بازدید 11947

مصر اسلام خواهان: گفتمان رادیکالیسم یا نوگرایی اسلامی؟

سید حمداله اکوانی*
کد خبر: ۲۷۰۵۱۸
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۷ 05 September 2012
پیروزی اسلام خواهان در مصر  نگاه ها را یک بار دیگر به کشوری معطوف کرد که تحولات آن از هر دوره ای از تاریخ اهمیتی بیشتر دارد. پیروزی حزب اخوان المسلمین مصردر انتخابات ریاست جمهوری آن کشور نقطه ای عطف در تاریخ مبارزات سیاسی مصر و کشور های اسلامی پنداشته می شود. حزبی که 80 سال پس از تأسیس و از دست دادن دو نسل از رهبران و فعالان سیاسی و تحمل تضییق و فشار سیاسی برای 8 دهه بالاخره در یک انتخابات آزاد برنده شد.

در کنار همه سوالاتی که پس از پیروزی اسلام خواهان در مصر مطرح شده این سوال از همه مهمتر است: دولت اسلام خواه مصر در تحولات آشوبناک نظام بین الملل در عرصه سیاسی چه رفتاری خواهد داشت؟ تا کنون به این سوال پاسخ های مختلفی داده شده است؛ این پاسخ ها عمدتاً با توجه به گفتمان های اصلی و رقیب در مصر داده شده است: گفتمان اسلام خواهی و گفتمان سکولاریسم.

چنین انگاشته می شود که سکولارها با رهیافت «واقع گرایانه» به دنبال منافع مصر بوده اند و اسلام خواهان بر اساس مدلی ایده آلیستی حرکت خواهند کرد و رویکردی سلف گرایانه و رادیکالیستی خواهند داشت.  اما در این نوشتار  با رهیافتی سازه انگارانه می گوییم رفتار سیاست خارجی اسلام خواهان مصر بازتابی از دو  عنصر هویتی و عینی خواهد بود و اسلام خواهان مصر با گفتمان هویتی اسلام خواهی حرکت می کنند اما در پرتو ساختار نظام بین الملل تلاش می کنند کارآمدی الگوی حکومت داری خود را نشان دهند؛ معمایی که تاکنون دو گفتمان «پان عربیسم» و «کمالیسم- سکولاریسم» را در مصر به شکست کشانده است.

بنابراین، دولت جدید مصر در پرتو واقعیات موجود در سطح داخلی و نظام بین الملل سعی می کند منافع ملی مصر را تأمین و  به عنوان کشوری تاثیر گذار بر تحولات منطقه ای و بین المللی ظاهر شود.

تاریخ نوین مصر: گفتمان «مقاومت» رمز پیروزی اسلام خواهان در مصر

تاریخ نوین مصر از زمان فروپاشی امپراطوری عثمانی تاکنون خاستگاه جریان های فکری و مهم جهان اسلام بوده است. کمتر خرده گفتمان و جریان فکری – سیاسی را در کشورهای اسلامی می توان دید که عقبه آن در مصر نباشد.

 گفتمان های سنت گرا، نوگرایی دینی و نواندیشی دینی، پان عربیسم  و...در دنیای عرب ریشه در مصر دارد. با این همه، تاریخ تحولات سیاسی معاصر مصر را بیش از همه می توان عرصه رقابت میان دو گفتمان متعارض اسلام خواهی و سکولاریسم دانست. اولی در تاریخ جدید مصر همیشه در حاشیه بوده و از عرصه سیاسی کنار زده می شد و دومی سال ها در حوزه سیاسی حاکم بوده است. گفتمان اسلامی، گفتمان مقاومت بوده است و اگر چه از ساحت سیاست به مفهوم رسمی حذف شد اما درساحت اجتماع و حوزه عمومی حاکم بلا منازع بوده و هیچ قدرت رسمی نتوانست اسلام خواهان را از این عرصه طرد کند و به حاشیه براند.

