هم نوشتن از علي دايي سخت است هم ننوشتن!مردي كه غرور و ابهت خاصي دارد و با اينكه خيليها مخالف او هستند و از اخلاق و رفتارش خرده ميگيرند اما هواداران او هم در سرتاسر جهان كم نيستند.ما خبرنگاران هم كه در اين سالهاي اخير مدام با او سروكار داشتهايم به خوبي با خصوصيات فردي آقاي گل جهان آشنا هستيم.
مردي كه غرور و ابهت خاصي دارد و با اينكه خيليها مخالف او هستند و از اخلاق و رفتارش خرده ميگيرند اما هواداران او هم در سرتاسر جهان كم نيستند.
ركورددار گل جهان خودش هم خوب ميداند قهرمان شدن آسان، اما در قلب مردم ماندن كاري دشوار است. دايي مرد بلندپرواز فوتبال ما كه از خطه قهرمانخيز اردبيل قد علم كرد تا سالهاي سال ميتواند در قلب تك تك ايرانيها جا داشته باشد.
به هر حال براي مردي از ديار اردبيل باعث افتخار است كه همه جاي دنيا وقتي نام ايران را ميشنوند ميگويند: «ايران، دايي... فوتبال...» قطعا رسيدن به اين جايگاه براي ابر مردي چون دايي آسان نبوده و حفظ آن نيز آسان نيست. به همين بهانه تصميم گرفتيم زندگي و شخصيت دايي را تا حد ممكن مورد ارزيابي قرار دهيم و خصوصيات رفتاري او را در اختيار مخاطبانمان و علاقمندان قرار دهيم. بيشك بسياري از جوانان و هواداران تمايل دارند بيش از اين با چهره تاريخي ورزش آشنا شوند. در ادامه زندگينامه مردي را ميخوانيد كه بسياري به او لقب شهريار و سلطان فوتبال ايران را دادهاند.
معرفي ساده
طبق شناسنامه متولد سال ۱۳۴۸ است. او با ۱۰۹ گل ملي در كارنامه ورزشياش ركورددار گلزني جهان است. سفير يونيسف در ايران و عضو كميته جوانان فيفاست.
دايي چهره تاثيرگذار و شناخته شدهاي براي مسئولان اجرايي AFC و فيفا به حساب ميآيد و معمولا در انجام ديدارهاي مهم يا مراسم مهم قرعهكشي از اين چهره مطرح ايراني هم رسما دعوت به عمل ميآورند.
دايي متولد فروردين نيست!
با اينكه تاريخ تولد دايي در شناسنامهاش اول فروردين ۱۳۴۸ حك شده است اما او متولد زمستان ۱۳۴۹ است. گويا پدر مرحومش براي اين كه در ثبتنام او در مدرسه دچار مشكل نشود تصميم گرفته براي ۶ ماهه اول شناسنامه بگيرد.
خاطرات كودكي
با اينكه دايي چهار برادر دارد اما او صاحب يك خواهر هم شده بود كه پس از ۱۵ روز از تاريخ تولدش درگذشت تا دايي از نعمت داشتن خواهر محروم شود و با چهار برادر ديگر خود دوران شيرين كودكي را سپري كند. خاطرات كودكي دايي بيشتر به محله «خيرال» اردبيل مربوط ميشود كه دايي تمام آن خاطرات را در اين محله جا گذاشته است.
پنج برادران
علي دايي در خانوادهاي تقريبا پر جمعيت بزرگ شده و چهار برادر دارد.
شايد همين موضوع باعث شده دايي و برادرانش بيشتر به فكر ورزش و فعاليت در فوتبال بيفتند. با اينكه مرحوم ابوالفضل دايي تمايل داشت فرزندانش در درس و تحصيل خود موفق شوند اما اين پنج برادر مسير خود را در زندگي مشخص كردند و با توجه به عشق و علاقه خود به فوتبال در اين رشته گامهايي اساسي برداشتند.
