کريم جعفري در سایت " ایران آباد " نوشت:
تركيه و يا به عبارت ديگر دو گانه اردوغان – داوود اوغلو آيا در قمار سوريه پيروز شدند، يا اينكه شكست خوردند، آيا اين دو نفر توانستند راه تركيه را به جهان عرب از طريق كنترل سوريه باز كنند و يا اينكه خود به مسيري براي نابودي تركيه تبديل شدهاند؟
رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه اعلام كرد كه به دليل مشغلهاش در تدارك كنگره بزرگ حزب عدالت و توسعه نميتواند به نيويورك برود و احمد داووداغلو وزير امور خارجه را به جاي خود فرستاد، اما بسياري اين اقدام را ناشي از بنبست شديد اردوغان در سوريه برشمردند كه اردوغان مانده تا شايد راهي براي آن بيابد.
داووداوغلو در نيويورك و پشت درهاي بسته به مدت يك ساعت با محمود احمدينژاد در مورد مسايل منطقه به خصوص سوريه مذاكره كرد و از ايران خواست تا به دليل نفوذش بر دمشق، مانع از تداوم درگيريها شود، اين درخواست هنگامي مطرح ميشود كه آنكارا تهران را متهم ميكند كه به دلايل قومي و مذهبي از نظام حاكم بر سوريه حمايت ميكند!
اما پاسخ به اين سوال كه چرا تركيه قمار سوريه را باخته است، از چند زاويه قابل بررسي است، نخست آنكه تركيه پذيرفت تا در گروه تماس منطقهاي حاضر شود و اين خود مهمترين نشانه بود كه عقب نشيني آشكار آنكارا از طرحهايش را نشان ميداد؛ دومين مساله به موضوع عربستان و قطر بر ميگشت، اين دو كشور نشان دادند كه توانايي پايان بردن هيچ طرحي را ندارند و در عمل كلاه گشادي بر سر تركيه گذاشتند و اين كشور را وسط باتلاق سوريه رها كردند.
سوم به موضوع انتخابات رياست جمهوري آمريكا بر ميگردد كه اين كشور را به شدت محتاط كرده و جرات تصميم گيري را از كاخ سفيد گرفته است؛ چهارمين مساله اما به بدبيني تركيه نسبت به رفتارهاي آلمان و فرانسه باز ميگردد، آنكارا اين دو كشور را متهم به همكاري و كمك به پ.ك.ك ميكند در حالي كه به زعم رهبران ترك، برلين و پاريس دو متحد راهبردي آنكارا در موضوع سوريه به شمار ميروند!
اما در بعد داخلي نيز دو مساله مهم باعث شد تا اردوغان عملاً فتيله موضوع سوريه را پايين بكشد؛ نخست به كم شدن محبوبيت حزب عدالت و توسعه در پي تبليغات حزب جمهوريخواه خلق باز ميگردد و دومين مساله هم به انتشار گسترده نتايج نظرسنجي اخير ميان مردم تركيه باز ميگردد كه 80 درصد از آنها مخالفت خود را با هر گونه دخالت كشورشان در مساله سوريه اعلام و اردوغان و داووداوغلو را متهم به پياده كردن طرحهاي آمريكايي در تركيه كرده بودند.
در بعد داخلي سوريه نيز آنچه تركيه را كاملاً نااميد كرد، ناتواني شورشيان موسوم به ارتش آزاد سوريه در دست يافتن به هر گونه پيروزي ملموس و چشمگير در نبردهاي اخير عليرغم كمكهاي سخاوتمندانه آنكارا و كشورهاي غربي – عربي به اين گروه مسلح بود.
برخي ميگويند كه آنكارا در مورد توان اين شورشيان براي غلبه بر ارتش سوريه از طرف سازمانهاي اطلاعاتي غربي و اسرائيل كلاه سرش رفته و به همين دليل شورشيان در بيانيهاي اعلام كردند كه مقر خود را به داخل سوريه منتقل ميكنند، مسالهاي كه به گفته رسانههاي تركيه تنها يك دروغ بزرگ ديگر براي تدام كمكهاي تركيه است وگرنه همه شواهد حكايت از آن دارد كه اين شورشيان پس از هر عمليات در خاك سوريه به اردوگاههاي خود در خاك تركيه باز ميگردند.