دلیل نیز روشن است: منطق «قاعده راس هرم را تعیین می نماید» در اینجا بیش از هر جایی خودنمایی می کند: زبان اسلام خواهان و گفتمان اسلام خواهان زبان اکثریت توده مردم مصر است. زیست جهان مردم مصر و گفتمان اسلام خواهی رابطه نزدیک دارند. زیست جهانی که سایر گفتمان ها از جمله گفتمان سکولاریسم با آن نسبتی ندارند و نتوانسته اند هژمونی خود را در آن تثبیت کنند.

اگرچه دستگاه های ایدئولوژیک تولید هژمونی همواره در دست دولت بوده است اما دستگاه های غیر رسمی بازتولید ایدئولوژی و گفتمان همواره در دست رقیبان ذی نفوذ اسلام خواه بوده و همین دسترسی منحصر به فرد به حوزه عمومی نیثز گفتمان مقاومتی شکل داد که در نهایت توانست نهادهای رسمی حکومت را عبور پذیر کند و در کشاکش با قدرت سخت افزاری دولت سکولار به پیروزی اسلام گرایان منجر شود.

طی سال ها حکوت اقتدار گرایانه در مصر اسلام خواهان توانسته‌اند بخش زیادی از مشکلات مردم را در حد روستاها وگروه‌های کوچک حل کنند. در سال های گذشته دولت حاکم از تامین نیاز مردم ناتوان بوده و تورم افسارگسیخته و بی‌کاری بالا تمام مصر را تحت تأثیر قرار داده است. در مقابل گروه‌های اسلامگرا از طریق مراکز خیریه، بیمارستان‌ها، ‌آموزشگاه‌ها و خدماتی که به مردم ارائه می‌داده اند، بیشتر محبوب شدند.

رژیم سکولار گذشته در طول فعالیت خود جامعه مدنی و اصناف را به شدت سرکوب کرد. به دنبال سرکوب شدن کانون وکلا،‌ نهادهای مدنی و روزنامه‌نگاران مستقل، تنها گروهی که از سرکوب دولت مصون ماند نهادهای مذهبی دارای پایگاه گسترده در بین مردم هستند. درچنین شرایطی آنها از طریق شبکه مساجد همواره در حال رشد  بودند و توانسته‌اند به عنوان جایگزین اصلی رژیم کنونی مطرح باشند. اما اسلام خواهان به رغم پایگاه قدرتمند در حوزه عمومی  اکنون که در قدرت قرار گرفته اند و حوزه سیاسی را نیز در اختیار دارند، برای حوزه سیاسی چه الگویی دارند و در برخورد با واقعیات چه رفتاری خواهند داشت؟

الگوی حکومت در گفتمان اسلام خواهان مصر

دولت مصر پسا انقلاب از بعد هویتی جزئی از گفتمانی است که اسلام گرایی نام دارد البته با قرائت های مختلفش. در این گفتمان می توان قرائت رادیکال و سلف گرایانه سید قطب را دید تا گفتمان عمل گراینه نسل جدید اخوانی ها که مرسی و رهبران فعلی اخوان کارگزارن آن هستند. حسن البنا اندیشه پرداز اول  جریان اخوان المسلمین، هدفش از تاسیس این جریان که توانست در ظرف صرف دو دهه به یک جریان بین المللی تبدیل شود، الگوی سیاسی  خلافت اسلامی بود که در جریان جنگ اول جهانی با سر نگونی امپراطوری ترکیه عثمانی به مثابه مرکز خلافت اسلامی، از میان رفت.

بعد ها پس از ترور حسن البنا در سال 1949، سید قطب متفکر و فیلسوف بزرگ و پرکار مصری در دهه1950- 1960 رهبری فکری جنبش را به عهده گرفت. سید قطب در واقع پدر رادیکالیسم اسلامی است و ارزش های جامعه غربی را از ریشه رد نموده است. قطب در نوشته هایش تلاش کرده الگویی از نظام سیاسی برای اسلام گرایان ارائه دهد. او   سکولاریزم ، دموکراسی و ملی گرائی غرب را مردود اعلان نموده و با تقسیم نظام های سیاسی به «اسلامی»  و «جاهلیه» برنامه ای برای جهاد سیاسی به منظور تاسیس حکومت اسلامی  ودسترسی به قدرت جهانی اسلام  و مبارزه با دولت های جاهل را مطرح می نماید.

