گزارشی مصور از اندوه یک خانواده؛

رنج‌های هفت ساله دختر رامهرمزی + تکمیلی

اشک‌های مهسا نشان از دردی بزرگ داشت؛ دردی لاعلاج که علاجش تنها پول است؛ دردی که کلید درمانش در دست مسئولین است و... تا این لحظه درخواست‌های بسیاری برای دریافت اطلاعات تکمیلی و نهایتا کمک به درمان این بیمار خردسال داشته‌ایم که نوید روزهای خوشی برای مهسا و خانواده‌اش می‌دهد.
کد خبر: ۲۵۲۹۱۵
|
۰۲ تير ۱۳۹۱ - ۲۰:۵۰ 22 June 2012
|
100531 بازدید
|
روزگار غریبی است... روزگاری که بر مدار پول می‌گردد، برای عده‌ای سرشار از عیش و خوشی است و برای شمار بسیاری هم جز رنج، ارمغانی به بار نمی‌آورد. سخت‌ترین بیماری هم که داشته باشی، اگر پول باشد سه سوته درمانت می‌کنند و اگر هم دستت تهی باشد و تهی دست باشی، سرما خوردگی ناچیز هم از پای درت می‌آورت و زمینگیرت می‌کند.

به گزارش «تابناک» به نقل از شوشان، خانواده دختر بچه رامهرمزی هم در زمره  افرادی هستند که توان تأمین هزینه درمان فرزند خود را ندارند.  پدر و مادرش به هر دری زده‌اند که بیماری دخترشان را علاج کنند، در به رویشان گشوده نشده و این دختر هفت در این سال‌ها، رنجی می‌برد که ممکن است من و شما توان یک روز تحمل آن را نداشته باشیم.

تصورش را بکنید که موقع غذا خوردن، غذا به جای رفتن در معده از بینی شما خارج می‌شود! چه حس و حالی به شما دست می‌دهد؟! حتی تصورش هم برایمان سخت است؛ چه رسد به تجربه چنین چیزی.

مادرش می‌گوید فقط من متوجه می‌شوم که مهسا چه می‌گوید. از هر ده جمله، هفت بار می‌گوید دهانم درد می‌‌کند، دندان هایم درد می‌کند.

وارد خانه شان می‌شویم. مادرش به استقبالمان می‌آید و پس از نشستن با حالتی اندوهگین می‌‌گوید: ببخشید که چیزی برای پذیرایی نداریم. فقط آب در خانه داریم.



پسر بچه‌ای که بعدا می فهمم کر و لال است، در گوشه‌ای از اتاق برای خودش بازی می‌کند.  مهسا هم در گوشه‌ای دیگر کز کرده و فقط با چشمانی به اشک نشسته، به ما زل می‌زند. نوزادی نیز قنداق شده چشم‌هایش را بر هم گذاشته و فارغ از رنج‌هایی که پدر و مادر می کشند، معصومانه به خواب رفته است.

اشک‌های  مهسا، نشان از دردی بزرگ داشت؛ دردی لاعلاج که علاجش تنها پول است؛ دردی که کلید درمانش در دست مسئولین است و متأسفانه تاکنون دریغ شده است.

پدرش قربانعلی سه سالی می‌شود بیکار است. چند سال پیش در ترمینال کار می‌کرده و به دلیل ادغام چند شرکت نیروهای مازاد اخراج می‌شوند و از قضا وی نیز جزو اخراجی‌ها بوده است؛ از قدیم گفته اند هر چه سنگ است پیش پای لنگ است!

قربانعلی می‌گوید: مادرم با پدر خانمم عموزاده‌اند و به اصطلاح پزشکی ما نوع چهار ازدواج های فامیلی محسوب می‌شویم. با توجه به اینکه علیرضا فرزند اولم ناشنوا بود، تشخیص‌های پزشکی هیچ مشکلی را برای مهسا  نشان ندادند.



قربانعلی و کبری سه فرزند دارند؛ علیرضا فرزند اول که کر و لال است.  مهسا  فرزند دوم که سقف دهانش سوراخ است و مشکل کام دارد و آیدا فرزند چهل روزه خانواده که سر سالم به در برده و تاکنون هیچ مشکلی ندارد.

