بازدید 14340

از شير مرغ تا جان آدميزاد؛ در کنار خيابان

کد خبر: ۲۴۷۱۵
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۸۷ - ۱۷:۵۲ 09 November 2008
روزنامه «اعتماد» در گزارشي که به دستفروشان حاشيه‌هاي خيابان پرداخته است، به قلم حميدرضا ميرزاده مي‌نويسد:
زن جوان پرسيد: «اين عروسک‌هاي باربي چند؟» مرد دستفروش در حالي که چشم‌هايش را تنگ کرده بود تا دود سيگارش آنها را نسوزاند، جواب داد: «اينها باربي اصل هستند، هر کدام دو هزار تومان.» و يکي از عروسک‌ها را برداشت تا اصل بودنش را به زن نشان دهد: «اگر زانوي اين عروسک‌ها خم شود، اصل هستند. تقلبي‌ها اين طور نرم نيستند.» زن جوان پس از برانداز کردن عروسک‌ها گفت: «هر دو را سه هزار تومان مي‌دهي؟» اما مرد قبول نکرد و عروسک‌ها ـ با همان لباس‌هايي که از تکه پارچه‌هاي کهنه دوخته شده بودند ـ دوباره روي بساط دستفروش و در کنار ماشين ريش تراش کهنه، کابل‌هاي استفاده شده و گره خورده کامپيوتر و بشقاب ملامين با طرح گل و بته جا خوش کردند.

مرد دستفروش بازنشسته بود و از سر اجبار به اين کار روي آورده بود. با دختر 25 ساله‌اش هم به خاطر شغلش مشکل داشت. حق را به دخترش مي‌داد، اما گفت: «چه کار کنم، کار ديگري بلد نيستم...»

دستفروش‌ها جزء جدانشدني خيابان مازندران هستند، شايد هم شناسنامه و هويت خيابان بلند و پرسر و صداي مازندران؛ خياباني که چند شغل را مي‌توان همزمان در آن يافت. فروشگاه‌هاي پوشاک، وسايل موردنياز سربازها، ماشين آلات صنعتي، سمساري‌ها و دستفروش‌ها همه با هم در خيابان مازندران ديده مي‌شوند.

دستفروش‌هاي اين خيابان دو دسته اند؛ عده‌اي از آنها اجناسي بسيار کهنه و مستعمل را مي‌فروشند. مشتريان اين گروه از دستفروشان را معمولاً اقشار بسيار ضعيف جامعه تشکيل مي‌دهند اما گروه ديگر فروشنده اجناسي ارزشمندتر هستند و معمولاً زيورآلات و ساعت خريد و فروش مي‌کنند. اين گروه مشتري‌هاي بيشتري دارند و حتي افرادي که به دنبال زيورآلات خاص و اصطلاحاً آنتيک هستند نيز در جمع مشتريان آنها قرار مي‌گيرند. درآمد گروه دوم بسيار بيشتر از درآمد دستفروش‌هاي گروه اول است. اين موضوع را حتي مي‌توان در نحوه پاسخ گفتن به سوال‌هايي درباره درآمدشان به خوبي فهميد.

گاهي اوقات وسايل عجيب و غريب در بساط دستفروشان اجناس مستعمل و کهنه به چشم مي‌خورد؛ وسايلي نظير تيغ اصلاح استفاده شده، دستگاه اپيلاسيون دست دوم، شير آب شکسته و آچار فرانسه بدون فک متحرک. بسياري از اين وسايل يا آنقدر معيوب هستند که امکان تعمير ندارند يا به دلايل بهداشتي و شخصي کمتر کسي حاضر به خريد و استفاده از آنها است.

به گفته يکي از دستفروشان اين وسايل به همراه اجناس بزرگ تر و به صورت يکجا از خانه‌ها خريداري مي‌شوند. از ميان آنها وسايل سالم جدا مي‌شوند. کهنه ترها سر از بساط دستفروشان درمي آورند و اگر به فروش نرسند، به کارگاه‌هاي ذوب فلزات فروخته مي‌شوند تا به عنوان ماده خام مورد استفاده قرار گيرند.