آنگونه که نوشته ها و مواضع این دو متفکر اخوان نشان می دهد جریان اخوان المسلمین، از همان آغاز با درک انترناسیونالیستی از ایده های اسلام سیاسی پی ریزی شد و همیشه ناسیونالیزم را از ریشه رد کرده است. اخوان المسلمین از امت اسلامی سخن میگوید که مرز و سر حدی را نمی شناسد. شعار عمده اخوان  را در سطح جهانی " اسلام راه حل است " تشکیل میدهد. هدف اساسی این جریان " تنظیم زندگی خانواده، فرد، جامعه و دولت از طریق تطبیق قران و سنت" میباشد. در این رابطه در اسناد مرامی جنبش اخوان المسلمین آمده است " خدا هدف ماست، قران قانون ماست، محمد رهبر ماست، جهاد راه ماست، مردن در راه خداآرزوی ماست". اخوان " در بعد بین المللی"  تلاش برای وحدت کشورهای  اسلامی  و عمدتاً دول عربی و آزدی شان از دست امپیزیالیزم خارجی" را مطرح می نماید.

تحولات کنونی مصر نیز نشان می دهد اخوان المسلمین به عنوان یک جنبش عناصر و دقایق همین گفتمان اسلام خواهی را بازتولید کرده است. محمد بدیع رهبر اخوان المسلمین مصر در گرماگرم تحولات انقلابی مصر گفته هدف اخوان المسلمين اين است كه دولت اسلام، شريعت و خلافت اسلامي را در كشور احيا كند، محمد بديع افزود: ايجاد خلافت اسلامي از اهداف اخوان المسلمين است كه در انديشه هاي حسن البنا (موسس اخوان المسلمين) بر آن تاكيد شده و از آن به عنوان هدف نهايي اخوان ياد شده است زيرا چنين حكومتي دولت اسلام و شريعت قرآن را در كشور احيا مي كند.

وي با بيان اينكه با وقوع انقلاب هاي عربي ظاهرا زمان تحقق اهداف نهايي اخوان المسلمين نزديك شده است، افزود: « بايد با بهره گيري از اتفاقات، پيشه كردن صبر و اعمال مديريت در پي اصلاح كامل امور زندگي بود و ضمن توجه به همه ابعاد براي ايجاد همكاري ميان همه نيروهاي كشور تلاش كرد از اين طريق در مسير شكل گيري كشور مسلمان و اعمال شريعت قرآن حركت كرد».   

چنین نگاهی صورت بندی و حاکمیت گفتمان اسلام سیاسی را نشان می دهد که اخوان به عنوان یک «جنبش»، به دنبال نوعی منطقه گرایی است و در تلاش است مصر را به عنوان کانون این قطب مطرح کند. با این همه سوال اصلی این است که آیا عرصه عمل نیز چنین اتفاقی می افتد و آیا در عمل دولت برآمده از اخوان المسلمین می تواند چنین الگویی را پی گیری کند یا باید با واقعیت های ساختاری کنار بیاید؟ آیا اخوان به عنوان یک «نهاد» و در موضع پوزیسیون نیز همین عناصر را که ترکیب بندی یک گفتمان رادیکال و تجدید نظر طلبانه هست را پی می جوید؟ یا خرده گفتمان نوگرایی اسلامی را که حاوی راهبردی اصلاح طلبانه است و در درون جریان اخوان نیز در طول سال های گذشته تقویت شده را پی گیری می کند؟ در ذیل استدلال خواهیم کرد که اسلام خواهان حاکم به رهبری مرسی نه گفتمان سلف گرایانه و رادیکال بلکه گفتمان اعتدال گرای نوگرای اسلامی را سرلوحه کار خود قرار می دهند.