برادر بزرگ معلم
حافظ برادر بزرگ دايي است كه به شغل شريف معلمي مشغول است. ساير فرزندان از جمله خود دايي از او به شدت حرفشنوي دارند. محمد برادر ديگر دايي است كه او علاقه شديدي به فوتبال دارد و قطعا در رشد علي نقش بسزايي داشته است. محمد بود كه الفباي فوتبال را به دايي آموخت و دست او را گرفت تا در اين مسير رشد كند. شايد به همين خاطر است كه دايي سعي ميكند تا آنجا كه ميتواند به برادرش محمد خدمت كند. حسن برادر كوچكتر دايي هم در فروشگاههاي دايي مشغول است و بهزاد كوچكترين عضو خانواده دايي نيز در اردبيل مغازه دارد و محصولات ورزشي دايي را ميفروشد و...
فرار از پشتبام
دوران كودكي دايي در شرايط خاصي سپري شد. آن زمان كه فوتبال حرفهاي نشده بود و اين رشته جذاب جز مصدوميت و عقب ماندن از زندگي حاصلي براي علاقمندانش نداشت، مرحوم ابوالفضل دايي مدام توصيه ميكرد فرزندانش علاقه خود را به درس و مدرسه معطوف كنند و به جاي پاره كردن كفش و پيراهن و مصدوميت يا دعوا به فكر نان باشند، با اين حال دايي دستبردار نبود و نميتوانست از عشق و علاقه وافر خود به توپ گرد چشمپوشي كند. او خيلي از اوقات مجبور ميشد ساك ورزشي خود را به بيرون از منزل مسكوني پرتاب كند و از پشتبام به صورت مخفيانه از منزل خارج شود.
متنفر از برانكارد
اگر فيلم بازيهاي آقاي گل جهان را مرور كنيد متوجه ميشويد اين مرد برعكس برخي از مهاجمان دنيا كه اهل تمارض هستند، از برانكارد متنفر بود.
دايي شايد در طول عمر بازيگري حرفهاياش فقط چند مورد مجبور شده سوار برانكارد شود.
دايي يك بار حتي زماني كه در سايپا مربي و بازيكن بود، دچار مصدوميت شد و وقتي ديد با برانكارد به سوي او ميآيند؛ بلند شد و با وجود مصدوميت ليليكنان به بيرون زمين رفت. دايي در هيروشيما و پس از بازي مقابل بحرين حدود ۱۰ ساعت در اتاق عمل ماند. خيليها ميگفتند ديگر فوتبال دايي تمام ميشود اما او جديتر از قبل به ميادين بازگشت.
وضع مالي متوسط
خانواده دايي از نظر مالي در وضعيت متوسطي به سر ميبردند اما با بزرگ شدن پنج برادر كمكم وضعيت مالي خانواده روند صعودي به خود ميگرفت.
شغل اول پدر دايي
پدر دايي مرحوم ابوالفضل بود كه شغل اولش رانندگي بود. آن مرحوم يك تريلي داشت و راننده بينالمللي به شمار ميرفت اما به دليل تصادفي شديد تصميم گرفت اين شغل خطرناك و پردردسر را كنار بگذارد. بعد از اين بود كه به شغل مغازهداري و كاسبي روي آورد.
دايي به همين راحتي مهندس نشد
علي دايي براي ادامه تحصيلات خود و قبول شدن در دانشگاه مشكلات خاصي را پيش رو برداشت. او ابتدا در رشته كشاورزي آن هم در اردبيل تحصيل ميكرد كه با تلاش و پيگيريهاي پدرش در دانشگاه شريف قبول شد تا در مهندسي متالوژي به تحصيلات خود ادامه دهد. دايي از همان كودكي هم به ورزش علاقه داشت و هم بچهاي درسخوان و از هوش خوبي برخوردار بود.
تمرين در روستاي حميدآباد
دايي در اردبيل براي حضور در تمرينهاي تيمي شرايط دشواري را پشت سر ميگذاشت. او براي انجام يك جلسه تمرين خوب مجبور بود از جاده خلخال به سمت پيلهسيران و روستاي حميدآباد برود. گاهي دايي مجبور ميشد در دماي هواي منفي ۲۵ درجه آن هم پشت وانتبار خود را به محل تمرين برساند. با اين حال دايي عاشق فوتبال و ورزش بود و در ذهن خود آيندهاي روشن ساخته بود.
