بانک صادرات شعبهی گروه ملی میبردند و گشایش انجام میدادند. این اسناد شامل پیش فاکتور، نامهی ضمیمه، سیاهههای تجاری و نامهی درخواست دیسکانت آن LC بود که همه را آقای ا.ش. امضاء شده به من تحویل میدادند و من هم کارهای اداری و بانکی آنها را پیگیری میکردم. مدیران شرکت الیت آقایان ا.م.، ب.د. و ا.ن. بودند که من فقط آقای ا. م. را چند بار در دفتر آقای ا. ش. دیدم»
٭ اظهارات خانم ج. ا. در جلسهی بازجویی مورخ 112/8/1390: «شرکت الیت انزلی دو حساب جاری در استان گیلان داشت، ملی و صادرات. از همان شروع کار، آقایان ا.م. و ب. د. دسته چکها را تا آخر امضاء شده توسط آقای ب. ب. تحویل آقای ا. ش. دادند و به من آقای ا.ش. دستور دادند از این دسته چکها در صندوق شرکت مراقبت نمایم. شرکت الیت انزلی سه بار از طریق بانک سامان دریافت وجه LC داشته است که آقای ا. م. با مراجعه به بانک سامان در رشت و با نامه اقدام به دریافت چک بانکی در وجه بانک ملی الیت نمودند و با دستور آقای ا. ش. وجه از حساب ملی الیت با صدور چک امضاء شده، به شرکت آریا منتقل شد. مدیران این شرکت همیشه دسته چکهای الیت انزلی را امضاء شده تحویل میدادند. در آخرین مرحله، آقای ب. د. سه عدد دسته چک پنجاه برگی از بانک ملی رشت [متعلق به] شرکت الیت را با خود به تهران آورده بودند که به من زنگ زدند و پیک شرکت رفت منزل ایشان و دسته چکهای امضاء شده را گرفت و آورد. در حدود چند وقت پیش این دسته چکهای امضاء شده مجدداً با دریافت رسید تحویل آقای ا. م. گردید. در مورد این دسته چک، آقای ب. د. اعلام کردند که خود مدیران شرکت آنها را امضاء کردند.»
٭ اظهارات متهم ب. د. در جلسهی مواجهه حضوری مورخ 12/8/1390: «من هیچ اسناد اعتباری و گشایش اعتباری را امضاء نکردهام و چکهای بانک ملی چهار دسته چک و بانک صادرات یک دسته چک، به امضای آقایان ا. م. و ا.ن. انجام شده است.»
٭ اظهارات آقای ا. ش. در ادامهی همان جلسه: «در خصوص امضاء اسناد اعتبارات، مدارک برای دفتر اینجانب ارسال میگردید و سرکار خانم م. ز. آنها را میگرفت و برای تنزیل به کیش میفرستاد و من هم فکر میکردم و در حال حاضر هم فکر میکنم اسناد توسط مدیران شرکت الیت انزلی تهیه گردیده و برای دیسکانت به دفتر تهران ارسال گردیده است... یک روز آقای ب.ب. و آقای ا.م. به دفتر آمدن و دسته چکهای امضاء شده را برای گردش مالی به خزانه تحویل دادند... در ضمن یک روز آقای ا.م. و آقای ا. ن. به دفتر من آمدند و من از دوری مسیر برای اخذ امضاء گلایه کردم که ایشان اعلام داشتند امضاءها این گونه است و نمونه امضاء را بر روی یک کاغذ سفید برای من زدند و فکر میکنم کاغذ مربوطه در دفتر من باشد»
٭ آقای ا. م. نیز در ادامهی همان جلسه اظهار نموده است: «همهی نمونهی امضاءهای من بر روی چند دسته چک، که به تهران ارسال کرده بودیم وجود داشت و نمونهی امضای من بر روی تمام آن چکها بود و دلیلی نداشت که من دوباره نمونهی امضاء به ایشان بدهم و هم امضای من و هم امضاء ا.ن. بر روی چکها بود، ولی یادم نمیآید که آیا امضا بر روی کاغذ سفید زده باشم یا نه؛ چون من همیشه وقتی به تهران میرفتم پیش آقای ا.ش. میرفتم و به ایشان سر میزدم، ولی نمونهی امضای من در تهران بر روی همهی چکها وجود داشت... ما بعد از گرفتن دسته چک بانک ملی و صادرات، آنها را به صورت سفید، امضاء کردیم و برای این که با حساب کار شود آنها را به واحد معاونت مالی آقای ا. ش. ارسال کردیم و در خصوص این که چه کسانی اسناد تنزیل گشایشهای اعتبار اسنادی را امضاء میکردند اطلاعی ندارم چون ما در رشت بودیم و این کارها در تهران انجام میشد... این دسته چکها به درخواست تلفنی آقای ا. ش. به تهران ارسال شد».