علیرضا هفت ماهه بود که پدر و مادرش می فهمند ناشنواست. برای درمانش راهی تهران هم می‌شوند، ولی سنگ بزرگ «نداری» پیش پایشان قرار می‌گیرد و توان پرداخت 25 میلیون برای کاشت حلزونی و آموزش‌های بعد ندارند.

برای درمان  مهسا نیز همین مسیر را پشت سر می‌گذارند. مادرش می‌گوید: تأمین بیست میلیون برای درمان علیرضا و دوازده میلیون برای جراحی سقف دهان مهسا برای ما که تاکنون با قرض زندگی مان را گذرانده ایم خیلی سخت است.

بار سنگین این نداری به قول قربانعلی بر دوش مادر خانواده است. قربانعلی می‌گوید : بیشتر درد را همسرم تحمل می‌کند چرا که من دست‌کم روزی دو سه ساعت بیرون هستم، ولی همسرم... پولی ندارم که بچه‌ها را کلاس بگذارم. حوصله شان در خانه سر می‌رود.

بیماری علیرضا و  مهسا  به گونه‌ای ست که حتی مدرسه نیز از پذیرش آنان سر باز می‌زند. پدرش می‌گوید: مدرسه علیرضا را دو هفته بیشتر نپذیرفت. مهسا هم که نمی‌رود. نمی‌تواند صحبت کند. کسی صدایش را نمی شنود. همین که صحبت می کند، دندان هایش درد می‌گیرد و ... .

بیکاری پدر ، رنج های آنان را دوچندان کرده است. آن طور که خودش می‌گوید، از عهده اجاره خانه هم برنمی‌آیند. حتی هزینه پوشاک نوزاد چهل روزه را هم ندارند.

قربانعلی می‌گوید: خیلی وقت است برای بچه‌ها چیزی نخریدم. دست‌کم اگر کاری داشتم، می توانستم لباسی برایشان بخرم ولی می‌بینید که ... عید هم خبری از هیچ چیز نبود. فقط خواهر خانمم که از مشهد آمد، دو بلوز برای بچه‌ها آورد.



دست نیاز قربانعلی به سوی همه کس دراز شده؛ از نماینده گرفته تا رییس یک اداره اما پاسخی جز اینها نشنیده است: می‌خواستی بچه دار نشوی!

پرداخت به این موضوعات که چرا خانواده و خانواده‌هایی با این بضاعت مالی، صاحب چندین بچه می‌شوند و چرا آموزش‌ها و مشاوره‌های لازم پیش از ازدواج داده نمی‌شود و هزار چرای دیگر، در این مجمل نمی‌گنجد اما آنچه آشکار است و قابل بیان، اینکه خانواده‌ای با دو فرزند بیمار در شرایط ویژه‌ای هستند که با هر روز بی‌تفاوتی مسئولین مشکلشان حاد‌تر می‌شود.

دلم از این همه بی‌تفاوتی می‌گیرد.. از پنجره اتاق، بیرون را نگاه می‌کنم. حیات خانه بلوک بندی است. آفتاب داغی می‌تابد. در و پیکر خانه از گرما خیس شده. پنکه سقفی اتاق هم توان چرخیدن ندارد. ساعت حول و حوش ۲ بعد از ظهر است و روی اجاق خانه چیزی نیست. بوی هیچ چیزی به غیر از شرجی به مشام نمی‌رسد. نگاهم را به طرف جمع برمی‌گردانم. قربانعلی و کبری هر دو سکوت کرده‌اند... .

مهسا در آغوش مادرش نشسته و لحظه‌ای او را‌‌ رها نمی‌کند. قربانعلی در سوی دیگر، سرش را به زیر انداخته و من را نگاه می‌کند و تنها جمله‌ای که می‌گوید این است: به نظر شما این مصاحبه فایده دارد؟ تا حالا مورد این طوری داشته‌اید؟ کسی هم کمک می‌کند؟



تکمیلی:

انتشار این خبر هم مشابه بارهای پیش، موجی از نوع دوستی مثال‌زدنی هم‌وطنانمان را در پی داشت تا جایی که بسیاری از مقامات و اقشار گوناگون تا این لحظه برای درمان کامل بیماری نادر مهسا اعلام آمادگی کرده‌اند که البته اخبار خوش درمان این بیمار خردسال را در اختیارتان خواهیم نهاد.