دايي در نقش مدافع
جالب است بدانيد علي دايي در دوران نوجواني و جواني در پست مدافع بازي ميكرد. علي دفاع راست بود و برادرش محمد در پست دفاع چپ ايفاي نقش ميكرد. دايي در ادامه با توجه به بلندي قامتش و مهارت در سرزني به خط حمله اضافه شد.
دو گل به تيم تبريزي زد
دايي عضو تيم استقلال اردبيل بود كه در سال ۱۳۶۴ به مصاف تيم ماشينسازي تبريز رفت. آن زمان تيم اردبيلي با نتيجه سه بر يك از حريف مطرح تبريزي عقب بود كه دايي دو گل به ثمر رساند تا نتيجه سه بر سه مساوي شود. همان موقع نام اين بازيكن بلندقامت و سرزن در تبريز و اردبيل بر سر زبانها افتاد اما آن موقع به دليل كم بودن رسانههاي خبري و نبود اينترنت و... دايي با سرعت كمي در مسير رشد قرار گرفت.
كليد طلايي
دايي شخصيت جالبي دارد و با اينكه در ظاهر به نظر ميرسد انساني مغرور است اما او دوستان زيادي هم دارد كه با آنها شوخي ميكند و خيلي هم صميمي است، با اين حال او زماني كه در دانشگاه شريف درس ميخواند ترجيح ميداد با دوستان صميمياش در خوابگاه باشد و با اينكه كليد يك باب منزل مسكوني(بستگان يا دوستان) توسط پدرش در اختيار او گذاشته شده بود اما او اكثرا در خوابگاه ميماند و به تحصيل و ورزش ميپرداخت.
نذر محرم
اعضاي خانواده دايي به ائمه اطهار و اهل بيت ارادت ويژهاي دارند. دايي هميشه در ماه محرم در عزاداريهاي سيد و سالار شهيدان شركت ميكند و خالصانه در دستههاي سينهزني و عزاداري حاضر ميشود. دايي نذر كرده است كه هميشه در مراسم اين ماه عزيز شركت و نذر خود را ادا كند.
وقف پدر
در جريان مسابقات بوسان ۲۰۰۲ بود كه از ايران به اردوي تيمملي خبر رسيد پدر علي دايي مرحوم شده است. دايي مجبور شد بدون توجه به بازيهاي باقي مانده تيمملي به ايران برگردد تا در مراسم ختم پدرش شركت كند.
اكنون در اردبيل مدرسهاي به نام مرحوم ابوالفضل دايي تاسيس شده است. البته خانواده دايي در امور خيريه مشابه ديگري هم شركت كردهاند.
اولين نفر آمد
وقتي دايي قبل از تعطيلات عيد ۹۱ پس از بازگشت از اصفهان دچار آن سانحه رانندگي شد و مجبور شد روي سرش نيز عمل جراحي انجام دهد؛ بازيكنان راهآهن با شروع تمرينهاي تيم انتظار نداشتند سرمربي تيم حتي سر تمرين حاضر شود اما تكتك بازيكنان راهآهن وقتي پس از تعطيلات عيد سر اولين جلسه تمريني آمدند از حضور دايي در اين تمرين شوكه شدند.
دايي حتي زودتر از بازيكنان و مربيان تيم از جمله گلمحمدي، برادرش محمد و مسعود عاليپور در زمين تمرين راهآهن حاضر شده بود.
عاشق ماكاروني
خيليها دوست دارند حتي از نحوه غذاخوردن ستارههاي فوتبال و چهرههاي سرشناس هنري باخبر شوند. جالب است بدانيد دايي در غذاخوردن و سر سفره نشستن هم ساده و خودماني ظاهر ميشود و مثل برخيها كلاس نميگذارد.