٭ آقای ب. ب. در همان جلسهی فوقالذکر، در خصوص ادعای آقای ب. د. مبنی بر اینکه امضای وی توسط آقای ب. ب. جعل شده، اظهارکرده: است «اینجانب در خصوص الیت انزلی هیچ گونه دخالتی نداشتم و هیچ چک یا مدرکی امضاء ننمودهام و آقای ب. د. از چه بابت میگوید احتمالاً اینجانب به جای ایشان امضاء و جعل نمودهام؟! فکر میکنم به خاطر این باشد که بنده چند فقره چک شرکت اسپادانا را امضاء کردم و نامبردگان مطلع شدهاند که بنده مسؤولیت را پذیرفتم، این مطلب را بیان میدارند.» .
4 - آقای ا. م. رییس هیأت مدیرهی شرکت الیت منطقهی آزاد انزلی، آزاد با تودیع وثیقه به ارزش بیست میلیارد ریال ، متهم است به:
1ـ شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال از طریق نامشروع به شرح سابقالذکر؛
2ـ شرکت در پولشویی عواید حاصل از جرم، از طریق تحصیل و نقل و انتقال وجوه ناشی از تنزیل؛
3ـ جعل امضای آقایان ر. ، م. ا. ، م .ع. و ا. ن. و استفاده از اسناد مجعول، با توجه به امضای اسناد بانکی انتقال وجوه ناشی از تنزیل به تعداد سه فقره گشایش اعتبار اسنادی صادره از بانک صادرات شعبهی گروه ملی اهواز و تنزیل شده به تقاضای شرکت الیت انزلی.
با توجه به محتویات پرونده، اقرار متهم به جعل و استفاده از اسناد مجعول، احراز علم متهم به نحوهی تملک سهام وی در شرکت الیت انزلی و صدور گشایشها با توجه به اظهارات خانمها م. ز. و ج. ا. و گزارش مراجع ذیربط در گردشکار پیش گفته اتهامات وی محرز است .
٭ گزیدهی اظهارات متهم ا. م. در جلسهی بازجویی مورخ 23/8/1390: «من امضای آقایان م. ا. و م. ا. و آقای ر. را بلد بودم. امضای م. ا. را جایی استفاده نکردم، اما امضاء م. ا. را چندین بار که رشت نبودند و یا خارج بودند خودشان با من تماس گرفتند و من با اطلاع ایشان زدم. آقای م .ع. در این دو سال اخیر چند بار با من تماس گرفتند که امضای ایشان را بر روی گردشگری بزنم، پول نیاز دارند و من امسال یکبار زدم، امّا در سال قبل اصلاً خودم هم در دفتر نبودم و در واحد خودشان فکر کنم این کار انجام شد، ولی بررسی هیچ اوراقی چه با آگاهی ع. چه بدون اطلاع آن انجام ندادم و البته امضای آقای ر. را نیز در طول این چند سال چند بار زدم که آن هم متن نامه را خودش تنظیم میکرد و به من میگفت که امضا بزنم و نامه را در جریان بیاندازم. امضای آقای ا. ن. را نیز میتوانم بزنم که بعضی اوقات در شرکت میثاق نیاز به چک داشتیم من زدم، البته خود ایشان نیز در جریانند. ... در مورد کار شرکت الیت و گشایشهای اعتباری من هیچ گونه اطلاعی نداشتم و اصلاً نمیدانم که چگونه کار آن انجام شد و ما دسته چکها را به این دلیل به تهران فرستاده بودیم که حساب آنها راکد نباشد و حساب گردش داشته باشد و اصلاً در جریان نبودیم که در این شرکت گشایش اعتبار انجام میشود و بعد از این اتفاقات فهمیدیم که از شرکت الیت نیز استفاده شده»