اینجاست که جا دارد بیشترین مراتب قدردانی و تشکرمان را از بابت محبت بی‌دریغ خوانندگان «تابناک» اعلام داشته و از اینکه مخاطبانی چون شما و البته مردمی تا این اندازه مهربان داریم، بر خود ببالیم.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۸۳۷
انتشار یافته: ۲۴۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
راه کمک چیست؟
مدیر پایگاه با تشکر از تمامی کسانی که نظرات خودشان را از ما دریغ نداشتند و با پوزش خواستن از بابت منتشر نشدن سایر نظرات، ذکر دو نکته ضروری به نظر می‌رسد:
نخست اینکه برخی از نظرات به دلیل در برگرفتن نام کامل افراد و اطلاعات تماس قابل انتشار نبود و علاوه بر آن، انبوه نظرات رسیده و منتشر نشده‌ هم غالبا محتوایی مشابه با نظرات منتشر شده داشته‌اند.
دوم اینکه محدودیت‌های در راه اعلام شماره حساب وجود دارد که انشاالله در یک فرصت مقتضی نسبت به طرح آن‌ها و چاره جویی با کمک شما اقدام خواهیم نمود.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
راه کمک پول است.راستی تابی جون تو که سایت پر بازدیدی هستی اگه امکانش باشه یه بخش کمک به این مدل افرادی که مشکل دارن رو بعد از خبری که در موردشون میگی بذار هر کس تو وسعش بود و دلش خواست کمک کنه منظورم یه شماره حسابی یه چیزی .قطره قطره جمع میشه مشکلات این عزیزان هم حل میشه تابی جون
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
لطفا به اين ادرس ايميل بهمراه مشخصات پدر ايشان و شماره حساب بفرستيد تا بتوان در محل اداره نسبت به جمع اوري كمك اقدام كنم


باميد كسب رضاي درگاه احديت
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۳۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۳
درود خداوند بر ذات پاک شما
بهروز از دزفول
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۰۹ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
یه شماره حساب بدید که بشه کمک کرد
محسن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
الهی بمیرم
قابل توجه اونایی که 3000 میلیارد بالا میکشند و رشوه 100 میلیونی میگیرند میگن ما پول زیادی نگرفتیم
حد اقل این پدر یه کار نگهبانی میدادن یه نونی ببره سر سفره
ولی خدا توی چه دنیایی زندگی میکنیم

اگر ممکن است راهای کمک به این خانواده رو هم ذکر کنید
متشکر میشم
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
اونی که منفی میده وجدان هم داره ؟
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۳
مگه یارانه نمیگیرن مگه نگفتن با گرفتن یارانه ها
سطح زندگی مردم بالا رفته وهفدهمین اقتصاد دنیا هستیم
حکیم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۱ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
مردم ایران همیشه برای هم وطناشون کم نمیگذارند. مثل اون دختر که مشکل جراحی صورت داشت. درسته که گرونی کمر مردم را خم کرده ولی بازهم ایرانی غیرت دارد
کیوان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
ای تسکین دهنده الام کمکشان کن
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
خدایا تمام بیماران را شفا بده. الهی آمین
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
خسته نباشی
رضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
خیلی متاثرشدم لطفاتلاش کنیدخبرتوسط 20و30هم منتشربشه شایدیک انسان خیراندیش پیدابشه ومشکل این بدبخت راحل کند.کجاست تامین اجتماعی عمومی (بیمه ها بایدشرمنده شوند)شماره حساب پدرش رااعلام کنیدتاهرگس میتوندکمک کند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
لطف کنید و در مورد دیگران درست صحبت کنید.
بکار بردن واژه بدبخت برای این کودک عزیز به هیچ عنوان درست و مودبانه نیست.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۶ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
چند وقت پیش روزنامه ای در مورد مادربزرگی نوشت که با دو نوه اش در پشت غسالخانه ای به مدت چند روز شب و روز را گذران کرده بودند. بعد حس انسان دوستانه کارمندان اداره ای رو تلوزیونشان داد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۴/۰۲
تابناک عزیز خواهشاً شماره حساب بگیرید که بتوان هر کس به نوبه خودش به این خانواده کمک کنه.خواهشاً شماره حساب را در یک تیتر خبری جدا به صورت تکمیلی بیان کنید. با تشکر
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