در بعد ديگر به نظر ميرسد كه اعلام اردوغان مبني بر مذاكره با عبدالله اوجلان رهبر حزب كارگران كردستان تركيه تحت عنوان «حل مساله كردي»؛ يك ترفند هوشمندانه از طرف نخستوزير براي منحرف كردن افكار عمومي تركيه از شكست سنگين وي و حزبش در سوريه به شمار ميرود، ترفندي كه در حقيقت ترفند نيست، بلكه عمل به واقعيتي است كه اردوغان از آن چشم پوشي كرده است.
اردوغان خود را ميان گردابي كه كشورهاي غربي – عربي در موضوع سوريه برايش درست كردند تنها ميبيند، او امروز خودش مانده و بحراني كه نه تنها اقتصاد كشورش را تحت تاثير قرار داده، بلكه او اكنون نميداند با انگلهايي به اسم گروههاي جهادي كه در سراسر جنوب تركيه پراكنده هستند، چكار بايد كند. دخالت در سوريه حتي او را با همسايگانش نيز دشمن كرد، امروز نه تنها دولتهاي ايران و عراق، بلكه مردم اين دو كشور نيز از سياستهاي اردوغان دل خوشي ندارند و او را يك سياستمدار طماع و فرصتطلب ميدانند كه اين بار چاهي كه خودش كنده، افتاده است.
نخستوزير تركيه به نظر ميرسد قمار را به صورت كامل باخته است، او با همسايهاي درافتاد كه قدرتش را دست كم گرفته بود، بر شورشياني سرمايهگذاري كرد كه نه پايگاهي داشتند و نه جايگاهي در ميان مردم سوريه، او اكنون نميداند چگونه بايد جوابگوي خون ريخته شده 30هزار سوريهاي باشد و رابطهاي را كه به زحمت درست شده بود، بار ديگر در مدار صحيح خود قرار دهد.
شايد اعتراف بلند آرنج معاون اردوغان در مورد شكست در قمار سوريه از همه جالبتر باشد، او كه تا دو هفته پيش همچنان از سقوط بشار اسد سخن ميگفت، اكنون ميگويد كه كشورش در سوريه تنها مانده است. او در مصاحبه با شبكه «خبرترك» گفت: « ترکيه در بحران سوريه بار سنگيني را بر دوش گرفت اما جهان غرب در اين حوزه واکنش چنداني نشان نداد. غير از تشريف فرمايي آنجليناجولي، شاهد اقدام ديگري نبوديم و دليل آن نيز کاملا روشن است.»
البته در پايان بايد به اين نكته هم اشاره كرده كه تركيه در برابر سوريه واقعاً شكننده نشان داد، تركيه مشخص كرد كه به هيچ عنوان كشور توانمندي نيست و نميتواند يك بحران را به صورت كامل اداره كرده و به پايان برساند، آنكارا در طول سه دهه گذشته به نوعي زندگي «انگلي» داشته، يعني در حالي كه منطقه سراسر جنگ و درگيري بود، سران اين كشور از آرامش مرزهاي خود استفاده كرده و بر گرده مردم ايران و عراق به نوايي رسيدند و اكنون نيز ميخواستند با تصرف سوريه كار را تمام كنند كه در نيمه راه موفقيت، ناچار به پذيرش شكست شدند.
شايد امروز اين سوريه باشد كه دارد تركيه را تهديد ميكند، پيغام تند و تيز بشار اسد خيلي زود به گوش اردوغان رسيد كه «دخالتهاي شما در سوريه دارد جنبه دخالت مستقيم نظامي ميگيرد، اگر به اين شيوه ادامه بدهيد، تك تك كردها را به موشك مجهز ميكنيم.» منظور بشار اسد از موشك، موشكهاي ضد تانك «كورنت» بود كه در جنگ 33 روزه دمار از روزگار تانكهاي مركاواي اسرائيلي درآوردند، حال بايد ديد كه اين تهديد تا چه اندازه در بازگشت اردوغان از مساله سوريه نقش داشته است. آيا همين مساله باعث نشد تا آقاي بلند آرنج بگويد: « ما بيکار نيستيم که فقط به مساله سوريه بچسبيم. خودمان هم به عنوان حکومت و ملت ترکيه امور داخلي و خارجي و گرفتاري هاي خودمان را داريم...»
آنچه مشخص است، محور مقاومت در حال كسب پيروزي شيرين و دلچسپ ديگري است؛ پيروزياي كه به باور نويسنده حتي از جنگ 33 روزه و 22 روزه نيز مهمتر است و بزرگتر است، چرا كه آن دو جنگ مقدمهاي بر اين نبرد نفس گير بود.