با تغییر فصل و تفاوت دمای هوا، اخطارهای نیروی انتظامی درباره نوع پوشش بانوان در رسانههای خبری منتشر میشود؛ یعنی برای تابستان نوعی از پوشش بدحجابی اعلام و برای زمستان، نوعی دیگر به عنوان بدپوششی در نظر گرفته می شود.
هر چند، انجام اقدامات انضباطی از سوی پلیس، نیاز جامعه به شمار میرود و چنین برخوردی، در این زمینه ارزیابی می شود، اما این رویکرد پلیس در برخورد با بدپوششی، رویکردی نامتوازن است؛ چرا که لباسها و به ویژه مانتوهایی که خانمها در انظار عمومی به تن دارند، همگی از مغازهها و فروشگاههای فعال در سراسر کشور تهیه میشوند. یعنی طراح لباس، کار خود را انجام میدهد، دوزنده نیز طبق آن دست به تولید انبوه می زند، مغازهداران و عرضهکنندگان لباس هم کار خود را انجام دادهاند و این لباسهایی که اکنون بر تن خانمهای دستگیر شده است، همگی از تیغ نگاه ناظران بیشماری گذشتهاند تا به دست مشتری برسند، ولی در عمل، تنها خریدار است که کاری غیرمجاز مرتکب شده و لباسی بر تن دارد، که از دیدگاه مسئولان فرهنگی ناهنجار است!
اگر چنین لباسی غیر مجاز است، چرا عرضه میشود، اگر در عرضه شدن مشکل نیست، پس خریدار آن نیز باید بری از اتهام باشد.
این مقدمهای بود برای نقدی بر آنچه دوشنبه شب در جریان کنسرت یک خواننده در برج میلاد رخ داد.
پلیس امنیت و اخلاق نیروی انتظامی یا همان گشت ارشاد در محل برگزاری این کنسرت حاضر شد و بسیاری از میهمانان و شرکت کنندگان در این کنسرت را در قالب «طرح تشدید برخورد با بدحجابان و مانکنها در مراکز فرهنگی» دستگیر کرد.
در تصاویر منتشر شده در خبرگزاریها آنچه دیده میشود، برخورد با تعدادی از خانمها و دختران جوان است که با پوشش نسبتا متعارف که در سطح جامعه هم هست، قصد ورود به این کنسرت را داشتهاند.
در این ماجرا، آنچه به چشم میآید، این است که این برخورد به صورت غیر متمرکز بود؛ به این ترتیب که کسانی که پیش از رسیدن نیروی انتظامی به داخل راه یافته بودند، مصون از چنین برخوردی بودند و از سوی دیگر ـ به جز افرادی که پوششهای ناجور داشتند ـ با کسانی که لباسی به رنگ شاد به تن داشتند، برخورد شده بود؛ کسانی که لباسی در خور یک میهمانی پوشیده بودند که خوب دور از انتظار هم نباید باشد. و اگر هم بنا بر تشخیص پلیس مستحق برخورد بودند، جریمه ایشان همین بس که از شرکت در کنسرت و تماشای اجرای موسیقی محروم شوند. مگر برای یک تخلف چند بار باید تنبیه شد!؟
افزون بر آن، همه این برخوردها متوجه خانمها بود و کسی از آقایان مورد سؤال قرار نگرفت. یعنی واقعا هیچ ایرادی به لباس و تیپ و شأنشان وارد نبود و همه آقایان معیارهای مورد اشاره پلیس امنیت و اخلاق را رعایت کرده بودند؟
اگر به تصاویر منتشر شده از اجراکنندگان این کنسرت نگاهی بیندازیم، درمییابیم که احتمالا خود خواننده و گروه وی نیز مشمول موارد مورد توجه در این طرح هستند!
از آن گذشته، اگر قرار به پیگرد و دستگیری باشد، باید بسیاری از زنان شهر تهران را به این جرم دستگیر کرد! به گونهای که حتی در اماکن بسیار ساده و عمومی مانند اتوبوس، جای گشت ارشاد خالی مینماید.
در کل میتوان گفت، سیاستهای چندگانه در این موضوع موجب سردرگمیهای فراوان شده است. برای مثال، اگر خانمها با لباسهایی که در فیلم های سینمایی دارای مجوز پخش نشان داده میشود، ظاهر شوند، مصداق بدپوششی پیدا میکنند. گویا در رعایت حجاب، بین محل کار، سینما، پارک و برج میلاد تفاوت وجود دارد!
تازه نکتهای هم که در این میان هست این که بسیار دیده شده که برخی با پوششهای زننده به راحتی در رفت و آمدند و از چنان هیبتی برخوردارند که هیچ نیرویی یارای مقابله با ایشان نیست و همه برخوردها متوجه کسانی است که در مرتبه پایینتری هستند، در حالی که از نظر ظاهری موجهترند. چنین تبعیض آشکاری آدمی را دچار تردید میکند که پس هدف از این گشت و ارشادها چیست؟ آیا این بدپوششهای جالب توجه وابسته به جایی هستند، یا آن که واقعا پلیس از پسشان بر نمیآید؟ در حالی که بیشتر خانمهایی که در این طرح با ایشان برخورد شده، دارای پوششی نسبتا عادی بودهاند و البته پس از برخورد، شایسته نیست که آبروی زنان و دختران مردم با چنین بهایی زیر پاها له شود.