٭ گزیدهی اظهارات آقای م. ع. (همکار آقای ا.م. در شرکت میثاق گیلان) در بازجوییهای مورخ 27/7/1390 و 25/7/1390: «... آقای ا.م. لیسانس حسابداری بوده و دست راست آقای م. ا. میباشد و دستهچکهای م. پیش ایشان میباشد (اعم از شخصی و شرکتی) و از کلیه ماجرای مالی م.ا. با اطلاع هست که اکثر اوقات چکهای م.ا. را او جعل امضاء میکند و حتی میتوان گفت که م. ا. از مبلغ حسابهای خود هم گاهی اوقات چیزی نمیداند و از آقای ا.م. میپرسد. ایشان به دستور م.ا.، امضای آقای ک. و یا هر کس و هر مدیر دیگر حتی خودم را جعل میکند... زمانی که آقای خ. میخواست سهام آقای ح. م. را بگیرد و ایشان را از شرکت اخراج کند، آقای م. این جعل امضاء را انجام داد؛ در حالی که آقای م. در استان اردبیل به سر میبرد و در گیلان حضور نداشت... کلیه چکها و اسنادی که جعل میشد، مربوط به پرسنل و یا مدیران شرکتها برای انتقال سهام و یا ملک و یا برداشت از حساب شرکتها و یا حتی برداشت از حساب شخصی خود آن طرف، توسط آقای ا. م. جعل امضاء میشد، وی در این زمینه تبحّر خاص داشت... ایشان یعنی ا. م.، مدیر مالی شرکت داماش و رییس هیأت مدیرهی شرکت میثاق گیلان؛ و در چند شرکت دیگر نیز عضو هیأت مدیره و سهامدار است... ایشان امین آقای م. ا. و رابط اصلی ایشان با ادارات دولتی و غیره میباشند. ایشان در همهی خریدهای زمینها و ساختمانهایی که آقای م. ا. انجام میداد، نقش اصلی را بازی میکرد... اگر میخواست رشوهای به مسؤولی بدهد، یا خودش شخصاً عمل میکرد و یا توسط آقای ا. م. انجام میداد و اگر امضای هر کس را میخواست جعل کند، از آقای ا. م. استفاده میکرد؛ چون آقای ا. م. در این مورد مهارت ویژهای داشت...» پروندهی آقایان ا. م. و م. ا. از حیث اتهام مشارکت در پرداخت رشوه و کسب مال نامشروع، مفتوح میباشد.
5 - آقای ا. ن. نایب رییس شرکت الیت منطقهی آزاد انزلی، آزاد با تودیع وثیقه به مبلغ دو میلیارد ریال، متهم است به:
1ـ شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال از طریق نامشروع، به شرح مذکور؛
2ـ شرکت در پولشویی عواید حاصل از جرم، موضوع تعداد سه فقره گشایش اعتبار اسنادی صادره از بانک صادرات شعبهی گروه ملی اهواز و تنزیل شده به تقاضای شرکت الیت منطقهی آزاد انزلی به مبلغ هفتصد و شصت میلیارد و نهصد میلیون ریال.
با توجه به محتویات پرونده، تحقیقات به عمل آمده، علم متهم به نحوهی تملک سهام وی در شرکت الیت انزلی و اظهارات متهمان ج. ا.، م.، ا. ش. و ب. د. و احراز علم و عمد متهم نسبت به موضوع تنزیل گشایشها و انتقال وجوه ناشی از آن.
6 - آقای ر. ب. مدیرعامل شرکت آهن و فولاد لوشان، آزاد با تودیع وثیقه به مبلغ دو میلیارد ریال متهم است به:
1ـ شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق مشارکت در معاملات صوری و کلاهبرداری از منابع بانکی و تحصیل مال از طریق نامشروع به نفع گروه امیرمنصور آریا، جمعاً به مبلغ هزار و چهل و نه میلیارد ریال؛
2ـ شرکت در پولشویی عواید حاصل از جرم، موضوع تعداد شش فقره گشایش اعتبار اسنادی صادره از بانک صادرات اهواز شعبهی گروه ملی و تنزیل شده به تقاضای شرکت آهن و فولاد لوشان به مبلغ هزار و چهل و نه میلیارد ریال، با توجه به علم متهم به صدور گشایشها و انتقال وجوه ناشی از تنزیل و اظهارات خانم ج. ا. و گزارش مراجع ذیربط .
