برخی در ترکیه، ترس ناشی از کشور علوی در سوریه را جدیتر از ترس از قدرتگیری کردهای
سوریه میدانند.
به گزارش «تابناک»، دولتهای سوریه و ترکیه در قرن بیستم میلادی، سه دلیل مهم برای اختلاف و درگیری داشتند؛ نخست، ادعای حمایت سوریه از کردهای مخالف دولت ترکیه، دوم چگونگی استفاده از منابع آب منطقه که از ترکیه سرچشمه میگیرند و پس از گذشتن از سوریه وارد عراق میشوند و سوم مسأله حق حاکمیت بر استانی که ترکیه آن را «هاتای» و سوریه آن را «اسکندرون» مینامد.
بنا بر این گزارش، بسیاری از کارشناسان، آب را ریشه بسیاری از اختلافات آتی در دنیا و به ویژه خاورمیانه میدانند و اختلاف سه کشور ترکیه، عراق و سوریه بر سر منابع آبی دجله و فرات نیز یکی از موارد مهم این اختلافات به شمار میرود.
دو مساله مهم دیگر اختلافی بین سوریه و ترکیه، یعنی استان هاتای یا اسکندرون و نیز مسأله کردها، در اواخر قرن بیستم سایه سنگینی بر سر روابط دو کشور افکنده بود.
ریشه اختلاف ارضی طرفین به آغاز استقلال سوریه و پس از پایان جنگ جهانی دوم باز میگردد. سوریه در آن زمان، تحت قیمومیت فرانسه بود. این استان در سال ۱۹۲۱ و بنا به توافق بین فرانسه و ترکیه، به شرط اختیار در برقراری و داشتن مقررات مخصوص خود، داخل مرزهای سوریه قرار گرفت.
بخش آبیرنگ در بالای نقشه استان هاتای امروزی را تشکیل میدهد
جمهوری هاتای در سپتامبر ۱۹۳۸ به استقلال رسید؛ اما در سال ۱۹۳۹ و بر پایه موافقتنامه بین فرانسه و ترکیه، جزو خاک ترکیه اعلام شد، ولی سوریه همواره این ادعا را رد کرده است.
شصت سال پس از این تاریخ و در سال ۱۹۹۸، بحران در روابط دو کشور تا آنجا پیش رفت که مسعود ییلماز، نخستوزیر وقت ترکیه در شصتمین سالگرد پیوستن هاتای به ترکیه گفت: «آنکارا به خاک هیچ کشوری چشم نداشته است، ولی ما مصمم هستیم چشم آنهایی را که به خاک ما چشم دوختهاند کور کنیم».
سوریها هم در پاسخ بر حق تاریخی خود و اینکه هرگز از آن صرفنظر نخواهند کرد، تأکید کردند. دو طرف بر سر فعالیت «پکک» هم دچار اختلاف جدی بودند. نیروهای ترکیه در مرز با سوریه به حالت آمادهباش درآمدند و ترکیه طی دو یادداشت به سازمان ملل اعلام کرد که قصد حمله به سوریه را دارد و توانست یکجانبه خواستههای خود را به سوریه دیکته کند. اما به مرور روابط ترکیه تحت حاکمیت حزب عدالت و توسعه و سوریه تحت حاکمیت بشار اسد رو به بهبودی رفت تا جایی که دو طرف حتی مانور مشترک نظامی هم برگزار کردند.
نزدیک یک سال و نیم پیش و پس از آغاز بحران داخلی سوریه، بناگاه روابط طرفین به مشکل جدی خورد و اردوغان تحت تأثیر انگیزههای مذهبی و منطقهای به اصلیترین مدافع ساقط کردن حکومت اسد تبدیل شد. کمی بعد و پس از اوجگیری خشونتها در سوریه، موج آوارگان سوری وارد ترکیه شد و سیر رخدادها در مناطق کردنشین ترکیه و سوریه، مقامات ترک را نگران ساخت.
ترکیه تنها کشوری نیست که در کنار منافعی که به دنبال آن است، از حوادث سوریه هم نگرانی نداشته باشد. کردها هم، تنها گروهی نیستند که مقامات دولت اردوغان را نگران ساختهاند. روزنامه حریت ترکیه از اوجگیری نگرانی تیم اردوغان از مسأله علویها در ترکیه و سوریه خبر داده است.
مدتهاست که تحلیلگران بر این باورند که بشار اسد حتی اگر قادر به برگرداندن سیطره خود بر تمام سوریه نباشد و نتواند حکومت خود بر سوریه را نگه دارد، میتواند با کمک علویها در منطقه علوینشین سوریه در ساحل دریای مدیترانه که در برگیرنده شهرهای مهمی چون طرطوس و لاذقیه است، یک حکومت علوی تشکیل دهد. مرزهای چنین کشوری بسیاری را به یاد دولت علوی هفتاد سال پیش خواهد انداخت، به ویژه که ترکیب جمعیتی آن همچنان نگه داشته شده است.
نقشه مناطق علوینشین که از جمله استان هاتای
و بخشهایی از خاک لبنان را هم در بر میگیرد
برای بسیاری در ترکیه، اکثریت علوی جمعیت استان هاتای و روابط آنها با علویهای سوریه نگرانکننده است. مشکل برای ترکیه در این است که ایجاد کشور علوی، نه تنها گزینه نهایی بشار خواهد بود، بلکه همان گونه که روزنامه حریت هم به آن اشاره کرده، تشکیل چنین کشوری، شاید خبری خوش برای برخی سازمانهای اطلاعاتی دیگر هم باشد؛ سازمانهایی که حریت نامی از آنها نمیبرد، ولی آشنایان به امور منطقه، به یاد دارند که کدام بازیگران جهانی از تغییر مرزها در خاورمیانه استقبال میکنند.