دولت اسلام گرا و گزینه های پیش رو در عرصه سیاسی: عمل گرایی؟

برای تحلیل رفتار سیاسی دوران اسلام گرایان  در مصر باید با نگاهی چند علتی و نه تک علتی داشت؛ این عوامل را می توان «گفتمان های متخاصم در سطح داخلی»، «ساختار نظام بین الملل»، «ساختار منطقه» و «سطح خرد یا ویژگی های افراد» دانست؛ عواملی که مجموعه آن ها رفتار سیاست خارجی مصر را جهت دهی خواهد کرد و اعتدال گرایی را در مقابل رویکردهای رادیکال و سلف گرایانه در ساحت سیاست مصر در دوره اسلام خواهان منزلتی برتر ارزانی خواهد کرد.

چنانچه گفته شد از نظر داخلی گفتمان های مختلفی برای معنا دهی ساحت سیاست مصر فعالند. از جمله این گفتمان ها سکولاریسم با ویژگی هایی چون نزدیکی به غرب، تعهد به پیمان کمپ دیوید، پان عربیسم و... است. این گفتان نشان داد که با وجود تحولات انقلابی و حذف رژیم سکولار، اما در عین حال مهمترین رقیب گفتمان اسلام خواهی است. در انتخابات ریاست جمهوری مصر این گفتمان توانست تا 49 درصد از آراء مشارکت کنندگان را به خود اختصاص دهد و « اخیرا معارضین در مصر دعوت به تظاهرات میلیونی علیه اخوان المسلمین کردند و اعلام نمودند که اخوان باید منحل شود و بهانه آنها هم این بود که اخوان قصد دارد حکومت را در دست بگیرد.»

تحولات نشان می دهد که  گفتمان های مختلف در عرصه سیاسی و عمومی در رقابت برای افزایش در دسترس بودگی خود هستند و گفتمان های مختلف در مصر هنوز به هژمونی قطعی دست نیافته اند و دچار بی قراری و عدم ثبات هستند بنابر این گوچکترین تحول می تواند زمینه را برای فروپاشی هژمونی نسبی گفتمان حاکم فراهم کند. از این رو گفتمان حاکم اسلام گرایی ناچار است صداهای مخالف را نیز در خود بازتاب دهد و بسیاری از نشانه های خود را در سطح گفتمانی باقی بگذارد و فعلاً در عرصه کنش سیاسی بین نظر و عمل فاصله مناسبی را حفظ کند.

ساختار نظام بین الملل مولفه مهم دیگری است که خود را بر عرصه تصمیم و تدبیر سیاست کشورها تحمیل می کند. در نظام بین الملل به رغم تحولات پر فراز و نشیب اما بیشتر کشورهای منطقه و جهان با غرب روابط استراتژیک دارند. تمام کشورهای عربی و نیز بازیگران مهم منطقه چون ترکیه و پاکستان وابستگی و روابط نزدیکی با غرب و آمریکا دارند و شواهد نیز نشان می دهد وابستگی بسیاری از این کشورها در آینده نزدیک کاهش نمی یابد.

مصر خود از جمله این کشور هاست. در حال حاضر  ایالات متحده سالانه کمک های مالی زیادی به مصر می کند و اقتصاد مصر همچنان نیازمند این کمک ها است. مصر از نظر اقتصادی جزء کشورهای داری رقم بالای بیکاری، پایین تولید ناخالص داخلی و دچار کمبود منابع مهم و مورد نیاز مردم به ویژه مواد غذایی است. وضعیت آسیب‌پذیر اقتصاد مصر پس از انقلاب 25 ژانویه وخیم‌تر شده و درآمدهای خارجی کشور کاهش چشمگیری داشته است.می‌دانیم بهبود وضعیت اقتصادی مصر نیز بیشتر در گرو جذب سرمایه‌های جدید خارجی است. 