اهم اظهارات متهم ر. ب. مدیرعامل شرکت فولاد لوشان نزد ضابطان قضایی (گزارش ادارهی کل اقتصادی وزارت اطلاعات به شماره 225/م/73015 مورخ 12/9/1390): «شب عید سال 1387 یکی از دوستان به نام آقای ط. مدیرعامل شرکت IPMA وابسته به سازمان گسترش تلفنی مطرح کرد که یک شرکت سرمایهگذاری در نظر دارد شرکت ماشینسازی اراک را بخرد و من به ایشان گفتم که با شما مشورت کند و ضمناً اگر آقای ر.ب. حاضر به همکاری باشد، این کار را انجام دهید و این پیشنهاد به این دلیل بود که بنده قبلاً مدیرعامل ماشینسازی اراک بودم و از آنجا شناخت داشتم. پس از مدتی در دفتر ایشان جلسهای برگزار شد که من برای اولین بار آقای م. ا. و آقای ع. د. را در آنجا دیدم و ایشان مطرح کرد که اگر ماشینسازی اراک را خریدیم، حاضر هستی با ما همکاری کنی و من جواب دادم که شما بخرید بعداً عنوان میکنم و بسته به شرایط دارد تا این که پس از شش ماه ، یک روز بنده را به دفتر خودش دعوت کرد و گفت خرید ماشینسازی اراک منتفی شده و راجع به شرکت آهن و فولاد لوشان در حال ساخت سوله و خرید ماشینآلات هستیم و توضیح داد و از بنده خواست تا به عنوان مدیرعامل با ایشان همکاری کنم که با شروع به کار شرکت آهن و فولاد لوشان به تدریج با گروه آشنا شدم و من در شرکت دارای یک سهم صوری هستم» (بازجویی مورخ 23/7/1390). متهم میزان تسهیلات دریافتی و تعهدات شرکت فولاد لوشان نزد شبکهی بانکی را به این شرح اعلام میکند: «به طور کلی اساس کار در شرکت سرمایهگذاری مبنی بر این بود که کارهای مالی و بازرگانی توسط خود شرکت سرمایهگذاری و توسط معاونت تأمین منابع و شرکت تجارت گستران انجام میگرفت و شرکتها از جمله شرکت آهن و فولاد در جریان کارهای شرکت سرمایهگذاری نبودند و زمانی که همهی کارهای بازرگانی و اعتباراتی انجام میگرفت به شرکت ارائه میدادند تا ثبت گردد و میزان تسهیلات و تعهدات که توسط شرکت سرمایهگذاری به اسم شرکت آهن و فولاد اخذ شده حدود سیصد میلیارد تومان میباشد که در بخش ارزی ریالی میباشد. علاوه بر این تسهیلات شش فقره LC است که به نفع شرکت آهن فولاد گشایش شده است که توسط گروه ملی فولاد باز شده و تنزیل شده است و وجه آن به حساب شرکت واریز شده و بلافاصله برداشت شده و سپس به حساب شرکت سرمایهگذاری امیرمنصور آریا واریز شده است. پیش فاکتورها و سیاههی تجاری که با امضای اعضای هیأت مدیره بوده، به جای بنده امضاء شده است و بنده هیچ گونه اطلاعی از وجود این پیش فاکتور و سیاهههای تجاری و LC نداشتم تا این که پس از دستگیری آقای م. ا. و سؤال از امور مالی متوجه این مسائل شدم» (جلسهی بازجویی مورخ 23/7/1390). متهم در پاسخ این سؤال که شما کی متوجه شدید که اسناد به امضای شما نیست؟ چنین اظهار میکند: «در همین دو ماه اخیر پس از دستگیری مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری امیرمنصور آریا که متوجه جریان شدم، در پی آن شدم که ببینم شرکت ما نیز درگیر این موضوع بوده است یا نه و پس از بررسی متوجه پیش فاکتورها و سیاهههای تجاری شدم که به جای من امضاء شده بود و تاکنون نمیدانستم و بنده هیچ گونه نقشی در گشایش اعتبار اسنادی نداشتم» (بازجویی مورخ 23/7/1390).
٭ خانم ج. ا. در برگ بازجویی مورخ 23/8/1390 در خصوص ر. ب. میگوید: «آقای ر. ب. باید در جریان تمام عملیات شرکت آهن و فولاد بوده باشند؛ زیرا با آقای م. ا. جلسات زیادی داشتند و پولهایی که بابت اعتبار به حساب آهن و فولاد واریز شده است، خودشان به شرکت آریا منتقل کردهاند و مدیر مالی شرکت آهن و فولاد، آقای ا. با آقای ا. ش. جلسات زیادی برای ثبت اسناد این اعتبارات در آهن و فولاد داشتهاند.»