دايي عاشق ماكاروني است و سعي ميكند بيشتر از اين غذا استفاده كند. در ضمن دايي اهل هله، هوله خوردن نيست.
نوشابه زرد و مشكي را قاطي ميكند!
دايي با اينكه اهل هلههوله خوردن نيست و از چيپس و... بدش ميآيد اما در عوض حسابي طرفدار نوشابه است.
او معمولا نوشابههاي زرد و مشكي را با هم قاطي ميكند و سر ميكشد. با اينكه دايي ميداند نوشابه زياد براي سلامتي خوب نيست اما نميتواند جلوي علاقه خود به اين نوشيدني مقاومت كند.
چاقي و درد زانو
اگر اندكي غفلت كند فورا وزنش بالا ميرود. او وقتي چاق ميشود، درد زانويش بيشتر ميشود. از اين رو تلاش ميكند با تمرينهاي ويژه و تنظيم برنامههاي غذايياش وزن خود را تا آنجا كه امكان دارد كنترل كند.
دايي پس از اينكه ورزش و تمرين حرفهاي را رها كرد ناگهان وزنش بالا رفت.
لندكروز مشكي
پس از تصادف با پرادوي سفيد رنگ، حالا لندكروز مشكي خريده است و با اينكه از سرعت زياد ميترسد و سعي ميكند آهستهتر رانندگي كند اما هنوز هم به خاطر برنامههاي فشرده كارياش مجبور است كمي در رانندگي شتاب داشته باشد البته دايي گاهي يك پورشه ۴۰۰ ميليوني هم سوار ميشود كه گفته ميشود اين ماشين متعلق به همسرش است.
شيك و خوشپوش
اكنون يكي از مردان ثروتمند جهان است و براي خريد لباسهاي ماركدار و مد روز مشكلي ندارد.
لباسها و كت و شلوارهاي خود را از فروشگاههاي ويژه و برجسته بالاي شهر تهيه ميكند و به ظاهرش اهميت ويژهاي قائل است. او بيشتر از رنگهاي تيره استفاده ميكند. دايي در مربيگري براي استفاده از پالتو علاقه نشان ميدهد و سعي ميكند در كنار زمين با ژستهاي خاصي مقابل دوربينها قرار بگيرد.
دايي پوشيدن پيراهنهاي يقه گرد را زياد دوست ندارد. يك بار هم وقتي گزارشگر ۹۰ از او خواست تا يقهاش را ببندد، دايي جواب داد: «برويد با كسي مصاحبه كنيد كه يقهاش بسته باشد.»
«نورا» عاشق گوشي بابا
دايي چند سالي هم هست كه پدر شده است. نام دختر او «نورا» است و عاشق گوشيهاي مدل بالاي باباست! نورا گاهي وقتي با گوشي بابا بازي ميكند آخرين شمارهها را ناخواسته ميگيرد و آن طرف هر چقدر «بله، بله» ميگويند كسي جواب نميدهد.
دايي در افتتاح يكي از فروشگاههايش با دخترش مقابل دوربين عكاسان قرار گرفت.
سرعت ۲۲۰ كيلومتر!
دايي يك بار هم زماني كه عضو تيم آرمينيا بيلهفيلد بود دچار سانحه رانندگي شده بود. دايي خودش قبول ميكند كه در تصادف آلمانش ۲۲۰ كيلومتر در ساعت سرعت داشته است. او در مسير برگشت از هانوفر آلمان ناگهان با راهبندان و ترافيك مواجه شده بود و با اتومبيل خود به گاردريل برخورد كرد كه آن زمان هم به دليل امنيت بالاي اتومبيلش جان سالم به در برد.
لايق رياست AFC
با اينكه متاسفانه ما در فدراسيون فوتبال انسجام مديريتي نداريم و بيشتر به منافع شخصي فكر ميكنيم اما دايي يكي از سرمايههاي فوتبال ماست كه به عضويت كميته بينالمللي فيفا هم در آمده است.
به نوشته نود، دايي از سرمايههايي است كه اكثر كارشناسان اعتقاد دارند ميتواند براي تصدي پست رياست AFC كانديدا شود.