معضل اسرائیل و روابط استراتژیک غرب با اسرائیل مولفه مهم دیگری است که دولت تازه کار اسلام خواهان با آن دست به گریبان است. دولت جدید از یک سو باید تحقیر ملی که در حافظه تاریخی اعرب به ویژه مصری ها در رویارویی با رژیم صهیو.نتیستی باقی مانده پاسخ دهد و از سوی دیگر منازعه به سطحی کشیده نشود که دولت مرسی با چالش های منطقه ای و بین الملی مواجه شود.

رقبای منطقه ای جدی نیز دیگر متغیری است که تصمیم گیرندگان دولت تازه کار مرسی به خوبی از اهمیت آن آگاهند. ترکیه-عربستان-قطر محوری است که در تحولات چند سال گذشته در قالب یک ائتلاف در صددند رهبری خود بر جهان عرب و اهل سنت را تثبیت کنند. مصر دوران مبارک جزئی از همین ائتلاف محسوب می شد. اکنون دولت اسلام خواهان باید تصمیم بگیرد که با چنین محوری در منطقه چگونه بازی کند.

جمهوری اسلامی ایران بازیگر مهم منطقه ای دیگری است که در دنیای عرب نفوذ گسترده ای دارد. ائتلاف ایران- سوریه- جنبش های اسلامی حزب الله و حماس محوری است که حتی در صورت تضعیف سوریه باز نیز از توان بالایی برای تأثیر گذاری بر تحولات جهان اسلام برخوردار است. رفتار سیاست خارجی مصر با هر دوی این ائتلاف هابی منطقه ای محطاطانه بوده است و این رفتار پیچیدگی تصمیم گیری در شرایط چند قطبی حاکم در منطقه و اثر تحولات بین المللی بر آن را نشان می دهد. 

از نظر سطح خرد نیز ویژگی های شخصیتی محمد مرسی در تصمیم گیری های کلان به ویژه تصممات سیاست خارجی اثر گذار است. او برخی گام ها برداشته و یا سخنانی ابراز داشته که نشان می دهد سوژه و کارگزار گفتمانی است که تا کنون در مصر حاکم نبوده است. او در آین نماز جمعه حاضر می شود. در اقدامی که بسیاری از رسانه ها آن را بی سابقه خواندند قبل از سخنرانی مرسی در دانشگاه قاهره قرآن کریم تلاوت شد. "محمد مرسی" در سخنرانی خود در میدان تحریر به مردم این کشور وعده داد که برای آزادی شیخ عمر عبدالرحمان از اسلام گراهای رادیکال و باز گرداندن او به مصر تلاش می کند.

اما او کارهای دیگری نیز انجام داد: نگاه به کنش گفتار مرسی و نیز تصمیمات او در عرصه سیاست نشان دهنده آگاهی او در آثار و عواقب کنش گفتار و نیز عمل خود است. مجموعه اقدامات او باعث می شود کنش او و تیمش در سیاست خارجی را عمل گرایانه بدانم. مرسی از عضویت در اخوان المسلمین کنار رفت و در سخنران های مختلف تا کنون بسیار با احتیاط سخن گفته است. او در سخنرانی های مهم خود تا کنون  سعی کرده از گفتمانی ترکیبی یا پیوندی استفاده کند که چتر گونه همه گروه ها و همه خواسته ها را در خود بازتاب دهد.

محمد مرسی در سخنرانی خود در میدان تحریر بارها کل مردم مصر را خطاب قرار داد و تلاش کرد با همه ی طبقات جامعه ی مصر تماس برقرار کند. وی گفت که « ما یک گروه ایدئولوژیک» نیستیم و « من نماینده ی اخوان المسلمین» نیستم بلکه من اکنون عنوان رئیس جمهوری مصر را همراه خود دارم و مصری ها من را انتخاب کردند و من باید به آنان خدمت کنم.