جدا از وسايل غيرقابل استفاده و اصطلاحاً خرده ريز، پوشاک و کفش نيز در بساط دستفروشان به فراواني به چشم مي‌خورد. انواع شلوار، پيراهن، کاپشن، کفش و حتي دمپايي دست دوم توسط دستفروشان و با قيمت بسيار کم به فروش مي‌رسد. انواع کفش‌هاي چرمي دست دوم بين 2 تا 6 هزار تومان، شلوار جين از 3 تا 5 هزار تومان و پيراهن از هزار تا 3 هزار تومان قيمت دارند. پيرمرد کفش فروش مي‌گفت: «اين کفش‌ها را از خانم‌هاي خانه دار مي‌خريم. معمولاً وقتي خانم‌ها خانه تکاني مي‌کنند لباس‌ها و کفش‌هاي دست دوم را مي‌آورند و ما آنها را مي‌خريم. اگر به تعمير جزيي احتياج داشته باشند، آنها را تعمير مي‌کنيم و مي‌فروشيم.»

او اطمينان داد که هيچ کدام از کفش‌ها دزدي نيستند؛ «ما اصلاً مال دزدي نمي‌خريم. آنهايي که جنس دزدي مي‌آورند مشخص هستند چون اکثرشان معتادند. ممکن است کفش‌هاي خوبي را هم بياورند و خيلي ارزان بفروشند، ولي ما از آنها جنس نمي‌خريم چون مال دزدي برکت ندارد و براي ما دردسر دارد.»

محمد 25 ساله که کارگر يکي از مغازه‌هاي سمساري خيابان مازندران است، درباره دستفروش‌ها و جنس هايشان معتقد بود؛ «خيلي از دستفروش‌ها از شهرستان‌ها آمده اند. بعضي‌ها هم معتادند و براي تهيه مواد مخدر وسايل شان را مي‌فروشند. گاهي هم معتادها وسايلي را که دزديده اند، مي‌فروشند.» او معتقد است همه دستفروش‌ها معتاد يا دزد نيستند و تعداد کمي از آنها در چنين وضعيتي هستند؛ «خيلي از دستفروش‌ها به خاطر مشکلات مالي مجبور به دستفروشي هستند. البته از اين کار درآمد دارند که آن را ادامه مي‌دهند.»

ويترين پرزرق و برق اسباب بازي فروشي، نظرم را جلب مي‌کند. در گوشه‌اي از ويترين چند عروسک باربي در مدل‌هاي مختلف به همراه لباس، کفش و خانه باربي قرار گرفته اند. وارد مغازه مي‌شوم و از فروشنده درباره باربي‌ها مي‌پرسم. «باربي اصل از 80 هزار تومان تا 200 هزار تومان.» به ياد مرد دستفروش مي‌افتم. دوست دارم بدانم چند سال بعد، کدام يک از اين عروسک‌ها به خاطر کهنه بودن و جاگير بودن سر از خيابان مازندران درمي آورند تا مرد دستفروش براي اثبات اصل بودن آن به مشتري‌اش زانوي باربي را خم کند.
تور تابستان ۱۴۰۳
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۰
لازم است در مورد دست فروشی قانونمند نیز بنویسید. اصولا در صورتی که دست فروشها توسط شهرداری و مانند خیلی از کشورهای پیشرفته قانونمند شوند می توانند به نفع مصرف کنندگان و کاهش بیکاری کمک زیادی کنند. ولی در اینجا طوری وانمود می شود که هر دست فروشی به احتمال زیاد معتاد است و یا جنس دزدی یا ... را می فروشد.
منزل ما در خیابان مازندرانی و در جنب این دستفروشان قرار دارد از دست آبرو ریزیا این افراد و فروش آشغال هایی که به درد زباله هم نمی خورد به شهرداری شکایت کرده ایم اما هیچگونه اقدامی نکرده اند تو را خدا بنویسید این مغازه ها را جمع کنند و به جای دیگری منتقل نمایند زیرا از مهمانانمان نیز خجالت می کشیم که به منزلمان بیایند خواهشمندیم بنویسید که این منظره زشت آشغال فروشی را از این منطقه پاک کنند اخر ما چه گناهی کرده ایم .
برچسب منتخب
# مسعود پزشکیان # نتایج انتخابات # تنفیذ حکم ریاست جمهوری # انتخابات ریاست جمهوری