حوالی عصر است که میدان فاطمی را به سمت جنوب دور میزنیم. نخستین نکتهای که در کانون دیدمان قرار میگیرد، نه ترافیک است، نه ساختمان بزرگ و خاص وزارت کشور و نه هیچ عمارت دیگری؛ کودکانی هستند که در حوضچههای کوچک مرکز میدان در حال آب تنی هستند و دیدنشان مجبورمان میکند برای یک بار دیگر از خودمان بپرسیم، چرا این صحنهها به چشم هیچ مسئولی نمینشیند؟
به گزارش «تابناک»، بر پایه آمار سازمان جهانی کار، سالانه ۲۵۰ میلیون کودک پنج تا چهارده ساله در جهان محروم از کودکی شده و ۱۲۰ میلیون نفر آنها با ورود به بازار کار، به کار تماموقت مشغول میشوند. ماجرا وقتی برایمان حساستر خواهد شد که بدانیم سهم قاره آسیا از این آمار، بیش از ۶۱ درصد است و یکی از معانی این سخن، اشاره به شرایط حاد این موضوع در کشورمان خواهد بود.
به گواه آمارهای تأیید نشده، بیش از یک میلیون کودک در کشورمان کار میکنند که به باور کارشناسان، بیشتر به دليل فقر اقتصادي و به اجبار خانوادههاي خود، مجبور به انتخاب این راه شدهاند؛ راهی که گاه به خیابانهای شهر منتهی شده و شانس دیده شدن این غورههای مویز شده را بیشتر میکند!
کودکانی که در سرما و گرما به فروش فال، آدامس، گل و ... مشغول بوده و گاه هم به ساز زدن یا گدایی گمارده میشوند؛ اما متأسفانه این اندازه از در دید قرار گرفتن هم نتوانسته مشکلاتشان را برای مقامات مسئول مسجل کند تا شاید آینده بهتری نصیبشان شود؛ اینجاست که بیشترشان ترک تحصیل کرده و به شدت مستعد عضویت در باندهای مواد مخدر، سرقت و فحشا خواهند شد.
بدین ترتیب معضلاتی بروز خواهد کرد که یکی از مؤلفههای شکل گیری آنها بی توجهی به آینده همین نان آوران کوچک است؛ آن هم در شرایطی که دوازده دستگاه دولتي و غير دولتي متعهد شدهاند تا با فعاليت در ستاد ساماندهی کودکان کار و خیابان، اين كودكان را ياري كنند اما انتظارها براي آنكه كار كودكان در كشور پايان يابد طولاني شده است. از سوی دیگر، این دورنمای تاریک از ماجرا، سبب شده که مبارزه با کودکان کار همیشه به عنوان موضوعی حساس مورد توجه مردم و کارشناسان قرار گرفته و تحولات مرتبط با آن رصد شود.
این در حالی است که به باور برخی مسئولان، مقابله با این پدیده شوم، نیازمند تغییر و تحولات بنیادی در برخی رویکردهاست؛ از یک سو برخی اعتقاد دارند که باید با طرحهای ضربتی نسبت به جمعآوری کلیه کارگران خیابانی (اعم از مردان و کودکانی که خیابان را به عنوان محل فعالیت برگزیده اند و یا دستفروشی میکنند، یا گدایی و ...) اقدام کرد اما با حضور دیگر دستگاههای مربوطه در میدان، مانع از تکرار این اتفاق در این قشر شد.
از سوی دیگر، برخی به بد سرپرست بودن بیشتر کودکان کار اشاره کرده و ضعف در قوانین را مانع برخورد قاطع با این مقوله میدانند. بنا بر آمارهای به دست آمده، 95 درصد کودکان کار و خیابان دارای خانواده هستند؛ بنابراین، تکیه بر قوانین کنونی برای مقابله با چنین خانوادههایی به هیچ عنوان کارآمد نبوده و منجر به نتیجه نخواهد شد.
این جمع بندیها منجر به ارائه لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست به مجلس شورای اسلامی شد که به تأیید نمایندگان هم رسید اما از شورای نگهبان مورد تأیید نهایی قرار نگرفت تا به تازگی (یکم مرداد) بار دیگر در صحن مجلس مطرح شده و با با 226 رأی موافق به تصویب برسد.
بنابراین، مقرر شد که به منظور انجام درست مسئولیت پذیرش، نگهداری و مراقبت، نگهداری و سرپرستی کودکان بی سرپرست و بد سرپرست توسط سازمان بهزیستی کشور و اختیار واگذاری سرپرستی آنان به خانوادههای واجد شرایط و مؤسسات، آییننامههای اجرایی مربوط با پیشنهاد وزارتخانههای تعاون، کار و رفاه اجتماعی، دادگستری و کشور تا سه ماه از تاریخ تصویب این قانون تهیه و به تصویب هیأت وزیران برسد.
موضوعی که از دید سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس با ابراز سخنانی چون: «
کودکان خیابانی به زودی جمعآوری میشوند» به امیدواری گره میخورد؛ اما کافی است که بدانیم هماکنون هم بیش از 80 درصد کودکان حاضر در مراکز سازمان بهزیستی، کودکان بدسرپرست هستند تا این امید در ذهنمان رنگ ببازد.
آیا براستی قرار است در آینده ای نزدیک از دیدن صحنههایی مثل آب تنی کودکان کار در یکی از میدانهای اصلی پایتخت خلاص شویم؟!