از سوی دیگر، برخورد در این مورد بخصوص خارج از دایره انصاف به نظر میرسد، زیرا ورود به این مراسم به نوعی مانند شرکت در میهمانی است، وگرنه چطور است که گشت ارشاد در ساعات پایانی شب جلوی تالارهای عروسی کمین بگیرد و میهمانان را هنگام خروج بازداشت کند؛ چرا که پیشاپیش روشن است که به احتمال قوی در میان آنان افرادی را خواهند یافت که از معیارهای مورد اشاره پلیس امنیت و اخلاق خارج شدهاند!
به علاوه، بنا بر اظهار نظر بینندگان تابناک (در میان پیامهای مندرج در پای گزارش تصویری برخورد با بدحجابان در برج میلاد) این شیوه برخورد که مدتهاست در حال اجراست، نتیجه مطلوبی نداشته و به عکس باعث عصیان و سرکشی بیشتر در میان جوانان شده است. چه اگر این روش کارساز بود، پس از اجرای طولانی مدت این طرح (از حدود 5 یا 6 سال پیش یا بیشتر!) باید مشکلی به نام بدحجابی و بدپوششی نمیداشتیم و همه به راه راست هدایت میشدند! در حالی که میبینیم نه تنها این گونه نیست که اوضاع روز به روز در حال وخیمتر شدن است و افزایش دادن خودروهای گشت ارشاد، نیروی پلیس را که باید برای افزایش امنیت مورد نیاز همین خانمها برای رفت و آمدشان در شهر مورد استفاده قرار گیرد، به ابزاری برای برخورد با ایشان تبدیل میکند و این گونه است که حوادثی مانند «پارک طالقانی» رخ میدهد.
نگارنده خود هنگام عبور از کنار خودروهای گشت، احساس عبور از پل صراط را دارد که معلوم نیست به سلامت از آن بگذرد یا گرفتار عذاب شود!؟
در کل، همگان بر این موضوع اذعان دارند که برخورد فیزیکی با پدیده بدحجابی تاکنون تلاشی بیثمر بوده و بهتر است مسئولان در فکر چارهای دیگر برآیند و رویکرد خود را از دیدگاه پلیسی به کار فرهنگی بکشانند و کار فرهنگی یعنی عرضه لباسها و به ویژه مانتوهایی که با معیارهای مورد نظر مسئولان هماهنگی دارد. ولی یادآوری این نکته هم ضروری است که باید به سلیقه خریداران هم احترام گذاشت و نباید آنان را از حق انتخاب و تنوع محروم کرد، بلکه میتوان سلیقهها را جهت دهی نمود.
در این باره با نگاهی به کارنامه چند سال گذشته مسئولان امر، به برگزاری چند نمایشگاه مد و لباس میرسیم که چندان مخاطب پسند نبوده است، چرا که با وجود هزینههای بسیار برای طراحی مد و برپایی نمایشگاههای رسمی، هنوز هیچ یک از مدلهای ارائه شده در این نمایشگاهها در خیابان به چشم نمیخورد.
طراحان مد، بدون در نظر گرفتن نیاز مشتری و شناخت بازار، در کارگاههای خود مشغول به طراحی میشوند و همه تلاش خود را بر سنتی و بومی کردن الگوها میگذارند؛ آن هم به شیوه خودشان! بنابراین مسلم است آنچه ارائه میشود، تناسبی با خواست مشتریهای خواستار تنوع و شادابی در طرحها و رنگها ندارد.
ارائه الگوهای تقریبا یکسان و غیرشکیل، مهمترین ایرادی است که به این نمایشگاهها وارد میشود. به علاوه بیشتر لباسها و مانتوهای ارائه شده، از جنس پارچههای ضخیم با بافت ریز هستند که به صورت چند لایه روی هم قرار میگیرند و با شالهای بسیار بزرگ تزئین میشوند. چنین لباسی که بسیار پرحجم است، به کار هیچ فصلی نمیآید. خوشتر آن که برای چنین مانتوهایی قیمتهایی نیز در نظر گرفتهاند که گویا هزینه کل نمایشگاه قرار است از همین یک مانتو به دست بیاید!
و در حالی که طراحان یادشده همچنان در خواب خرگوشی خود به سر میبرند، بازاریابان حرفهای مشغول ارائه طرحهای جدید هستند که تنوع بسیار رنگارنگشان را در فروشگاههای لباس و مانتو شاهد هستیم. اما همین لباسها تا زمانی که در پشت ویترین هستند، هیچ مشکلی ندارند و به محض خریدن و پوشیدن باعث و بانی یک عمل مجرمانه میشوند! و این ایرادی است که متوجه مجریان قانون است.
طراحان و مدعیان فرهنگی در عرصه مد و لباس، بهتر است به جز توجه به الگوهای سنتی، به سلیقه نسل جوان نیز توجه کنند و با بازدید از فروشگاهها، با سلیقه مشتریان از نزدیک آشنا شوند تا بتوانند به ایدههای بهتری در این زمینه دست یابند تا از گردونه رقابت عقب نمانند و به تولید لباسهایی برسند که هم با سلیقه مخاطبانشان هماهنگی دارد و هم با بودجه و توان خریدشان!