٭ ر. ب. در جلسهی تحقیق مورخ 6/8/1390 اظهار داشته است: «شش فقره LC توسط گروه ملی فولاد به نفع شرکت آهن و فولاد به مبلغ حدود یکصد و چهل میلیارد تومان باز شده است و تنزیل شده و پول به حساب شرکت آهن و فولاد ریخته شده و به شرکت امیرمنصور آریا منتقل شده است که من پس از دستگیری مه.ا. مطلع شده و پس از پرسوجو متوجه شدم که پیش فاکتورهای مربوط به LCها توسط خود شرکت امیرمنصور آریا تهیه شده که امضای تهیهکننده در پیش فاکتورها موجود است و توسط دو تن از اعضای هیأت مدیره امضاء شده است که عمدتاً توسط آقای م. ا. (رییس هیأت مدیره) و ح. س. (نایب رییس هیأت مدیره) میباشد و من یادم نمیآید امضاء کرده باشم و امضای واقعی که شبیه امضای من میباشد، فکر میکنم امضای خودم نباشد و شاید هم مواردی امضاء کرده باشم که یادم نیست... این موارد معمولاً توسط امور مالی تهیه میشد... ممکن است امضاء کرده باشم. به عنوان یکسری کار عادی... تا آنجا که یادم میآید یک مورد کُپی نامه در معاونت حقوقی که به جای من امضاء شده بود، دیدم و به آقای ب.ب.اعتراض کردم» . در جلسهی بازجویی مورخ 23/7/1390 خطاب به آقای ر. ب.، سؤال شده است: با توجه به این که اسناد ارائه شده دارای دو امضا میباشد توضیح دهید امضا ذیل اسناد، منتسب به چه اشخاصی میباشد و هویت مسؤول امور مالی شرکت را بیان نمایید و به چه علت مهر شرکت در اختیار مدیرعامل (شما) نبوده است؟ وی پاسخ داده است: «امضاءهای ذیل اسناد منتسب به اینجانب و ح. س. عضو هیأت مدیره و م. ا. رییس هیأت مدیره شرکت میباشد. مسؤولیت واحد مالی شرکت با آقای ف. ا. میباشد که معمولاً با معاونت تأمین منابع (آقای ا. ش.) هماهنگ بود و ایشان پس از واریز شدن وجوه از موضوع LCها مطلع شده بود و از آنجایی که این نوع کارهای بازرگانی و مالی با شرکت سرمایهگذاری هماهنگی میشد، از طریق پرسوجو از ا. ش. مطلع میشود که گشایش اعتبار صورت گرفته... ایشان موضوع را در دفاتر ثبت میکند و هیچ اطلاعی هم به من نمیدهد، چرا که فکر میکند ربطی به من ندارد... علاوه بر این که یک مُهر در اختیار دفتر مدیرعامل بود، مُهر دیگری نیز در اختیار رییس هیأت مدیره (م. ) بود که ایشان نیز در اختیار معاونت حقوقی (ب. ب.) قرار داده بود تا اوراقی که با امضای دو نفر از اعضای هیأت مدیره (غیر از مدیرعامل) امضاء میشود، ممهور گردد؛ که متأسفانه در مواردی به جای اینجانب نیز امضاء شده و مُهر نیز زده شده است».
٭ خانم ج. ا. در برگ بازجویی مورخ 23/8/1390 در پاسخ به این سؤال که، چه کسانی (از پرسنل شرکتهای گروه امیرمنصور آریا) از قضایای LCهای گشایش شده غیرقانونی و قراردادهای صوری و تبانی با بانکها مطلع و آگاه بودند و یا ایفای نقش داشتهاند، از آقای ر. ب. نام برده است و اظهار نموده: «آقای ر. ب. در جریان گشایش اعتبارات آهن و فولاد (لوشان) بودهاند و به نظر اینجانب امضاءهای ایشان در چکها و اوراق بانکی، دلیل اطلاع ایشان از گشایش بوده است».
٭ آقای ا. ش. نیز در بازجویی مورخ 30/8/1390، در پاسخ به سؤال فوقالذکر، مشابه همان اظهارات خانم ج. ا. را بیان نموده و از مدیران شرکت آهن و فولاد لوشان به عنوان افراد مطلع و آگاه از جریان LCها و تنزیلهای غیرقانونی، نام برده که در صدور فاکتورهای صوری و انتقال وجوه، ایفاء نقش نمودهاند .