 او در مسائل سیاست خارجی هم از کنش گفتاری استفاده کرده که دلالت و معنای آن همین منطق اعتدال گرایی و حرکت در خطوط مشترک گفتمان های رقیب و جدی در میدان سیاسی و قدرت مصر است: او با وزیر خارجه آمریکا دیدار و گفتگو کرده است. در مورد ایران بسیار محطاطانه برخورد کرده است. در مورد اسرائیل نیز همین رفتار را پیشه کرده است. تحولات منطقه را نیز اگر چه به دقت زیر نظر دارد اما سعی کرده شتابزده تصمیم نگیرد.

نتیجه: عملگرایی سیاسی رفتار مسلط در مصر اسلام خواهان

آنچه در مصر طی چند ماه گذشته رخ داده نشان دهنده آن است که  اسلام خواهان  گفتمانی پیوندی را ارائه می دهند و همین نیز نشان دهنده تلاش اخوانی ها برای حل چالشی است که گفتمان اسلام  خواهی و دیگر گفتمان های حاکم در گذشته در مصر با آن مواجه بوده است: ارائه الگوی کارامد و عملی برای حکومت  داری.

الگوی پان عربیستی ناصریسم و الگوی سکولاریستی-کمالیستی مبارک هر دو در چند دهه گذشته در مصر و بخش های زیادی از جهان عرب به و اسلام به آزمون گذاشته شدند و با شکست نیز از صحنه خارج شدند. اکنون اسلام خواهان حاشیه نشیسن سال های گذشته به متن آمده اند و همه نظاره گرند که الگوی آن ها چگونه مصر را به حرکت در می آورد؟ 

با توجه به گرفتاری هایی که اخوان المسلمین در داخل مصر دارد و نیز واقعیت های ساختاری نظم منطقه ای و بین المللی، طراحی و ارائه این مدل به گونه ای که بتواند مشروعیت و کارامدی اسلام خواهان برای حضور در صحنه سیاسی را تثبیت کند زمان زیادی می برد.  شواهد نشان می دهد توانائی اخوان المسلمین برای ارائه مدل کارامد حکومت داری و تکمیل هژمونی خود، بیشتر از آنکه به توانمندی سیاسی اخوان وابسته باشد به میزان مدیریت ایشان برای بهبود اقتصاد مصر در سطح داخلی، حضور سنجیده در سطح بین المللی بستگی خواهد داشت.

همه این متغیرها نشان می دهد دولت اسلامی در مصر در چنین شرایطی باید دست به عصا راه برود و با منطق عملگرایی سیاسی اعتبار گفتمان تازه حاکم شده را تقویت و از تلاش های گفتمان های رقیب برای اعتبارزدایی از گفتمان اسلام خواهی جلوگیری کند. اسلام خواهان با توجه به موقعیتشان نمی توانند  در عرصه سیاسی الگویی رادیکال را در پیش گیرند و نمی توانند از بنیان های هویتی خود عبور کنند.

گزینه اول آن ها را با سکولارها و حامیان نظامیشان در داخل و رژیم های محافظه کار منطقه ای و نیز محافظه کاران بین المللی به ویژه آمریکا مواجه می کند و دومی پایگاه گفتمانی و هویتی آن ها را در میان توده های منتظر تغییر در مصر متزلزل می کند. همین معما نیز رفتارهای محتاطانه مرسی و حلقه یارنش را توجیه می کند. او و تیمش می دانند باید با همه کارت ها بازی کنند.

بنابرین مرسی و دولتش در تحولات منطقه ای و بین المللی سعی می کنند با همه بازیگران مهم و فعال در تحولات آشوبناک کنونی تمامل داشته باشند تا کارامد گفتمان خود برای مصر را اثبات کنند. از این رو اسلام خواهان حاکم در مصر به جای گرایش به تمایلات رادیکال مواضع گفتمان نوگرایی اسلامی که اصلاح طلبی سیاسی  از جمله عناصر آن است را در پیش می گیرند؛ یعنی گفتمانی که تحولات دنیای نوین و اقتضائات زمانه را در در کنار  اسلام خواهی مورد توجه قرار می دهد.

*دکتر سید حمداله اکوانی- استادیار علوم سیاسی دانشگاه یاسوج
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست # انتخابات
وب گردی